روابط دولتها با حوزههای علمیه و مراجع دینی همواره یكی از موضوعات حساس در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. شناسایی مطالبات حوزههای علمیه و آیات عظام و شیوه و كیفیت تعامل دولتمردان با نهاد روحانیت در حوزههای مختلف؛ به ویژه مقوله فرهنگ از اصلیترین مباحثی است كه توجه ناظران را به خود جلب كرده است. در این میان یك سوال برجسته بوده است؛ اینكه دولت مستقر آیا روابط خود را بر پایه رویكرد تطبیقی با مطالبات حوزویان قرار داده یا تابع سیاستی تعاملی است؟ در اینحال اینمهم، دستمایه آن گروه از منتقدانی بوده است كه میكوشند با ایجاد فضای روانی، مشروعیت سیاستهای دولت را تهدید كنند. دولت یازدهم در كمتر از یكسال از استقرار خود كوشیده است با تبیین سیاستهای اعتدالی در عرصههای مختلف، این رویكرد را در تعامل با حوزههای علمیه نیز حفظ كند.
«زیباشناسی» اثر «ژان برتلمی» متفکر و نظریهپرداز برجسته فرانسوی با ترجمه و تحشیه «احمد سمیعی» (گیلانی) هفته گذشته توسط انتشارات سخن منتشر شد. این کتاب شامل سه بخش است: روانشناسی هنر، پدیدارشناسی هنر و فلسفه هنر. در بخشهای سهگانه به ترتیب از فرایند تکوین اثر هنری، شاخههای اصلی هنر (شعر، نقاشی، موسیقی) و رابطه هنر با انسان و مابعدالطبیعه و اخلاق و دین بحث میشود. احمد سمیعی گیلانی متولد 1298 رشت، کارشناسی ارشد در زبانشناسی را از دانشگاه تهران گرفت و هماکنون عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و سردبیر مجله نامه فرهنگستان است.
روزی بهاری، بلندیهای لواسانات، دشتی که سبزشده و هوا هم بهراستی هوا! قابلتنفس و سرخوشانه برای روزی مهم، قراری مهم و البته گفتوگویی مهم؛ گفتوگو با مردی که باوجود شهرتش سالهاست سکوت اختیار کرده و کمتر تن به گفتوگو میدهد. با چای و سوهانی که از کشوی میز بیرون میآورد، پذیرایی صمیمانهای از ما میکند و سربهسر من و حاضران میگذارد! میخندد و ما هم میخندیم، حاضران در اتاق در گفتوشنودی غیررسمی، از مسایل روز کشور و سالهای گذشته میپرسند و او با روی باز و دقیق تحلیل میکند و پاسخ میدهد، اما همینکه موعد گفتوگوی رسمی میشود و دیگران میروند و ما میمانیم و او و به قولی «حجاب» یا همان عبایش را به تن میکند و مقابل من و سیدمحمدتقی طباطبایی مینشیند، دیگر خبری از آن گشادهدستی در تحلیلهای سیاسی و اخبار روز نیست و در پاسخ اولین سوالم که بهنظرتان احمدینژاد با چه هدفی دست به تصرف دانشگاه آزاد زد
شاید در نگاه نخست عجیب بنماید كه دكتر كریم مجتهدی استاد قدیمی فلسفه در دانشگاه تهران كه سالها فلسفه فیلسوف خردگرای مدرنیته، كانت را تدریس كرده، اثری درباره داستایوفسكی بنویسد. اما كتاب ایشان با عنوان «آثار و افكار داستایوفسكی» نشان از تسلط استادانه بر نوشتهها و اندیشههای رماننویس نابغه روس است. دكتر مجتهدی در مقدمه كتاب درباره شخصیتهای آثار داستایوفسكی نوشته «هیچ یك از نویسندگان به اندازه داستایوفسكی به سرنوشت قهرمانهای خود نه الزاما از نظرگاه نوعی كلام فلسفی بلكه به نحو ماورایی نگاه نكرده و ابعاد غیرمادی آنها را تا این اندازه در نظر نداشتهاند».
سال گذشته انتشارات آمه کتاب «امپراتوری فراموششده» را منتشر کرد. این کتاب با زیرعنوان «جهان پارسیان باستان» توسط جان کرتیس و نایجل تالیس ویراستاری شده و به کوشش فرخ مستوفی منتشر شد و همزمان ترجمه دیگری نیز از همین کتاب با ترجمه خشایار بهاری از سوی نشر فرزان به بازار آمد. به بهانه ترجمه این کتاب گفتوگویی داشتیم با فرخ مستوفی.
دکتر نصرت الله رستگار پژوهشگر بازنشسته انستیتوی ایران شناسی آکادمی علوم اتریش است که سال های زیادی در آکادمی علوم اتریش و در زمینه ایران شناسی و به خصوص شاهنامه کار کرده است. مرکز پژوهشی میراث مکتوب گفت و گویی در خصوص فعالیت های ایشان پیرامون شاهنامه انجام داده است. متن کامل آن را در ادامه می خوانید.
نمایش فیلم «ظهور یک امپراتوری» که به نبرد جنگجویان اسپارت در برابر حملات سپاه خشایارشاه پادشاه هخامنشی اختصاص یافته است بهانه گفتگو نشریه با آقای ماکرویاناکیس استاد تاریخ یونان گردید که متن کامل این گفتگو را میخوانید:
این پرسش از دیدگاه انسان شناسی جدید، پرسش ساده ای نیست و بسیار مناقشه برانگیز است. در حقیقت تا مدتهای بسیار زیادی یعنی تا نیمه قرن بیستم تصور بیشتر این بود که رابطه انسان و طبیعت یک رابطه «گسستی» است یعنی انسان با ابزرا ساز شدن و زبان از طبیعت «بریده» و مرز روشنی میان آنها وجود دارد. اما داده های مختلف بوم شناختی، رفتار شناسی جانوری، عصب شناسی روانی، باستان شناسی و البته انسان شناسی
پیر مرد با قامتی بلند، دست هایی کشیده و چشم هایی که در تاریخ جاگذاشته بود. روبه رویم ایستاد. او برجستهترین شخصیت فرهنگی -تاریخی روزگار ما بود و من در برابر سایه بلند چشمهای مهربانش، کلمه های محبت را کم آورده بودم. در 21 تیر 1392 میتوانستم او را تاریخ زنده ایران بخوانم؛ اسطوره زنده «کرمان» و ناموس ادبیات تاریخی - فرهنگی ایران. او نمایه ای بود از تمدن «جیرفت» و نشانه ای از هشتاد و اندی سال، کار دقیق و ظریف فرهنگی آن هم با تاریخی سخت خوان و دشوار که جز دستان و اندیشه او آن را تحلیل و تحقیق و پژوهش نمیتوانسته است.
سروش دباغ با اینکه در حوزه فلسفه اخلاق کار میکند و دلمشغول تفکر درباره دین و بویژه نسبت دین با اخلاق در جهان جدید است، به سهراب سپهری نیز علاقهای عمیق دارد و در میان شاعران نوپرداز ایرانی، بیش از آنکه مجذوب شاملو و فروغ و اخوان باشد، دچار دنیای نازک و غمناک سهراب است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید