فاعل شناسایی که در نظر بسیاری از فیلسوفان نادیده انگاشته شده در نظر مولانا اهمیّت بسیاری دارد. در نگرش او برای دستیابی به گزاره های مطابق با واقعیت، باید در کنار بهره گیری از علم منطق و روشِ درستِ تحقیق، به تهذیب نفس و خودسازی هم توجه کرد.
مولوی یکی از برجسته ترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزندۀ او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جملۀ این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کردهاند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است. در این پژوهش سعی شده است مفهوم عالم مثال و حس مرتبط با آن یعنی قوۀ خیال و رابطۀ بین آن دو در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شود.
صوفیان صبر را یکی از مقامات سلوک شمرده اند و در تعریف آن می گویند که صبر، خویشتن داشتن نفس است از اظهار جزع و شکایت به غیر خداوند و برای آن اقسام بسیار قائلند؛ از آن جمله صبر بر طاعت و پایداری در انجام اوامر و تجنب از منهیات است. صبر بر طاعت سبب ارتقا به درجات ایمانی و ملکوت انسانی می شود. از این رو مولوی انسان را به یوسف، عالم صورت را به چاه و صبر بر طاعت را به ریسمان تشبیه می کند.
بسیاری از اندیشمندان به دلیل رویکرد مشتاقانة مولوی به عرفان و نکوهش های گاه به گاه وی از عقل چنین تصور می کنند که مثنوی را نسبت چندانی با خرد نیست، این درحالی است که خرد بنا بر نظام اندیشگی مولانا به سه نوع مقدماتی، خُرد و کلان تقسیم شده و هر یک با کارکردها و ویژگی هایی متفاوتی مطرح می شوند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، پس از معرفی انواع خرد در مثنوی، ویژگی های آنها را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد که خرد مورد انتقاد مولانا خرد خُرد است که به دلیل دچار شدن به آفات نفسانی نمی تواند به فهم حقیقت نائل شود.
بسیاری بر این باورند که حضور شمس در زندگی مولانا باعث شد او متحول و به مولانایی که ما امروز میشناسیم تبدیل شود. البته این قول، قول نادرستی نیست اما باید به این نکته هم دقت کرد که این دو در کنار هم کامل شدند. این نکته ظریفی است که مولانا با «قال» آمده بود و شمس تبریزی با «حال» اما همین تفاوت بود که آن دو بزرگمرد را به هم جفت کرد و پدیدهای عمیقاً معنوی بین آنها ایجاد کرد.
یکی از مهمترین ویژگیهای دوره پهلوی، توسعه و گسترش دستگاه دیوانسالاری و نظام اداری بود که به تناسب وضعیت داخلی و بحرانهایی که در جامعه به وجود میآمد، ادارات و وزارتخانههای مختلف بهعنوان راهحلی برای رفع بحران تشکیل میگردید. ازجمله اداراتی که در ابتدای سلطنت «محمدرضاپهلوی» و در نتیجه اوضاع نامناسب مواد غذایی تأسیس شد، اداره خوار بار بود.
در آخرین سالهای حکومت «رضا شاه پهلوی» در ایران، جنگ جهانی دوم، با حمله ارتش آلمان نازی به لهستان آغاز شد. خونینترین برخورد در طول تاریخ که بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از قریب به 30 کشور از اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی بهصورت مستقیم در آن جنگیدند و بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند.
انّ المعلّم و الطّبـیب کلاهُما لاینصحان کلامُهما، لم یُکرّما فاصبر بدائک ان جفوْت طبیبه واقنَع بجهلک ان جفوت معلما ترجمه: آموزگار و پزشک را گرامی بدار که چون گرامی نداری، دانش و تجربة خود را ارزانی نخواهند داشت. با دردمندی خود بساز، چنانچه پزشک را بیازاری و به نادانی خود قانع باش اگر معلم را بیازاری!
این مقاله با عنوان «شمس تبریزی، غیبت یا شهادت؟» به پایان کار شمس الدّین محمّد بن علی بن ملک داد تبریزی می پردازد؛ یعنی می خواهد نشان دهد که آیا او به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا به شهادت رسید. اختلاف در این مورد به روزگار خود مولانا برمی گردد و از آن زمان تاکنون ذهن بیشتر مولوی شناسان را به خود مشغول ساخته است.
شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی (582-645 ) از اسرارآمیزترین و شوریده ترین شخصیت های برجستۀ ادبیات عرفانی است. در میان مشایخ بزرگ صوفیه، زندگی هیچ عارف بزرگی به اندازۀ زندگی شمس در هالۀ ابهام نمانده است. اطلاعات ما در باب او منحصر به پانزده یا شانزده ماه حیات معنوی او در قونیه و در جوار مولاناست که جزئیات و سرانجام آن، با ذوق افسانه پسند تذکره پردازان، مبهم و تاریک مانده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید