اندیشه غزل در موسیقی قومی از دو جهت قابل بررسی است: اول این که این اندیشه خود به طور فرهنگی و اساسی در این موسیقی موجود بوده و دوم این که با گسترش فرم کلاسیک آن در ادبیات ایران، موسیقی قومی از آن تاثیر پذیرفته و مشابه آن را در موسیقی خود به کار گرفته است.
غزل در شعر عرب‘ازجاهلیت تا بنی امیه‘همواره در مقدمه قصائد می آمده است که به آن نسیب یا تشبیب و یا تغزل می گفتند. اما از آغاز خلافت عباسیها‘ تحول و دگرگونی ویژه ای یافت و تا حدودی مستقل شد. در این دوره‘غزل گرایش های مختلفی پیدا کرد.
سنایی بیشک یکی از پیشگامان غزل فارسی است که متاسفانه به مقام والای او چنانکه باید و شاید توجه نشده است. او در غزل، ابداعات و نوآوریهایی داشته است که در شعر شاعران پس از او به کمال و بالندگی رسیده است. در باب سنایی غزنوی سخن بسیار زیاد است حتی در باب غزل سنایی.
از دیرباز پیوندی عمیق بین شعر و موسیقی برقرار بوده است، به همین دلیل شعرا همواره کوشیده اند با شیوه های گوناگون بر غنای موسیقی کلام خود بیفزایند. قالب غزل که در نوع غنایی سروده می شود مجالی وسیع به شاعر می دهد تا این مهارت خود را بیازماید.
صورتها و ساختارهای ادبی را بدون توجه به زمینههای الهیاتی یعنی کلامی، فلسفی، دینی و نیز بدون دقت بر روی زمینههای اجتماعی و بسترهایی که این صورتها در آنها پیدا شده و زبانی که این زمینهها و بسترها در آن تجلی پیدا کرده، نمیتوان بررسی کرد؛ یعنی هر ساختار ادبی مثلثی است بر سه ضلع «الهیات»، «جامعه» و «زبان» که بیتوجهی به هرکدام، لغزشهایی در قضاوتپدید میآورد.
سعدی شاعری است متفکر یا متفکری است شاعر و مُصلحی است که با هدف اصلاح نارسایی ها و کاستی ها می نویسد و می سراید و در مقام متفکری شاعر، یا شاعری متفکر، چونان دیگر متفکران بزرگ از وضع موجود با همة مطلوب بودن نسبی اش چنان که باید، راضی نیست و می کوشد تا طرحی از جامعة آرمانی خود به دست دهد.
شمنی «غزلگو» و «نوگو» پیشینه چندانی ندارد اما ریشهدار است.آنچه در «نیمه دوم» مرداد95، در برنامه ای تلویزیونی و توسط سعدیپژوهی برجسته عنوان شد که خود، هم از استادان برجسته فلسفه است و هم منتقدی موفق در اوایل دهه پنجاه و شاعری با چند شعر درخشان، نه حرف تازهای در خود داشت ...
چکیده: در این مقاله نویسنده ضمن نگاهی گذرا به زبان غزل و مقایسه آن با زبان قصیده؛ غزل را قالب محبوب شاعران ایران در شعر غنایی و عاشقانه می داند و معتقد است که زبان آن زبانی است ظریف با موسیقی گوشنواز و دقیق که در طول قرن ها تراش خورده و جاافتاده است. زبان غزل را شاعران ساخته و پرداخته اند و آن چه آن را از نثر و انواع دیگر شعر متمایز ساخته؛ نوعی موسیقی یعنی وزن، ریتم، ضرب یا آهنگ بوده است.
چکیده: نویسنده مقاله ضمن اعتقاد به مشرب خاص عرفانی ـ فلسفی در غزل های سعدی، این غزلیات را برآمده از عشق می داند و معتقد است که حالات ویژه عاشق و معشوق در این غزلیات به نیکی به تصویر کشیده شده است آن هم به زبانی سعدیانه، شاعرانه و دل انگیز. در ادامه نویسنده مقاله یکی از غزل های سعدی را با مطلع «همه عمر سر ندارم سر از این خمار مستی» از این زاویه دید مورد بررسی قرار می دهد.
چکیده: این مقاله ابتدا غزلهای سعدی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و آنها را به لحاظ سادگی واژگان، بینیاز از تفسیر و شرح معرفی مینماید و آنها را با گلستان و بوستان مقایسه می نماید. نویسنده هدف سعدی در گلستان و بوستان را «نصیحت گویی» می داند و در مقایسه غزلهای سعدی با حافظ، غزلهای حافظ را نیازمند شرح و توضیح دانسته است. در ادامه مقاله نیز به بررسی تشابهات و تفاوتهای حکایتهای سعدی در گلستان و بوستان و غزلهای حافظ می پردازد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید