سخن گفتن از چیستی فلسفه به نحو کلی، شاید پیچیدهترین مسئلۀ تئوریک باشد؛ به همین خاطر در این بحث کوتاه نمیخواهیم با این هزارتوی گیجکننده روبهرو شویم، به جای آن، در این مجال مختصر میخواهیم به یکی از تغییرات اساسی تاریخ فلسفه در حدفاصل افلاطون و ارسطو بپردازیم و ببینیم که اگر این رخداد در کار نمیبود، دستکم کدام مشکلات را در تاریخ فلسفه و به تبع آن تاریخ تمدن نداشتیم. شاید هم توانستیم اشارهای به چشمانداز فلسفه در هزارۀ سوم داشته باشیم.
متن حاضر پاسخی است به بعضی مواضع شبهنقدگونهی نوشتهای با عنوان «خنثیسازی اندیشهی انتقادی» که بهزعم خود در نقد مقدمه (آن هم صرفاً سوءبرداشتی از بخش چهارم) فرهنگ مقدماتی اصطلاحات روانکاوی لکانی (۱۳۸۶) نوشته شده است. این نوشتار در سایت فرهنگ امروز به تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۴ منتشر شده است؛ از آنجا که بخش اعظم مواضع متن خبر از بیخبری و ناآشنایی با روانکاوی و عرفان دارند، نگارندهی متن حاضر در مقام یکی از مترجمان کتاب، صرفاً به مواردی اشاره خواهد کرد که با همهی تنگمایگی خود قابل پاسخ دادن باشد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید