علمای معانی پرسش را طلب امری می دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته اند، اما یادآور می شوند که گاهی جمله های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می کنند. در کتاب های معانی اغراض ثانویه جمله های پرسشی با اختلاف بیش وکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جمله های قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونه هایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کرده اند.
سعدی اهل عرفان است و این عرفان عشق است، یعنی امری که در غزلیات او موج می زند و خاستگاه اندیشه و بیان او می شود. او با عشق تمام اسرار وجود را رصد می کند و برایش راه وصول به حقیقت است.
علمای معانی پرسش را طلب امری می دانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانسته اند، اما یادآور می شوند که گاهی جمله های پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت می کنند.
غزلهای سعدی بر اساس مذهب عشق است. در غزلی که در اینجا شرح داده می شود سعدی از عشقی سخن می گوید که در ازل با جان آدمی پیوند یافته است و چون به این جهان می آید به درد فراق مبتلا می شود. سعدی از این عشق ازلی به باده ای تعبیر می کند که خمار آن در دوران فراق این جهانی او را طالب نوشیدن جامی دیگر از آن می کند. اما ساقی این جام را در ازای سعی و عمل نمی دهد. کاری که عاشق باید بکند افتادگی آموختن است و ترک گله از یار کردن.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید