آرتور شوپنهاور (1860-1788م.) به بدبینی شهره است، هم در زندگی و هم در اندیشه و آثارش. شاید حق داشته باشد. در طول عمر نسبتا بلندش (72 سال در قرن نوزدهم) تنها در سالهای پایانی قدر دید و در سالهای پیش از آن با وجود آنكه مهمترین كتابش را در عنفوان جوانی نوشت، چندان مورد توجه قرار نگرفت. مشهور است كه زیر سایه هگل و ایدهآلیستهای آلمانی مانده بود. اندیشهاش نیز عموما نسبت با فیلسوف مشهور پس از خودش یعنی نیچه مورد ارزیابی قرار گرفت. یعنی اكثرا به عنوان مقدمهای برای ظهور فلسفه نیچه مطرح شد
آرتور شوپنهاورآرتور شوپنهاور (۱۸۶۰-۱۷۸۸) هرچند از قلمرو فلسفه دانشگاهی بیرون است اما با این حال یکی از مهم ترین فیلسوفان قرن نوزدهم به شمار میرود. فلسفه او دو آبشخور مهم دارد، یکی آرای فلسفی افلاطون و کانت، و دیگری مکاتب هندوئیسم و بودیسم. شوپنهاور آثار چندی نیز بر جای گذاشته است که از آن میان دو اثر اهمیت ویژه ای دارند: یکی درباره ریشه چهارگانه قضیه دلیل کافی (۱۸۱۳) که رساله دکترای شوپنهاور بود و به دانشگاه ینا عرضه گردید. بهطور خلاصه نقد این پیش فرض است که با تامل عقلانی میتوان جهان را توضیح داد یا تبیین کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید