برخی اصرار دارند و دائماً هم اینجا و آنجا می نویسند و می گویند که شیعیان از معتزله تأثیر نگرفته اند و یا اندیشه توحید و عدل شیعه برگرفته از معتزله نیست بلکه این اندیشه ها اصالتاً شیعی است و نه معتزلی. من معنای این سخن را نمی فهمم. باری معتزله از یک دوره باورشان بر این بوده که عقاید آنان ریشه در تعالیم نبوی و با تکیه بر عقاید اصیل صحابه دارد و در این میان به ویژه بر سهم حضرت امیر در انتقال تعالیم معتزلی تکیه می کردند و حتی سندی هم به اتصال نقل می کردند اما این بدین معنا نیست که آنان تعالیم خود را از ائمه شیعه گرفته اند.
علم کلام از زمان آغاز تاکنون تحولات زیادی داشته است. سه مکتب مهم در این دانش، یعنی اعتزال، اشعریت و شیعه، بیش ترین بحث ها و مهمترین تحولات را در مقایسه با دیگر نحله ها درون خود داشته اند.علم کلام از زمان آغاز تاکنون تحولات زیادی داشته است. سه مکتب مهم در این دانش، یعنی اعتزال، اشعریت و شیعه، بیش ترین بحث ها و مهمترین تحولات را در مقایسه با دیگر نحله ها درون خود داشته اند. نسبت میان فلسفه و کلام از جمله مباحثی است که درباره هر سه مکتب مطرح است. سؤال اساسی در این باره این است که این سه مکتب از آغاز تا اوج فعالیت خود چه نسبتی با فلسفه داشتند؟ پرسش دقیق تر آن است که بگوییم: کلام اسلامی تا چه اندازه و چگونه از فلسفه بهره برد؟ و به عبارت دیگر چگونه ساختار فلسفی پیدا کرد؟
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید