مسائل، رویدادها، باورها و آموزه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در هر دوره، اگر اصالت داشته باشند در ادبیات آن دوره رسوخ پیدا می کنند. شکل گیری حکومت صفویه، حمایت شدید پادشاهان این سلسله از آیین اهل بیت (ع)، ایجاد زمینه های مساعد اجتماعی و فرهنگی، نقشی بسزا در تقویت شعر آیینی و مذهبی داشته است.
یادم هست موقعی که حوالی سال 61 رو به شعر آوردم دو کلمه در مطالب و مصاحبههای مربوط به حوزه شعر، «فحش» محسوب میشد: جیغ بنفش و موج نو! اینها را دبیران ادبیات و استادان ادبیات فارسی در دانشگاهها و حتی اغلبِ منتقدانِ جوان یا میانسالِ شعر، مترادف هم میآوردند و یک «هنر برای هنر» هم به ادامه جمله میافزودند و چنان گرزِ بیانی حکیم طوس و کلامِ چون عسل سعدی شیرینسخن را بر سرِ پدر و اجدادِ این خائنان به ادبیات فارسی فرود میآوردند...
فراخوان دوره آموزش متمرکز داستاننویسی «آلِجلال» که همزمان با نهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد در تهران برگزار میشود، از سوی بنیاد شعر و ادبیات داستانی منتشر شد.
درباره شعر ـ این شاخه پُر بار و گرانقدر درخت هنر و فرهنگ و ادب پارسیـ فراوان گفتهاند و فراوانتر هم خواهند گفت و به گمانم هنوز ناگفتههای زیادی باقی مانده و خواهد ماند و هر چقدر حول این محور مهم و نیرومند صحبت کنند و بنویسند و پژوهش کنند، باز هم در حد شایگانی آن سخن نرفته است.
ترجمه محیاسادات اصغری در زبان روزمره و نیز زبان علمی، ابهام و ایهام در كلام یك نقص محسوب میشود و مخاطب انتظار دارد كه گوینده مقصود خود را شفاف بیان كند به نحوی كه معنای كلام مشخص باشد. اما زبان شعر كاملا به عكس است و ایهام در آن باعث غنای آن میشود. از سوی دیگر بر اساس بعضی از نظریات، شعر غنی شعری است كه دغدغه نخستین آن «معنا» نباشد، بلكه صورت در آن بر معنا غالب باشد كه این خود باعث تشدید ایهام معنایی میشود. ایهام نه تنها در نوع هنری شعر؛ بلكه در هنرهای دیگر نیز كاربرد دارد و اساسا هنر معنای قطعی، تام و مطلقی را به مخاطب انتقال نمیدهد.
آسیب شناسی نسل خرد گریز نمیدانم شما هیچگاه جدول کلمات متقاطع روزنامهها را حل کردهاید؟ کمتر کسی است که دست کم یکی دوبار به این کار نپرداخته باشد. در این جدولها، که انواع و اقسام دارد، شما بدون اینکه بدانید در «خط عمودی» چه کلماتی در شرف شکلگیری است، مشغول پر کردن «خط افقی» هستید و ناگهان متوجه میشوید که سر و کله کلمات یا جملاتی روی خط عمودی پیدا شده است که شما به هیچوجه در فکر آنها نبودهاید.
نگاه حافظ به اخلاق و انسان اگر اولویت دادن به انسان را از پایههای اصلی نوینگرایی بدانیم، این اصل را در نگاه حافظ به انسان، فارغ از هر نوع درجه بندی و ارزشداوری، نیز به روشنی خواهیم دید. در بعضی از این ابیات نیز حافظ اشارات روشنی به رواداری، آزادی بیان و برابری انسانها دارد که همه این مفاهیم، انسانگرایانه و از ارزشهای نوینگرایانه (مدرنیستی) است.
گفتمان(discourse) سنت و نوینگرایی (مدرنیته)، به نظر میرسد که پیوسته در تاریخ وجود داشته است. علاوه بر این، تمام آنچه امروز «سنّت» است، روزی مدرن و با سنت زمانه خود درگیر بوده تا توانسته خود را ثابت کند و در ذهن و زندگی انسانها در بلندمدت باقی بماند و ما امروز آن را سنت بخوانیم؛ ولی از آنجا که سرعت تغییرات و دستاوردهای بشر در سدههای اخیر بالا رفته است، بین سنت و مدرنیته شکافی جدی پیدا شده و جدالهای سنگینی به بار آورده است.
این نوشتار، نظری گذرا و اجمالی است، از منظر سنت و نوآوری به «بازگشتدر شعر» و نه بررسی تفضیلی «شعردر دورۀ بازگشت». چنان که می دانیم نوآوری های شعر سبک هندی چیزی جز گزینش و دست چین برخی از عناصر سنتی شعر، ترکیب دیگرگونۀ آنها و اغراق و افراط در کاربرد آن عناصر نبود. در عین حال چیزی که بیش همه در شعر دورۀ صفویه دیده می شود، تصمیم برای نوآوری و خودآگاهی در یافتن طرز تازه است. بنابراین در ادامۀمسیر نوآوری های شعر فارسی، تا پیش از دورۀ مشروطه، سک هندی را می توان اوج نوآوری خودآگاهانه در دل سنت دانست و دورۀ بازگشت را اوج سنت گرایی خودآگاهانه.
دل پراسف از ماضیم وز حال خود ناراضیم تا خود چه داند قاضیم، تقدیر استقبالها ایام بر من چیره شد، چشم جهان بین خیره شد وین آب صافی تیره شد پس ماند در گودالها این دو بیت زیبا، استوار و تأثر انگیز از قصیدۀ مشهور وثوق الدوله است. شاید بهترین و استوارترین شعر او همین قصیده باشد که مطلعش چنین است: بگذشت در حسرت مرا بس ماهها و سالها چون است حال ار بگذرد دائم بدین منوالها
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید