آیتالله سیدمصطفی محققداماد در جلسه تفسیر قرآن در حکمت متعالیه که روز گذشته در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد به تبیین نظریه ملاصدرا درباره مسئله معاد جسمانی پرداخت و اظهار کرد: اگر از من بپرسند محور اصلی نظریه ملاصدرا در بحث معاد جسمانی چیست من عرض میکنم یک مطلب است و اگر کسی این مطلبی را خوب بفهمد و قبول کند همه چیز را قبول کرده است؛ اما اگر بفهمد و قبول نکند، فهمیده و قبول نکرده. متأسفانه بعضی قبل از فهمیدم قبول نمیکنند و این یک اخلاق رذیلهای است. میدانید که در مسئله معاد چند نظر مطرح است: برخی به کلی منکر معاد هستند.
هر دانش بشری در بستر تاریخ، سیرتکاملی پیدا میکند؛ چرا که بشر پیوسته با پرسشها و مسائل جدیدی مواجه میشود؛ برای مثال، مسأله اصالت وجود و اعتباریات ماهیت آنگونه که در عصر ملاصدرا برجسته بود، در عصر ابنسینا، فارابی و شیخاشراق موضوعیت نداشته است یا مثلاً ملاصدرا برای نخستین بار مبحث حرکت را که تا پیش از آن جزو طبیعیات بود، وارد الهیات میکند و نگاهی الهیاتی از حرکت ارائه میدهد و نهایتاً در پس این نگاه، حرکت جوهری را اثبات و با اثبات آن، به برهانی برای اثبات وجود خدا میرسد.
با مطالعه در تمام آثار ملّاصدرا چهارده برهان برای اثبات اصالت وجود به دست می آید که این نوشتار آن ها را مورد بررسی قرار داده و بدین نتیجه رسیده است که صدرالمتألّهین برای اثبات اصالت وجود به مثابه محور هستی شناسی حکمت متعالیه دو رهیافت کلّی را به کار گرفته است
«فلسفه» در اروپا در دوره جدید به جانب جدائی از «حکمت» رفته است، درحالی که در دورةمسیحیت (قرون وسطی) فلسفه با کلمه حکمت مرادف بود. بعد از دکارت، فلسفه در اروپا از مبانی حکمت جدا شد؛ اما در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، فلسفه همیشه مرادف با حکمت بوده و معارف فلسفی در قالب حکمت عرضه شده و هیچگاه بین علم و حکمت هجران نیفتاده است
اهمیت سخن گفتن از خدا بر كسی پوشیده نیست و هیچ نظام فلسفی نیست كه در این مسئله نفیاً یا اثباتاً سخنی نگفته باشد، از جمله در دو نظام فلسفی ارسطویی و صدرایی درباره ضرورت وجود خدا و اوصاف جلال و جمالش بحث شده و خدا در هر دو نظام فلسفی جایگاه ویژهیی دارد.([1]) بویژه در حكمت صدرایی كه در بیشتر آثارش از ذات و صفات و اسماء و افعالش سخن رفته است. وی علاوه بر آنكه آثار مستقلی مانند كتابهای المبدأ و المعاد، المظاهرالالهیه و حكمتعرشیه در اینباب ارائه نموده در دیگر آثارش نیز در این زمینه مباحث مستوفایی دارد.
مسئله حدوث عالَم از دیرباز مطمح نظر حکما و فلاسفه بوده است؛ این مسئله در حوزه تفکر اسلامی، به دلیل ارتباطی که با مضامین دینی داشته است، مورد توجه و بررسی بسیار قرار گرفته است؛ به گونه ای که چندین نظریه برای به تصویر کشیدن حدوث عالَم از سوی متفکرین مسلمان در طول تاریخ تفکر اسلامی و در عرصه های کلام، فلسفه و عرفان، طرح شده است.
«تطابق عوالم» اصلی است که در حکمت متعالیه بیانگر چندوچون نسبت و روابط حاکم بین عوالم می باشد. ملاصدرا هستی را در چهار عالم اله، عقل ، مثال و ماده طبقه بندی می کند و نسبت این عوالم را از نوع قشر و لُبّ، محیط و محاط، حقیقه و رقیقه و، در یک کلام، «تطابق» توصیف می نماید. تطابق که حاکی از نوعی عینیت در عین غیریت است به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلا و اشرف می باشد. طبق این اصل، ماهیتی که در عالم ماده با وجودی خاص موجود است با وجود برتر مثالی و عقلی و الهی در عوالم برین حضور دارد.
نشست درآمدی برطبقه بندی آثار صدر المتالهین؛ بررسی جایگاه مباحث سیاسی در آثار صدرالمتألهین با ارائه دکتر شریف لکزایی ۵ خرداد در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید