در زمانه عسرت و دلتنگی، شعر سایه مرهم است، دواست، آفتابی است بیگزند و گسترده. جان را به آشوب میکشاند و قرار میدهد. چشم را به اشک مینشاند و لب را به خنده. میمیراند و زندگی میبخشد. جمع نقیضین است.
امیرهوشنگ ابتهاج یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود و ابتهاج که بعدها تخلص به سایه گرفت به یکی از شاعران مطرح معاصر ایران تبدیل شد. باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود «از پاریز تا پاریس» استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها بعد از شنیدن اشعار سایه در سال ۱۳۴۶ و در مقبره حافظ را شرح میدهد
بزرگی شخص به این است که در عین هستی، خود را نیست بداند؛ همانگونه که مولانا درباره آن آفتاب سایهنشین گفت و همانگونه که «وارث آب و خرد و روشنی»، یعنی استاد هوشنگ ابتهاج متخلص و معروف به سایه درباره خود میگوید: «شناختن من کار مشکلی نیست. ما آدمهای صاف و سادهای هستیم که به معنای واقعی از پشت کوه آمدهایم. این کوه بلند البرز ولایت مرا از ولایت خیلیها جدا میکند. آدمهای ساده شناختنشان هم ساده است. بعضیها بیخود زحمت میکشند که نکتههایی پیدا بکنند و بگویند
بیست و سومین جایزه تاریخی و ادبی دكتر محمود افشار یزدی برای زبان فارسی و وحدت ملی، امروز به شاعر نامدار ایرانی امیرهوشنگ ابتهاج اهدا خواهد شد.
سما بابايي: «من فكر كردم كه تولد ٨٠سالگيام را بهانه كنم و از شجريان و لطفي بخواهم به اين بهانه يك كنسرت مشترك برگزار كنند. ميخواهم بهشان بگويم شما دوتا، بالاخره اون روزي كه من نباشم، مجبوريد يك برنامه به ياد من برگزار كنيد... خب اين كار را الان بكنيد...»
این پژوهشگر و نویسنده کتاب «پیر پرنیاناندیش» (خاطرات هوشنگ ابتهاج) در سخنانی با موضوع «تاملات در شعر و اندیشه هوشنگ ابتهاج» که در قالب نوشتاری با عنوان «آخرین پیمانه شبگیرِ این خمخانه» در مراسم پایانی جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران و در بخش تجلیل از سایه ارائه شد گفت: نخستین دفتر شعر سایه با نام «نخستین نغمهها» به سال 1325 منتشر شد؛ یعنی نزدیک به 70 سال پیش. امروز دلبستگان به شعر پارسی، به یاد و شادیِ شاعری گردآمدهاند که دست کم 70 سال «تجربه» شاعری دارد؛ شاعری که فراز و نشیبهای شگفتآور سیر و مسیر شعر فارسی را در سده شگرفی که بر ایران گذشت، به چشم دیده و انبوه چشماندازهای رنگارنگِ پسندها و پیشنهادهای شعری را سنجیده و دستاوردهایشان را چشیده است؛ شاعری گوشهنشسته اما همواره حاضر در متنِ توجهِ مردم و منتقدان؛ لطمهخورده از تلاطمِ موجخیزِ شبِ حادثهها اما همچنان امیدوار به دمیدن سپیده و برآمدن خورشید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید