منوچهر صانعی دره بیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه دیلتای انتقادی به کارهای آگوست کنت وارد کرد، گفت: حرف کنت این بود که اساساً نگرش علمی یکی بیشتر نیست حالا این می خواهد فیزیک یا جامعه شناسی باشد. دیلتای به کنت ایراد می گیرد و می گوید علوم انسانی اساس، موضوع و ماهیتش با علوم طبیعی متفاوت است.
تجربه نهضت ملی و كودتا بیش از آنكه مجالی برای تصفیهحسابهای سیاسی و به محاكمه كشیدن این و آن باشد، فرصتی برای گفتوگو در مورد پیچیدگیها و الزامات گذار به دموكراسی و دانستن قدر موقعیتها است
پیرمرد از آخرین بازماندههای نسلی است كه جبهه ملی اول را تشكیل دادند. بیش از 90 سال سن دارد اما هرگاه صحبت از مصدق و جریان ملی شدن نفت و اوضاع و احوال آن سالها میشود مانند جوانی پرشور لب به سخن میگشاید. ادیب برومند كه چندین دفتر قطور شعر در باب تاریخ معاصر ایران دارد به شاعر ملی شهرت دارد. آنچه به جز بعد ادبیاش هر ذهن كنجكاوی را مشتاق به گفتوگو با وی میكند این است كه ادیب برومند تمام بزنگاههای تاریخ معاصر ایران را به چشم دیده است. آن هم نه به عنوان یك ناظر تام بلكه در مقام یك كنشگر. اینبار به سراغ او رفتیم تا ما را در خاطراتش از 30 تیر سال 1331 سهیم كند.
سیده معصومه کلانکی: اصطلاح سبک یا اسلوب در نقد ادبی تعریف های مختلفی دارد، اما به طور خلاصه می توان آن را چنین تعریف کرد: شیوۀ خاصی که نویسنده یا شاعر برای بیان مفاهیم خود به کار میبرد. سبك شناسی به معنای امروزی خود در ایران سابقهای ندارد و نخستین آثار این فن به صورت بسیار ضعیف در تذكره ها دیده می شود. تذكره نویسان در ترجمۀ احوال یك شاعر یا نویسنده در مورد سبك وی تسامح می كردند و گفتار را با تمجید و اغراق به پایان میرساندند.
فاصله و اختلاف فرهنگی شهرمدار و روستامدار که مدل کوچکی از اختلاف فرهنگی مورد اشاره هانتینگتون است، در درون کشورهای جهانسومی هم وجود دارد، گاهی منجر به انقلابها و جابجاییهای حاکمیت از شهرمداری به روستامداری هم میشود که طی موجهای بعدی، تکرار معکوس این تحول از روستامداری به شهرمداری در درون این جوامع چالشهای دیگری را ایجاد میکند تا سرانجام در جایی به تعادل اجتماعی برسد.
محمدحسن مصلینژاد، علی نوریان: گفتوگو با مردی که جلال را یک هفته پیش از غروب او در کلبه جنگلیاش در اسالم ملاقات کرد و با او هیزم شکست؛ کسی که «دایی جلال» را در سفر به قم برای ملاقات با امام همراهی کرد و گعدههای پنجشنبه آل احمد با معاصران و معاشران او را با جزییترین محورها و اتفاقات پیرامونی آن به یاد دارد، هنوز هم بعد از گذشت 45 سال از وداع جلال با زندگی، جذاب و وسوسه انگیز است. در کشف چیستی و چرایی آل احمد و در خلال این گفتوگو که از قضا ما به اکثر حوزهها سر میکشیم، او نه راه به گناه بیلذت مرده پرستی میکشد و نه به ورطه مداحی و بزرگ نمایی میافتد. حالا بعد از 40 سال تأخیر، این شما و این ماحصل گفتوگویی دو ساعته با محمد حسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد که چند ماهی است مجموعه خاطرات خود از جلال و شمس را در کتابی با عنوان «دو برادر» گرد آورده است. ***
عكس: محمد مویدی دنیا عیوضی: حسین فخیمی در طول زندگی حرفهای خود، دورههای مختلفی با فرازونشیب بسیار پشتسر گذاشته است. بازیهای کودکیاش با آفرینش اثر از گل و خاک آغاز شد، پس از گرفتن مدرک کارشناسی از دانشکده هنرهای تزیینی به اسپانیا رفت. در دانشکده هنرهای زیبای مادرید دانشگاه کمپلتکس، موفق به کسب درجه پروفسوری طراحی «مجسمهسازی» شده و با تقدیرنامه دنخوان آوالوس، هنرمند و مجسمهساز مشهور اسپانیایی، به سرزمین مادری خود بازگشت. مجسمه تختی، برنده مسابقه مجسمهسازی سال ۱۳۶۹، پیکره ششمتری سوار بسیجِِی، طراحی و معماری داخلی یکی از ایستگاههای مترو با الهام از موتیفهای ایرانی، مجسمه ۵/۴متری عروج، طراحی و ساخت پل متحرک شهربازی تهران به شکل سنجابی فانتزی با ارتفاع ۱۱متر و ساخت مجسمه دکتر چمران به ابعاد ۱۲۰ در۹۰ بخشی از ساختههای فخیمی است.
از راست ارسلان، هوشنگ، صبا و پشنگ کامکار، عکس:امیر جدیدی مرجان صائبی: نیمقرن از تشکیل گروه موسیقی کامکارها میگذرد. جدا از موسیقی، ماندگاریشان در کنار هم میتواند الگوی استادانی باشد که بهخاطر زیر سایه دیگرینبودن موسیقی را فدای فردیتشان کردند. طی همه این سالها کامکارها نواختند و به دام افتخارات تک نفره نیفتادند، رشد و پرورش آنها در میان سازها و نواها باعث شد برخلاف معمولِ گروههای ایرانی، صدا دهی گروهشان استاندارد و دقیق باشد و گذشت ایام جایگاه ویژهای به نوازندگان متبحر آنها در جامعه موسیقی ایران بخشید.
عصر یکی از روزهای به غایت گرم تابستانی است که بنابر قرار قبلی روانه دفتر کار ساده و بیآلایش او میشوم. کتابهایی نظیر «از دانته تا کامپانلا» و «لایبنیتس و مفسران فلسفه او» را همین جا به رشته تحریر درآورده است. در میزنم و اجازه ورود میخواهم، مانند همیشه مشغول نوشتن و مطالعه است. سمت میز کارش میروم و مقابل چهره ماندگار فلسفه ایران و برنده مدال طلای جهانی ابنسینا، دکتر «کریم مجتهدی» قرار میگیرم. استادی که شصت سال تدریس فلسفه را در کارنامه پربار علمی خود دارد و با این حساب همچنان اصرار دارد که به او بگوییم: «معلم». او پیشتر طی گفتوگویی عنوان کرده بود: «معلمِ فلسفه خود دانشجو است. فلسفه اساساً یعنی دانشجویی و فیلسوف کسی است که حب حکمت دارد. اگر به تجربه شخصی خودم اکتفا کنم، باید بگویم که دانشجویی آن شعف واقعی است که به انسان دست میدهد.»روبهروی او مینشینم و با همین دیدگاه گفتوگوی خود را با «معلم» آغاز میکنم. میخواهم بدانم شصت سال قبل، در دانشگاه سوربن فرانسه، دوران دانشجوییاش چگونه گذشت. ویژگی دانشجویان آن دوره و تمرکزشان چه بود. سرویس اندیشه روزنامه ایران اما این بار با نقطه نظری متفاوت با دکتر کریم مجتهدی به گفتوگو نشسته است و سعی دارد یکی از مهمترین مقاطع زندگی این چهره ماندگار فلسفه را زیر ذره بین نگاه خود ببرد، دورهای چون دوران دانشجویی.
هوشنگ سیحون نیاز به معرفی چندانی ندارد. برخی او را پدر معماری مدرن ایران میدانند. فعالیت هنری و معماری او در طول نیمقرن زبانزد همه عاشقان فرهنگ و هنر ایرانزمین است. طراحی آرامگاههای خیام، ابوعلیسینا، فردوسی، کمالالملک، نادرشاه افشار، کلنل محمدتقیخان پسیان و دهها اثر معماری جاودانه دیگر همچون موزه توس و ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تا صدها بنای مسکونی، نقاشی و سیاهقلم و چند سال تدریس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تنها بیان گوشهای از فعالیت خستگیناپذیر مهندس هوشنگ سیحون است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید