اعتقاد راسخ من همواره بر این بوده است که هیچ کوشش بشری همسنگ تلاش برای دستیابی به دو گوهر کمیاب «خرد» و «آزادی» نبوده و نیست. ولی از بازیهای چرخ روزگار، درختی که با آن همه امید و آرزو کاشته شد، میوه تلخ به بار آورده است؛ «خرد» به نابخردی بدل شده و «آزادی» به بندگی تغییر ماهیت داده است
سخن از تقابل میان عاطفه ازلی بی زوال شورآفرین عشق است و بارقه نخستین خلقت یعنی عقل. دو مقوله ای که همواره تعارض آن دو از مهم ترین مسایل مورد بحث در طول تاریخ عرفانی ادب فارسی بوده است. موضوعی که پژوهش ها و نقدهای بسیاری در پی داشته است.
«فلسفه بازها» و «فلسفهخوانها» خوب میدانند که در هر دورهای شماری از فلاسفه ستاره اقبالشان در جامعه طلوع میکند و تب نظریات شان بالا میگیرد و پس از طی دورهای، گویا «از مد میافتند» و دیگر نام و نشانی از آنان نیست.
«از احسان و لطفی که به من فرمودید، تشکر میکنم. شاید بد نباشد که ابتدا درباره روش کار خود مختصری عرض کنم. من وقتی چیزی می نویسم قصدم اثبات یا رد رأی و نظری نیست بلکه مراد فهمیدن است و سعی میکنم فارغ از مخالفت و موافقت های رسمی بنویسم و فلسفه را با سلیقه های سیاسی میزان نکنم.
ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شأن و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد. او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالی اش محدود میکند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود می شود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه می بخشد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید