اسلام
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 9 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/235369/اسلام
سه شنبه 24 تیر 1404
چاپ شده
3
با شكلگیری خلافت در حجاز و آغاز فتوحات اسلامی، تا 22ق، منطقۀ وسیع خراسان تا رود آمو گشوده شد و از آن پس، ماوراءالنهر، همسایۀ شمالی خراسان، از ولایات تحت فرمان خلافت اسلامی شد. از 54 ق/ 674 م والیان خراسان جنگهایی را با شاهنشینهای سغد و خوارزم آغاز كردند كه بدون نتیجهای قطعی تا 90ق/ 709م ادامه یافت. دربارۀ این جنگها دو تكنگاریِ فتوح خراسان، اثرِ علی بن محمد مداینی (د 225ق) و كتاب خراسان، اثر ابوعبیده معمر بن مثنى از منابع اصلی به شمار میآیند (نک : ابنندیم، 59، 115) كه پایۀ گزارشهای بلاذری، طبری و نرشخی بودهاند. با اینكه در برخی روایات از فتوحی در آن سوی آمو همزمان با فتوح خراسان سخن رفته است (نک : بلاذری، 398-399)، اما بر پایۀ روایات قابل پذیرش، نخستین امیر خراسان كه از آمو گذر كرد و روی به سرزمینهای سغدیان آورد، عبیدالله بن زیاد بود. وی در 54ق سپاهی بزرگ به سوی بخارا برد كه حركت او حاصلی نداشت و تسلط وی بر رامیثن و بخشهایی از بیكند نیز دیری نپایید. این نبرد نقطۀ آغازی برای امیران خراسان بود كه گویا تا چند سالی حملههای تابستانه به سغد را پی میگرفتند و گاه برخی از صحابه، چون قثم بن عباس، نیز در این جنگها شركت داشتند (مثلاً نک : ابنسعد، 101). در واكنش به این كشمكشها، شاهان محلیِ ماوراءالنهر در برابر مسلمانان به ائتلافی نظامی روی آوردند؛ بهطوری كه در دهههای بعد، والیان كاردان خراسان از لشكركشی به سمت شمال ابا داشتند و غالباً امیر عراق، حجاج بن یوسف ثقفی، بود كه آنان را به برخی تحركها بر میانگیخت. برای نمونه، لشكركشی یزید بن مهلب به خوارزم در 85 ق بر خلاف رأی یزید و با فشار حجاج عملی شده بود (بلاذری، 400 بب ؛ طبری، وقایع سالهای 54، 56، 61، 82، 85 ق؛ نیز نک : نرشخی، 52 -60). از نمونههای نفوذ امیران مسلمان در ماوراءالنهر در دهۀ 70ق، جریان روی آوردن موسی بن عبدالله به ترمذ است. برپایۀ منابع تاریخی، در حدود سال 70ق، موسى فرزند عبدالله بن خازم، والی ابنزبیر بر خراسان، به اشارۀ پدر، فوجی از سربازان وفادار به بنی خازم را با خود برگرفت، به آن سوی آمو روی نهاد و پس از كوتاهزمانی جنگ و گریز، و عبور از مسیر بخارا و سمرقند، به دژی در ترمذ روی آورد و زود زمام امور را در آن نواحی در دست گرفت. پس از استقرار موسى در ترمذ، وی بهتدریج، بهعنوان امیری مسلمان و مخالف حكومت مركزی عبدالملك بن مروان، در منطقه از سوی شاهان ماوراءالنهر پذیرفته شد و ترمذ پایگاهی برای مخالفان امیر خراسان شد. حكومت ضد شامی موسی بن عبدالله در ترمذ تا 85ق دوام یافت و تنها اختلافاتی درونی كه به قتل موسى انجامید، زمینۀ اضمحلال آن را پدید آورد (نک : بلاذری، 407-409؛ طبری، وقایع سال 85ق). در بررسی تاریخی، باید این حكومت را نهتنها اول نمونۀ حكومت مسلمان در منطقه، بلكه یكی از نخستین حكومتهای مستقل از خلافت مركزی بازشناخت. با استقرار یافتن خلافت مركزی شام در شاخۀ مروانی بنیامیه، سرانجام در خلال سالهای 89 -96ق/ 708- 715م، قتیبة بن مسلم، كه از سوی خلیفۀ وقت بهعنوان والی خراسان تعیین شده بود، جنگهایی جدی و پردامنه را با شاهنشینهای سغد و خوارزم سازمان داد كه در نتیجۀ آن، حاكمیت خلافت اسلامی با ثباتی نسبی، بر سرزمینهای واقع در شمال خراسان، تا نواحی چاچ و فرغانه در خاور، استوار شد (نک : بلاذری، همانجا؛ طبری، وقایع سالهای 89 -96ق؛ نرشخی، 61 بب ). این دوره از تاریخ ماوراءالنهر، كه میتوان از آن به دورۀ آغازین اسلامی یا ماقبل سامانی تعبیر كرد، كمتر در پژوهشهای نوین مورد توجه قرار گرفته است. از وقایع رخداده در اوایل این دوره، میتوان به شورشهای پیاپی (در اصطلاح منابع اسلامی: رِدّه) و كشمكشهایی میان بومیان با والیان مسلمان، از جمله در سالهای 110-112 و 121ق (نک : طبری، ذیل وقایع همان سالها) اشاره كرد كه كوششی برای باز یافتن استقلال پیشین بوده است و تنها رسوخ تدریجی فرهنگ اسلامی در منطقه بود كه توانست چنین حركتهایی را پایان بخشد. سالها بعد، حركتهای استقلالطلبانۀ ماوراءالنهریانْ دیگر گرایشی اسلامگریز نداشت و شورشهای ردّه جای خود را به حركتهایی داده بود كه با عنوان شعوبیگری شناخته میشده است. این حركتها جز موردی استثنایی، یعنی قیام سپیدجامگان (برای تفصیل، نک : نرشخی، 89 بب )، بهطوركلی با پذیرش دیانت اسلام همراه بود و تنها رنگ جدایی فرقهای داشت. در جریان انتقال قدرت از خاندان اموی به عباسیان، گویا ماوراءالنهریان از قیام ابومسلم پشتیبانی میکردند كه ظاهراً چهرهای فرقهای با گرایش شیعی عباسی داشت (نك : ابناثیر، 5/ 358)، اما پس از تثبیت خلافت عباسی، در اندک زمانی جریانی ضد عباسی در منطقه پدید آمد كه ابومسلم را به لشكركشی به ماوراءالنهر وادار ساخت (نك : طبری، 7/ 464). در همین دوره، تشیع با گرایش علوی نیز در منطقه پیروانی داشت و از حركتهای سیاسی این گروه باید از قیام ضد عباسی بخاراییان به رهبری شریك بن شیخ مهری (یا مهدی) در 133ق یاد كرد. دعوت ضد خلافت مركزی شریك در ماوراءالنهر با چنان استقبالی روبهرو شد كه حتى امیران عرب بخارا و خوارزم نیز با وی بیعت كردند (نك : همو، 7/ 459؛ نرشخی، 86 بب ). در نگرشی گذرا بر تاریخ گرایشهای اعتقادی، باید گفت كه یكی از نخستین شخصیتهای صاحب اندیشۀ كلامی در ماوراءالنهر، جهم بن صفوان راسبی (د 128ق)، از ساكنان سمرقند، بود كه در باب صفات باری، مسائل معاد و پارهای دیگر از مباحث كلامی آن روزگار، نظریاتی عقلگرایانه ابراز داشته بود. جهم در بعد سیاسی نیز، از مخالفان حكومت اموی بود و در جهت همین اندیشه، در قیام ضد اموی حارث بن سریج در خراسان شركت جست (نک : اشعری، 279-280؛ بغدادی، 194-195؛ برای پیروان مكتب او در ترمذ، نک : مقدسی، 323).
در سالهای پایانی سدۀ 1ق، قتیبه در فتوحی پرشتاب، سرزمینهای پیوسته به قلمرو خلافت مركزی را تا مجاورت تركستان گسترش داد و چون مانعی جدی فراروی خود نمیدید، در همان سال 96ق با حركتی همچنان تند، از جانب فرغانه روی به خاور، و از جانب چاچ روی به شمال نهاد. حركت نظامی قتیبه اگرچه در آغاز به فتح نواحی شرقی تا كاشغر، و فتحی محدود به منطقۀ سغدینشین اسپیجاب در شمال منتهی شد (نک : بلاذری، 411؛ طبری، حوادث سال 96ق)، متفاوت بودن اوضاع اقلیمی و سیاسی این مناطق با ماوراءالنهر، موجب شد كه اعمال حاكمیت فاتحان با مشكل روبهرو، و قتیبه ناچار به عقبنشینی شود (نک : همانجاها). با استقرار حاكمیت خلافت اسلامی بر ماوراءالنهر از آغاز سدۀ 2ق/ 8م و آرامش یافتن اوضاع داخلی بخش باختری تركستان ــ یعنی سرزمینِ ارغو ــ پس از استیلای قارلق، چنین مینماید كه عاملان خلافت عباسی در ماوراءالنهر توانسته بودند با همسایگان شرقی خود، جَبغویانِ هنوز غیرمسلمانِ قارلق، به گونهای از همكاری دست یابند. در برخی از گزارشها، از تبادل فرستادگانی میان خلفای اموی، چون هشام بن عبدالملك (حك : 105- 125ق)، و خاقانهای تركستان و دعوت آنان به دیانت اسلام سخن به میان آمده است (نک : یاقوت، ذیل تركستان)؛ اما در مقابل، از تنشهای سیاسی و گاه نظامی نیز سخن رفته است؛ چنانكه گزارشی از ایام خلافت منصور (حك : 136- 158ق) حكایت از آن دارد كه خلیفه فرماندهی به نام لیث را با سپاهی به فرغانه گسیل داشت تا اتحاد شاه فرغانه با خاقان ترك را در كاشغر بر هم زند (نک : یعقوبی، 387). همچنین این خبر كه در 194ق، جبغوی قارلق ظاهراً از امارت خراسان اطاعت میكرده، و شاه اترار نیز (در نزدیكی اسپیجاب) بدان خراج میپرداخته است (نک : ابناثیر، 6/ 232)، سندی دیگر برای آگاهی از چگونگی روابط میان مسلمانان و تركستان میتواند بود. افزون بر روابط سیاسی، از روابط تجاری میان مسلمانان و تركستان تا حدودی آگاهیهایی در دست است: در نیمۀ دوم سدۀ 2ق، روابطی استوار میان باختر اسلامی با چین در خاور، و با سرزمین كیماكان و قرقیزان در شمال، از طریق تركستان باختری برقرار بوده است، روابطی كه بازتاب آن در آثار جغرافیایی اسلامی از اوایل سدۀ 3ق دیده میشود (نک : ابنخردادبه، 28-31؛ اصطخری، 9، 288؛ نیز برای تأیید در منابع چینی، نک : بارتولد، «مسیحیت...»، 273). این روابط تجاری میان باختر تركستان و ماوراءالنهر كه ظاهراً تا میانۀ سدۀ 3ق ادامه یافته، خود زمینهای برای نفوذ روزافزون اسلام در منطقه بوده است، چنانكه بر پایۀ گزارشهای موجود، در همین دوره اسلام به نقاط داخلی تركستان، دستكم تا نواحی كولان و ایسیككول، راه یافته بوده است (مثلاً نک : حدودالعالم، 81، 84). اگر از فتح اسپیجاب در 224ق به دست نوح سامانی (بلاذری، 410؛ ابناثیر، 6/ 509)، بهعنوان حركتی محدود و ناپیگیر صرفنظر شود، در طول یك سده، از سوی مسلمانان ماوراءالنهر بر ضد همسایگان خود، حركتی نظامی گزارش نشده است. این آرامش نسبی زمانی شكسته شد كه اسماعیل سامانی، بیدرنگ پس از دست یافتن بر تخت بخارا در 279ق، روی به سرزمینهای خاور نهاد و بخشهایی از غرب تركستان را متصرف شد. او در پیشروی خود از اسپیجاب رو به شمال، بر شهر مهم طراز استیلا یافت. بر پایۀ گزارش نرشخی، گویا به دنبال این فتح، بسیاری از مردم طراز به اسلام گرویدند و معبد بزرگ شهر را مسجد جامع كردند (نک : ص 118). در پی فتوح سامانی در فراسوی اسپیجاب، منطقۀ فاراب نیز تصرف شد (برداشتی از ابنخردادبه، 31؛ مقدسی، 273) و این شهر بهسرعت یكی از مراكز دانشپروری در جهان اسلام شد. در تركستان شرقی، نفوذ جدی اسلام با پایگیری سلسلۀ قراخانی در كاشغر آغاز شده است كه نخستین سلسلۀ مسلمان از خاقانات ترك محسوب میشود و در ربع دوم سدۀ 4ق در كاشغر بنیاد نهاده شده است. نخستین فرمانروای آن، ساتوق بغراخان (د 344ق)، با ترك آیین نیاكان، به دیانت اسلام گروید و در عین برخورداری از قدرت سیاسی، در تاریخ تركستان بهعنوان شخصیتی مذهبی نیز شناخته شد؛ چنانكه تا هماكنون مقبرۀ او در منطقۀ كاشغر، زیارتگاه مسلمانان آن منطقه است (نک : نینگ، 79). در آغاز شكلگیری این سلسله، دیانت اسلام بهسرعت در منطقۀ تحت نفود ایشان گسترش یافت و شاید تا دهۀ 380ق كه دورۀ پیشروی قراخانیان به سوی باختر است، كمتر پایگاهی استوار برای ادیان دیگر در سرزمینهای میان كاشغر تا ماوراءالنهر، از خراسان تا چین بر جای مانده بود. قراخانیان در 382ق بلاساغون، و در 383ق بخارا را تصرف كردند و بدینترتیب، قدرت سیاسی را در منطقه برای خود مسلم داشتند (نک : ابناثیر، 9/ 95، 98؛ قس: بارتولد، «بررسی...»، 40, 41) و زمینه را برای گسترش دین واحد در منطقه فراهم ساختند. منطقۀ ختن، در میانۀ كاشغر و تبت، اندكی پیش از 397ق بهدست قدرخان، از خاندان قراخانی، گشوده (نک : ابناثیر، 9/ 191، 299)، و بدینترتیب، شرایط برای نفوذ دیانت اسلام تا مرزهای چین فراهم شد. در نمونههایی از كهنترین اشعار تركی ـ اسلامی مربوط به محیط قراخانی، كه كاشغری در دیوان لغات الترك نقل كرده است، جنگهای تركانِ اسلامآورده با اویغوران نامسلمان بهروشنی بازتاب یافته، كه چهرهای دینی و جهادی به خود گرفته است (نک : 39، 288، 362).
ابناثیر، الكامل؛ ابنخردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، بهكوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابنسعد، محمد، كتاب الطبقات الكبیر، بهكوشش ادوارد زاخاو (ض: سخو) و دیگران، لیدن، 1904- 1918م، ج 7(2)؛ ابنندیم، الفهرست؛ اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، بهکوشش ریتر، ویسبادن، 1400ق/ 1980م؛ اصطخری، ابراهیم بن محمد، مسالك الممالك، بهكوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بهكوشش ابراهیم رمضان، بیروت، 1415ق/ 1994م؛ بلاذری، احمد بن یحیى، فتوحالبلدان، بهكوشش رضوان محمد رضوان، قاهره، 1398ق/ 1978م، حدودالعالم، چ ستوده؛ طبری، تاریخ؛ كاشغری، محمود بن حسین، دیوان لغات الترك، استانبول، 1333ق، ج 1؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، بهكوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نرشخی، تاریخ بخارا؛ نینگ، چو، القومیات المسلمة فی الصین، ترجمۀ وجیه هوادی چینگ، پكن، 1988م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ، بیروت، 1379ق/ 1960م، ج 2؛ نیز:
Barthold, W., «Ocherk istorii Semirech’ya», Raboty po otdel’nym problemam istorii Sredneĭ Azii, Moscow, 1964, vol. II(2); id., «Okhristianstve v Turkestane...», ibid., 1963, vol. II(1). احمد پاكتچی (دبا)
فرایند گسترش اسلام در مصر و شام با آنكه از جهاتی بیشباهت با ورود اسلام به دیگر سرزمینهای خارج از شبهجزیرۀ عربستان نیست، ولی برخی ویژگیها آنها را از یكدیگر متمایز میكند. این ویژگیها را در تركیب قومی، اجتماعی و دینی مردم مصر و شام، تلقی آنان از سلطۀ سیاسی و دینی روم و نیز تماس زودهنگام مسلمانان با شامیان و مصریان از عصر پیامبر اكرم (ص) میتوان یافت و از دیدگاه مورخ در تنوع منابع دوسویۀ داستان فتح و گسترش اسلام خلاصه كرد. اهمیت این نكتۀ اخیر خاصه از آنجا پیداست كه در بررسی وقایع مربوط به فتح و گسترش اسلام در ایران، همواره باید متكی بر منابع اسلامی یا ایرانی عصر اسلامی با دیدگاه اسلامی بود و تاریخنگار در اینجا نمیتواند این فرایند را از سوی دیگر آن بررسی كند. البته باید گفت كه تنوع منابع دربارۀ مصر و شام نیز بدانگونه نیست كه بتوان منـابع سریانی ـ یونانی را نمایندۀ دیدگاه كاملاً جداگانهای دربارۀ فتوح و گسترش اسلام دانست. در واقع، بررسیهای دقیقتر نشان داده، كـه تئـوفانس (د 817 م)، مـورخ بیزانسی ـ سریانی، بخشهایی از اثر خود «سالنامه» را از تواریخ عربی اقتباس كرده است و نیز مورخان متأخرتر بیزانسی، چون سدرنوس و گئورگیوس موناخوس، هم اطلاعات خود را از تئوفانس گرفتهاند (دانر، 144، نیز 319, n. 248). یكی از مورخان سریانی، الیاس نصیبینی (سدۀ 11م)، در اقتباس مطالب و حتى در یادآوری سالهای وقایع، وابستگی خود را به منابع عربی نشان داده، زیرا گزارشهای خود را برپایۀ تقویم اسلامی مرتب كرده است (همانجا، n. 250). با اینهمه، منابع یادشده، بهویژه اثر تئوفانس، در مواردی راهگشای برخی پیچیدگیها و دشواریها، و عرضهكنندۀ دیدگاهی متقابل با روایات منابع اسلامیاند. به هر حال، سرزمین شام پیش از اسلام در قلمرو دولت بیزانس قرار داشت و سالیان دراز محل برخورد و كشاكش ایران و روم بود. آغاز ورود اسلام به شام را باید از هنگام حیات پیامبر (ص) دانست كه شخصاً متوجه شمال حجاز و جنوب سوریه شد و پس از غزوۀ ذاتالسلاسل، این مناطق به سیادت مدینه گردن نهادند. از آنجا كه جهاد برای نشر اسلام از فرایض بهشمار میرود و پیامبر (ص) پیش از رحلت، در داخل شبهجزیره و حدود شام به فعالیت برخاست، شاید بتوان گفت كه لشكركشیهای پس از پیامبر (ص) به حدود شام مقارن با جنگهای رِدّه، مبتنی بر همین نظریۀ نشر اسلام و تعمیم دعوت بوده است.بررسی نقشۀ پیشروی مسلمانان نهتنها در شام، بلكه در حدود ایران نیز حاكی از آن است كه قبایل عرب ساكن در مرزهای ایران و شام، كه به سرعت به مسلمانان پیوستند، از عوامل مهم تسلط عربها بر این مناطق بودند. به هر حال، نخستین پیكار در داثِن در نزدیكی غزه رخ داد كه عمرو بن عاص بر سِرجیوس، بطریق آن دیار، چیره شد و به وادی عربه رفت. گروهی نیز از راه تبوك به سوی بلقاء رفتند (طبری، 3/ 387؛ حتّی، 6) و دستۀ دیگر در عربه رومیان را بشكستند (بلاذری، 108- 109). ابوعبیدۀ جراح نیز در بلقاء با مردم مآب (از روستاهای بلقاء) صلح كرد و گفتهاند كه این نخستین صلح در شام بود (طبری، 3/ 387، 406؛ ابناثیر، 2/ 405). در این میان، خالد بن ولید از ایران به راه افتاد و از راهی نامعهود، پس از تسخیر عینالتمر و چند واحه، به تدمر رسید و جزیه بر مردم نهاد و كسانی را به غوطۀ دمشق فرستاد و خود به جابیه رفت. او پس از درهم شكستن اعراب مسیحی غسانی در مرج راهط روی به بصرى در شرق اردن نهاد و به دیگر امرا پیوست و فرماندهی عالی را در دست گرفت. بصرى نخستین شهر شام بود كه فتح شد (بلاذری، 109-113؛ طبری، 3/ 406، 417؛ دانر، 119 ff.؛ حتی، 7- 9). نخستین جنگ بزرگ در جمادیالاول سال 13 هجری در اجنادین، میان رمله و بیت جبرین، رخ داد كه به پیروزی مسلمانان و كشته شدن فرمانده رومی انجامید (طبری، 3/ 418؛ دانر، 129-130؛ قس: ابناثیر، 2/ 417- 418، كه پیكار اجنادین را پس از نبرد یرموك آورده است). رومیان روی به فحل، كه بركرانۀ شرقی رود اردن است، گریختند و مسلمانان با تعقیب ایشان، فحل را تصرف كردند (بلاذری، 115). پس از آن، رهسپار دمشق شدند كه رومیان در آنجا پناه گرفته بودند. پس از مدتی، در محرم سال 14 هجری در مرجالصفر، نزدیك دمشق، جنگی دیگر رخ داد كه در آن، پیروزی با مسلمانان بود (ابنعساكر، 1/ 173؛ دانر، 130-131، نیز 315, n. 197). بزرگترین جنگ میان مسلمانان و رومیان، كه سرنوشت شام را تعیین كرد، در یرموك رخ داد. لشكر روم، متشكل از سربازان رومی، شامی، مردم جزیره و ارمنستان، و قبایل عرب طرفدار روم، به فرماندهی جبلة بن ایهم غسانی، در ملتقای رود یرموك و رقاد، نزدیك واقوصه (یاقوصه) گرد آمدند، اما بهسختی شكست خوردند و هراكلیوس، كه در انطاكیه بود، راه قسطنطنیه در پیش گرفت و دل از شام بركند. این واقعه در رجب سال 15 رخ داد (بلاذری، 135-137؛ طبری، 3/ 570 بب ؛ قس: ابناثیر، 2/ 410 بب ؛ نیز نک : حتی، 11-12).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید