اشتراوس (هم در آثار نخستینش دربارۀ عقلانیت یهودی قرونوسطایی و هم در آثار متأخرش در آمریکا) استدلال میکند که فقط وحی -و نه فلسفه- میتواند پایۀ یک اخلاق جهانشمول را بنا نهد. مطمئناً این اخلاق جهانشمول بر پایۀ ایمان -و نه شناخت یقینی- است؛ بااینوجود، چنین چیزی ضعفی اخلاقی را در جایگاه فلسفی برجسته میکند.
اشتراوس آنچه را که دیدگاه خاص مسیحی نسبت به وحی میداند قویاً به نقد میکشد، آن هم نه بهمنظور طرد یک بار برای همیشۀ وحی از بحث عقلانی، بلکه بهمنظور بیان اینکه بیماریهای فکری مدرنیته تا حد زیادی پیامد میراث الهیات مسیحیاند. بر پایۀ دریافت اسلامی -بهمثابه دریافتی خلاف دریافت مسیحی- از فلسفۀ سیاسی کلاسیک بود که اشتراوس به نحو چشمگیری به بازاندیشی در معنای فلسفه، وحی و سیاست پرداخت.
اما به سراغ ابعاد دیگری از چهرۀ انسان در انسانشناسی دینی و بالاخص در امر اسلام میرویم. انسان هماره خاکستری مخلوقیست که هم میتواند به تعریف شر شبیهتر شود و هم میتواند در مقام خلیفهگری الهی، منشأ تمامی خیرها باشد
در اعصار پیشین انسانشناسی اسلامی، چه در رشتۀ فلسفه و عرفان و چه در کلام وحیانی، ارتباطات فیمابین انسان و هستی بسیار مورد اشارت و شرح بوده است؛ اما آن چیز که در گردونۀ مطالعات دینی-انسانی بیشتر به چشم میخورد
کاوش های مقاله حاضر، رابطه عقل و وحی از منظر علامه طباطبایی را به نحو تقدّم و استقلال عقل دانسته و برآن است که مفاهیم ارائه شده از عقل و وحی از جانب ایشان، خود، دلیلی بر این مدعا است. با وجود این، مقاله پیش رو ادله تقدم عقل را براساس مستنداتی از آرای ایشان اقامه نموده است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید