زن در عرصه جهان ما پیوسته زن بوده و در همه جای این جهان و از آغاز پیدایش بر زمین، فارغ از زمان و مکان و نژاد و رنگ، بار مسوولیتی ویژه را بر دوش داشته است: زادن و پروردن و به بلوغ رساندن! آفریده ای مقدس که همواره وجودش عجین عشق بوده و هست.
سکوت یکی از مهم ترین بن مایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی،به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحله کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روش های زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشته پیش رو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم
آدمی وارث علوم و معارف نیاکان خویش است، اما کم یافت می شود کسی که دانش مضبوط در ضمیر خود آگاه فردی و جمعی را در قالب چند ده هزار بیت سطر اشکار کند و قرن ها، عام و خاص را میهمان و مجذوب اندیشه های الاهی نماید و سروده های معنوی خود را صیقل ارواح بخواند.
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد.
در سومین و چهارمین نشست از مجموعه درس گفتارهایی درباره سنایی، محمد جواد اعتمادی به بررسی تاثیر سنایی بر مولانا می پردازد.
بدنه و ساختار کلی داستان پیر چنگی مثنوی مولانا گذشته از جزئیات متفاوت روایتهای آن و نیز فارغ از کارکردها و استنتاجهای عرفانی که در متون صوفیه بر آن عارض شده است، رگه ها و نشانه هایی از هنر و سنت «گوسانی» را با خود دارد. سنت «گوسانی»، سنت موسیقایی - ادبی ایران پیش از اسلام است که نشانه هایی از آن را تا دوره مادها می توان در منابع بازجست و در تمام دوره های بعد و نیز در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داده است.
از جمله تألیفات ارزشمند گذشتگان، شرح نویسی بر آثار بزرگان است و شرح مثنوی معنوی مولانا بیش از دیگر آثار، مورد توجّه شارحان بوده است. تعدادی از شروح نوشته شده بر مثنوي معنوي تاكنون معرّفی و چاپ شدهاند امّا هنوز تعدادی از اين شروح، گمنام و در کنج کتابخانهها در پردة نسیان باقی ماندهاند. يكي از این شروح، شرح مصطفي بن شعبان سروري از عالمان قرن نهم و دهم هجري است.
پس از این توضیح مقدماتی، اینک به ارائۀ شواهد مذکور در این خصوص در آثار مولانا پرداخته میشود. مولانا در جایی از مثنوی، ذیل عنوان «تفسیر و ان یکاد الذین کفروا لیُزلقونک بابصارهم…» به توصیف صاحب قدرت و جاهی میپردازد که از فرط عُجب و تکبر و بر اثر سرمستی ناشی از قدرت، کارش به جایی رسیده است که دم از مقام الوهیت میزند:
مولانا جلال الدین محمد بیگمان سرآمد عارفان ایرانزمین است و آثار جاویدانش به ویژه مثنوی معنوی گنجینۀ عظیم و بی بدیل معارف الهی و دقایق عرفانی. بهرغم این تمرکز و استغراق در الهیات و مباحث عرفانی، مولانا از توجه و پرداختن به دیگر موضوعات نیز غافل نمانده است؛ تا آنجا که کمتر مسئله ای در زمینۀ مسائل و مباحث گوناگون انسانی مخصوصا در حیطۀ خودشناسی و کشف و دریافت ناشناخته ها و ناپیداهای روح آدمی می توان یافت که از نگاه ژرفکاو و تیزبین وی دور و مغفول مانده باشد.
در مراسم پایانی همایش «شمس و مولانا» بر این موضوع تاکید شد که با شمس و مولانا میتوان در برابر عرفانهای کاذب ایستاد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید