اخبار

نتیجه جستجو برای

از نگاه ارسطو مفهوم سعادت ارتباط وثیقی با اخلاق دارد، چراکه از نظر او اساساً دغدغۀ اصلی کسانی که به مطالعۀ اخلاق می‌پردازند، پاسخ با این سؤال است: «چگونه باید سعادتمند زندگی کنم؟» به‌زعم ارسطو پاسخ این سؤال را باید در مهارت‌ها یا فضایلی جُست که زمینه‌ساز حکمت عملی هستند؛ به‌عبارت‌دیگر، حکمت عملی توانایی انتخاب عمل درستی است که انجام آن منجر به سعادت می‌شود، اما باید توجه داشت که این توانایی صرفاً با آموزش به دست نمی‌آید و می‌بایست از طریق تمرین آن را تبدیل به عادت کرد.

( ادامه مطلب )

اخلاق فضیلت گرایانه که از یونان باستان تاکنون، مطمح نظر بسیاری از فیلسوفان قرار گرفته است، با نام ارسطو پیوند خورده است. هرجا سخنی از فضیلت گرایی اخلاقی به‌میان می آید، بی درنگ نام ارسطو و شیوۀ فلسفی وی خصوصا در کتاب اخلاق نیکوماخوس به ذهن متبادر می شود.

( ادامه مطلب )

تئودور آدورنو را در مقام یک متفکر یا می‌توان یک جامعه‌شناس فیلسوف دانست یا یک فیلسوف جامعه‌شناس. راستش، نظریه انتقادی - حتی وقتی علاوه بر ابعاد ساختاری جامعه و تأثیرشان بر جنبه‌های ناآزادی در مدرنیته بر اهمیت فرهنگ و ایده‌ها تأکید کرد - به ایده هنجارگرایی اخلاقی نپرداخت، بلکه بر آن بود که حوزه اخلاقیات به‌طور کلی قهری است و اغلب سرشت واقعی آزادی فردی را گنگ و مبهم می‌کند. بحران نظریه مارکسیستی - به‌خصوص بعد از فروپاشی جمهوری وایمار، ظهور فاشیسم و افزایش سرشت تمامیت‌خواهانه اتحاد شوروی - در نظر متفکرانی همچون آدورنو و ماکس هورکهایمر نشانه‌ای بود از حرکت به سمت رهیافتی روانکاوانه به فرد و رهیافت وبری‌تر به عقلانیت، دیوان‌سالاری‌شدن، و نهادهای مدرنیته.

( ادامه مطلب )

افلاطون در رساله «فایدروس»، داستانی تعریف می‌کند و معتقد است که نفس انسان سه جزئی است و به ارابه‌ای می‌ماند که دو اسب آن را می‌کشند که ارابه‌ران «عقل» است که هدایت اسب سفید «عواطف مثبت» و اسب سیاه «عواطف منفی» را در دست دارد.

( ادامه مطلب )

آیا نیازی به اصول اخلاقی برای تنظیم روابط اجتماعی هست؟ آیا کسی در جهان بر مبنای اصول اخلاقی رفتار و برخورد می‌کند یا حتی اصلاً کسی می‌تواند بر آن مبنا رفتار و برخورد کند؟ آیا انسانها به خودی خود، در سازگاری با هنجارهای اجتماعی، درست و اخلاقی رفتار نمی‌کنند و نیازی به اصول قطعی جهانشمول دارند؟

( ادامه مطلب )

جلد سوم از کتاب فرهنگ نامه تاریخی مفاهیم فلسفی (فلسفه اخلاق)، به همت مؤسسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و با همکاری موسسه فرهنگی – پژوهشی نوارغنون توسط گروهی از مترجمان(سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، پرستوخانبانی، زهرا بهفر، ماریا ناصر، الهام حسینی بهشتی و فریده فرنودفر) ترجمه و منتشر شد.

( ادامه مطلب )

از بازی‌های روزگار است که اولین اثر منسجم و نظام‌‌مند با موضوع فلسفه اخلاق را ارسطو نوشت اما پس از گذشت قرن‌ها دیدگاه‌های غالب در فلسفه اخلاق چنان بودند که در 1930 سی.دی. براد در پنج نوع نظریه اخلاقی– که معروف است تعبیر «وظیفه‌گرایی» (deontological ethics) به معنای امروزی را جعل کرد – از ارسطو خبری نبود.

( ادامه مطلب )

کثرت‌گرایی، که معلول تنوع در حوزه‌های گوناگون معرفتی و وجودی است، خود، پدیده‌ای متنوع به شمار می‌رود و در حوزه‌های متفاوت، معانی و کاربردهای متعددی دارد. آنچه در اینجا مد نظر است کثرت‌گرایی در حوزه اخلاق است. کثرت‌گرایی اخلاقی، بر آن است که ارزش‌ها، هنجارها، آرمان‌ها، حقوق و فضایل اخلاقی متنوعند به گونه‌ای که به هیچ وجه نمی‌توان آنها را به دیدگاهی واحد فرو کاهید. اخلاقیات، اهداف فراوانی را در باب گستره وسیعی از علایق بشری تامین می‌کنند؛ بنابراین بسیار بعید می‌نماید که یک نظریه یکپارچه، درباره یک موضوع اخلاقی، بتواند پاسخگوی همه ارزش‌های موجود باشد.

( ادامه مطلب )

امروزه با توجه به غلبه عصر اطلاعات ومیدان یافتن تاملات نظری و عقلی ونیز تشكیل مراكز متعدد پژوهشی در جهان و به دنبال آن گسترش مباحث فلسفی در مناطق مختلف جغرافیایی، به علاوه موضوعیت یافتن دیدگاه‌ها وجریان‌های محلی در كنار جریان‌های جهانی، می‌توان در كنار بحث از جریان‌های مهم فلسفه اخلاق جهان یا تاریخ فلسفه اخلاق مرسوم، از فلسفه‌های اخلاق و تاریخ فلسفه‌های اخلاق محلی نیز سخن گفت.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: