یکی از مسائل عمده در جهان سیاست موضوع استقلالطلبی برخی از مناطق است. مسئلهای که سیاست پسابینالمللی نیز با آن روبهرو است. در واقع در جهانی که بازیگران آن را صرفا دولتها تشکیل نمیدهند و خوردهگروهها و سازمانها و حتی افراد در آن به عنوان بازیگران مستقل مطرح میشوند، بحث جدایی برخی مناطق از کشورها بسیار داغ است.
غرض از خواندن و دانستن تاریخ، پندگرفتن از گذشته برای به کاربستن خرد جمعی و استفاده از تجارب گذشته و درپیش گرفتن راه و روشی درست در آینده است. به گفته مرحوم دکتر باستانی پاریزی: گر نگیری عبرت از تکرار تاریخ ای حکیمر چیست سود از اینهمه تکرار و این نشخوارها؟ تکرار درس تاریخ، تکرار پندها و عبرتهاست. ۲۳مرداد سالروز جدایی بخشی دیرینه از میهنمان در سال ۱۳۵۰ است؛ همان روزگاری که برخی میکوشند برای جوانان امروز، نمادی از قدرت ملی و رفاه اجتماعی و خوشبختی جا بزنند. در این تاریخ، یعنی تنها هفت سال پیش از پیروزی انقلاب، حکومت وقت تن به تجزیة استان چهاردهم کشور داد و بدون شلیک یک گلوله، بخشی به آن مهمی را به مشتی مهاجر برخاسته از صحراهای اطراف بخشید و حقوق ملت ایران را نادیده گرفت.
ایران در دهه 40 تا 50 شمسی دچار دگرگونیهای ویژه سیاسی شد بهطوری که علاوه بر ایفاء نقش حساس در منطقه خاورمیانه و ایجاد منطقه ثبات، با کشورهای همسایه روابطی دوستانه برقرار ساخت. او در این دوران به دلیل برقراری روابط حسنه با آمریکا و شرکت در پیمانهای منطقهای سعی کرد که بیش از پیش به عنوان بازوی پرتوان آمریکا در منطقه عمل کند و با برقراری روابطی نزدیک و تنگاتنگ با کشورهای همسایه اقتدار سیاسی منطقه را به دست آورد. به ویژه آنکه جنگ سرد و درگیریهای آمریکا و روسیه در کانال سوئز و کامبوج موجب شده بود که دولت نیکسون از دخالت مستقیم در خاورمیانه چشمپوشی کند و تنها به نظارت دولتی به قول خود قدرتمند و وفادار اکتفا ورزد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید