مازیار بهروز استاد گروه تاریخ دانشگاه سانفرانسیسکو است. کتاب معروف او «شورشیان آرمانخواه، ناکامی جنبش چپ در ایران» که بهعنوان دانشنامۀ دکترای وی تحریر و بعدها تکمیل و بهصورت کتاب منتشر شده، یکی از منابع در جریانشناسی احزاب چپ در ایران به شمار میآید.
آلبرتو توسکانو فیلسوف، منتقد فرهنگی و نظریهپرداز اجتماعی ایتالیایی-انگلیسی است که در جهان انگلیسیزبان به جهت ترجمههایش از آثار آلن بدیو مشهور است. کارهای خود توسکانو حول دو محور است: بررسی تداوم ایده کمونیسم در تفکر معاصر و نیز تحقیق در تبار مفهوم تعصب مذهبی. کتاب او با عنوان «تعصب مذهبی: کاربردهای یک ایده» در سال 2010 منتشر شد. توسکانو در این مصاحبه به سیر تحول مارکسیسم در قرن بیستم و قرائتهای مختلف از آن اشاره میکند: مارکسیسم کانتی، مارکسیسم فرویدی، مارکسیسم جهانسومی، فمینیسم مارکسیستی و... . او در ضمن به افول سیاست طبقاتی و ظهور سیاست هویتی میپردازد و معتقد است تقابل میان این دو سیاست در بهبیراههکشاندن بحثهای درونی جریان چپ در دهه 1980 حول پستمدرنیسم مؤثر بوده است.
۱.توصیف؛ مارکس بهدرستی دیالکتیک متافیزیکی هگل را از آسمان به زمین آورد. ایدههای دیالکتیک هگل، نه زاده و درونبود «مطلق» و نه بروز آنها مینوی و ایدئالیستی است، بل حاصل تنش و جدال طبقات اجتماعی است. دستگاههای ایدئولوژیک تاریخی نیز در همۀ عرصهها ریشه در گسلهایی دارند که مابین این طبقات شکل گرفته و میگیرد؛ این آغازی بود بر پایان ایدئالیسم.
«مانیفست کمونیست» یکی از درخشانترین میراثهای معنوی مارکس و انگلس و مشهورترین اثر در مجموعه ادبیات مارکسیستی است. این اثر در فوریه ۱۸۴۸ و در آستانه انقلاب اروپاییای که مارکس و انگلس وقوع آن را پیشبینی کرده بودند نخست درچارچوب کلی رسالهای با عنوان «اصول کمونیسم» به قلم انگلس و پس از آن با همکاری مشترک مارکس با عنوان «مانیفست حزب کمونیست» تحریر و برای انتشار، بهعنوان برنامه نظری به «انجمن کمونیست» که در آن زمان جانشین «انجمن عدالت» شده بود ارایه شد.
انقلاب اکتبر یکی از مهمترین وقایع قرن بیستم است، شاید عظمت و وسعت آن را تنها با انقلاب کبیر فرانسه بتوان مقایسه کرد، این انقلاب تغییراتی اساسی در سراسر جهان پدید آورد. به ضرس قاطع میتوان گفت دنیای سیاست به دو بخش قبل از انقلاب اکتبر و پس از آن تقسیم میشود. انقلابی ایدئولوژیک با اتکا به رهبری نخبگان و استفاده از ابزار توده دگرگونی بزرگی را رقم زد.
بالطبع پروبلماتیکی که ذیل عنوان «مسئله دوران ما» تدوین میکنیم، ربط مستقیمی به عینکی که از دریچه آن به جهان مینگریم دارد. اگر به این شکل صورتمسئله را طرح کنیم و آن وقت سرگرم گفتوگو با میراث شریعتی شویم، به نظر میرسد اندیشه شریعتی بیشتر نقش یک دکور تزئینی را در صورتبندی ما ایفا میکند؛ چه اینکه خیلی ساده میشود گفت چرا جزنی نه، چرا پویان نه، چرا احسان طبری نه، چرا کسروی نه؟!
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید