در تاریخ سنتی زرتشتی مطلبی درباره ی کوروش بیان نشده و به عبارت بهتر سنت زرتشتی و حتی خدای نامه ها و شاهنامه های برجای مانده از دوران ساسانیان درباره ی او سکوت پیشه کرده اند و حتی اشارات کتب تاریخی اسلامی به او نیز بسیار مغشوش است.
درباره اینکه چرا ذوالقرنین را بدین لقب نامیدند، توجیهات فراوان و گوناگونی شده است و معمولاً همان مواردی را که مفسران پیشین برشمردهاند، دیگران تکرار کرده اند.
این مقاله با تبیین نظام فکری ایران و اندیشه سیاسی شاه آرمانی در دوره کوروش، ضمن بررسی ساختار سیاسی و اجتماعی نظام مختار، بر آن است نشان دهد چرا و چگونه خردمندی، شجاعت، میانه روی و عدالت، چهار محور بازخوانی شده در جمهور افلاطون و شاه آرمانی در ایران باستان نشان داده، همواره مبنای اندیشگی دینی و سیاسی دولت ایرانی محسوب می شدند.
پیش از آنکه هزارۀ اول پیش از میلاد به نیمه رسد، در ایران دولتی جهانی بنیان گرفت. کوروش دوم، در مقام وارث دو پادشاهی کهنه و نو، و دو میراث پدری و مادری به میدان آمد. پدر او شهریار انشان در قلمرو دولت باستانی عیلام بود و مادرش دختر آستیاگ شاهنشاه ماد.
«کوروش در نگاه موافقان و مخالفان» عنوان نشستی است که ظهر امروز یکشنبه(13 آبانماه) باحضور استادان تاریخ ایران باستان، محمدتقی ایرانپور؛ استاد تاریخ و پدرام جم؛ استادیار فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد و در آن موضوعاتی از قبیل عدم شناخت شخصیت تاریخی کوروش، تاریخ هخامنشینان، حکومت ساسانیان، دوره رنسانس و ... مورد بررسی و گفتوگو قرار گرفت و سخنرانان حاضر در جلسه تاکید کردند شناخت مردم ایران از شخصیت اسطورهای کوروش در حد قابل توجهی نیست.
یزدگرد یکُم. 399-420 میلادی با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و پایان بخشیدن به پیگردها و آزارهای گهگاه مسیحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهندۀ جنگ با دشمن دیرینۀ ایران را به خشم آورد و هم آزردگی و ناخشنودی موبدان زردشتی را که هیچگاه چشم دیدن بردباری مذهبی شهریاران ایران و گسترش فزایندۀ آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند.
در مجموعه ادبیات فارسی و متون تاریخی و اسطوره ای، سه شخصیت برجسته هستند که از نظر نوع کنش و ویژگی های مربوط به زندگی، احوال و رفتار، شباهت فراوانی با هم دارند. کیخسرو، کوروش و ذوالقرنین سه شخصیتی هستند که منابع مختلف به زندگی و احوال آنها به صورت جدا پرداخته اند.
کوروش هخامنشی در نیمه ی قرن ششم ق.م حکومتی شگفت انگیز را در پارس بنیان نهاد که تاثیری بسیار ارزشمند و شگرف در تاریخ روابط سیاسی و اجتماعی جوامع قدیم به جای گذاشت. وی با شکست امپراتوری بزرگ سومر، کلده، ایلام، اورارتو، آشور و نیز ماد، به سرعت و در زمانی کوتاه قدرت های شرقی باقی مانده در آسیای غربی و آفریقا، لیدی، بابل و مصر را برانداخته و عظیم ترین امپراتوری جهان قدیم را با روش های جدید سیاسی و معیارهای نوین مدیریت فرهنگی و نظامی پدید آورد.
نشست نقد و بررسی کتاب «شناخت کوروش، جهانگشای ایرانی» تالیف رضا ضرغامی و برگردان عباس مخبر با سخنرانی دکتر روزبه زرینکوب (دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران)، دکتر اصغر محمودآبادی (استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان) و مترجم اثر سهشنبه چهارم خردادماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
کوروش کبیر، بنیانگذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسله هخامنشیان، پس از تسخیر بابل بر تخت پادشاهی نشست و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد. برای جلب محبت مردم میانرودان (بینالنهرین)، مردوک که بزرگترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت. او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گردهم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید