شجاعی جشوقانی در نشست «ما و اگزیستانسیالیسم» گفت: اگزیستانسیالیسم برای کسانی که با فلسفه سنتی ایرانی اسلامی آشنا هستند اصلاً فلسفه نیست؛ یک نوع ادبیات است. چون برای متفکرانی که در فضای فکری کسانی مثل ابنسینا تنفس فکری کردهاند، فلسفه یعنی برهان، یعنی حروف، یعنی استدلالهای دقیق و منطقی.
در طول زندگی مرفه و به لحاظ اقتصادی بیدغدغه كركگور اتفاق شایان ذكری رخ نداد، مثل حضور در جنگی خانمانسوز یا سر وكله زدن مدام با یك بیماری دردناك یا تجربه اشغال وطن توسط دیگران یا سفرهای طولانی به سرزمینهای دور و دراز و دیدار با مردمان و فرهنگهایی متفاوت یا مواجهه با آدمهایی كه زندگی فرد را زیر و زبر میكنند...
مکتب اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم، هستی انسان و مسائل مربوط به وی را به عنوان مرکز ثقل تفکّراتش، قرار داده است و دغدغۀ اثبات مسئولیّت، امکان تعالی و بهبودی وضع زندگی او را دارد؛ اما قرن ها پیش از ظهور فلسفۀ اصالت وجود در غرب، زرتشت، پیامبر ایران باستان، با اعتقاد راسخ به وجود اهورامزدا (خدا) و ارج نهادن به انسان، پرورش و پویایی ویژگی های اخلاقی و سعادت انسان را به عنوان هدف خود دنبال می کرد که این امر از اهمیّت بالایی برخوردار است
این مقاله تحقیقی است پیرامون اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی. این دو نظام فلسفی با توجه به اصطلاحات اصالت تشكیك در وجود، اعتباری بودن ماهیت و در جهان بودن انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بعد از مباحث مقدماتی و بیان آراء دو تفكر در باب مسائل وجود، تفاوتها و تشابهات در روش، محتوا و نتایج آنها با هم مقایسه و تطبیق شده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید