اشاره: روز گذشته بخش نخست گفتگوی حاضر از نظر خوانندگان گرامی گذشت. اینك دنباله سخن. جسمانی بودن ذهن به چه معناست؟ به نظر می رسد این گزاره نگاه دوآلیستی به جسم و خرد را از اساس بیبنیان میکند! بدون مراجعه به بستر تاریخیی که در بطن آن ایدهها و مفاهیم جدید نطفه میبندند و تکوین مییابند، صحبت درباره این مفاهیم اگر ناممکن نباشد، دشوار است. برای جواب این پرسش ناچار باید کمی به عقب برگردم. شکاف میان «ذهن و جسم» یا «ذهن و عین» در
ذهن اساسا جسمانی است، اندیشه عمدتا ناآگاهانه است، مفاهیم انتزاعی عمدتا استعاری هستند» گزارههای آغازین فصل نخست کافی است تا خواننده متخصص و علاقه مند نخواهد و در واقع نتواند کتاب «فلسفه جسمانی: ذهن جسمانی و چالش آن با اندیشه غرب» را زمین بگذارد. گزارههای فوق به نوعی مهمترین و برجسته ترین نتایج یافتههای علوم شناختی هستند؛ یافته ههایی که بازنگری در دوهزار سال فلسفه غرب را ضروری می کنند.
جورج ليكاف (متولد ١٩٤١) زبانشناس شناختي امريكايي را عمدتا به خاطر نظريهاش درباره استعارهها ميشناسند؛ نظريهاي كه نخستينبار در كتاب «استعارههايي كه با آنها زندگي ميكنيم» (١٩٨٠) مطرح شد و در شاخههاي متعددي از علوم از سياست و ادبيات گرفته تا فلسفه و رياضيات به كار بسته شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید