زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی بیت بالا مطلع غزلی است از حافظ که برای رسیدن نوروز سروده است. در یکی از ابیات این غزل، اسرار زیبایی نهفته است که قصد داریم تا آن را باز گشاییم. این بیت در زیر می آید:
کیوان پهلوان مدرس و پژوهشگر موسیقی به بهانه فرارسیدن سالروز تولد حضرت امام رضا (ع) از تاریخچه ساز نقاره و نقاره زنی در موسیقی نوشت. در یادداشت کیوان پهلوان که به تازگی از وی مجموعه سه جلدی «آیین پیوند در جهان ایرانی» منتشر شده، آمده است:
این نیک بختی را داشتم که در چند سال آخر عمر دکتر محمدعلی مرادی ارادتم در حلقه ایشان باشد و بارها مجالستهای طولانی فردی یا جمعی در خدمتشان داشتیم. گاهی تا پاسی از شب گذشته در مجالست و هم صحبتی بودیم و من در حد وسعم از گفتارش بهره میگرفتم. دیر وقتها هم رانندگی میکردم و ایشان را به منزلش میرساندم و باز هم در طول مسیر صحبت میکردیم.
روزی روزگاری، این تلقی که تاریخ را نوعی داستان بدانند چیز عجیبی نبود. بعضیها معتقد بودند تاریخ آزمون سختی است که ما انسانها تا فرارسیدن آخرالزمان در معرض آن قرار گرفتهایم؛ دیگران تاریخ را فرآیند تدریجی پیروزی عقل بر جهل و تعصب میدیدند. هگل تاریخ را فرآیند روبهرشدِ آگاه شدنِ انسان از آزادی میدانست؛ مارکس میگفت تاریخ قصۀ نزاع طبقاتی است و نقطۀ اوج این قصه انقلاب است. اما این روزها دیگر این که کسی بگوید جریان تاریخ کلانروایتی واحد است تقریباً از نظر همه صرفاً اسطورهای تسلیبخش به حساب میآید.
لرد جرج ناتانیل کرزن از جمله سیاستمداران و مستشرقانی است که تا مقام وزارت امور خارجه انگلستان نیز ارتقاء یافت و لقب لرد نیز پیدا کرد.۱نگاه ویژه وی به شرق سبب نگارش کتبی در این حوزه نیز شد که شاید آنچه در این میان دارای اهمیت بیشتری باشد کتابی از وی با عنوان ایران و قضیه ایران باشد. کرزن به واسطه یک مسئله دیگر نیز در میان ایرانیان شناخته شده و یا شاید بتوان عنوان کرد که منفور است.
در میان نقوش سنتی بهکاررفته در هنرهای مختلف طرحهایی کمتردیدهشده وجود دارند که ارزش خاص خود را دارا بودهاند. از این میان، نقوش اسلیمیهای ابری - ماری را میتوان نام برد که واجد ارزشهای بصری فراوانی هستند. مطالعات انجام شده نشان میدهد کاربرد این نقوش بر روی جلدهای دورۀ صفوی رونق فراوان یافته است به طوری که به یکی از رایج ترین نقوش از گنجینه ی نقوش این دوره مبدل گشته است.
سال ۱۳۹۶ همزمان با سیامین سال اقامت نگارنده در غرب است. به خودم گفتم امسال هرطور شده باید یکسری از افکارم را که چندین دهه در مغزم یا بهتر بگویم در گلویم گیر کرده، یک جوری بیان کنم (آخر میدانید در زندگی [در غرب هم] زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد).[۱] منظورم را با نقلقولی دیگر و این بار از گی دو موپاسان ادامه میدهم
دکتر محمدعلی مرادی همواره با سه مسأله بنیادین در تفکر خود مواجه بود؛ یکی، مسأله فهم درست و بنیادین از غرب. دوم، مسأله ایران و سوم نگاه انتقادی نسبت به پروژههایی که در ایران امروز وجود داشت. نخستین آشنایی ما در همایش بینالمللی مرحوم شریعتی بود که من در آنجا نگاه ایدئولوژیک به بحثهای دینی را مورد انتقاد قرار داده بودم
در جوامعی که ساختارهای آنها نهادینه نیست، به طور طبیعی اندیشههای آنها هم نهادینه نیست؛ چرا که مهمترین نهاد اندیشه در جوامع خصوصاً در جوامع مدرن، نهاد دانشگاه است. دانشگاه نهادی است که متکی به فرمی خاص از دانش است، فرمی که به آن «دانش آکادمیک» میگویند.
گلرخسار صفی اوا، شاعر، رمان نویس، روزنامه نگار، پژوهشگر ادبیات عامه و فعال فرهنگی و اجتماعی، از ادیبان نسل چهارم معاصر تاجیک هفتم دسامبر ۱۹۴۷ در روستای یخچ، ناحیه کومسومولآبادرکامسامال آباد (از سال ۲۰۰۳م نورآباد)، از توابع تاجیکستان، به دنیا آمد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید