1392/10/17 ۰۹:۲۶
پس از وقوع كودتاي سوم اسفند، اهميت سياسي تبريز و نقش آن به عنوان پايتخت دوم كشور تحت تأثير نگرش تمركزگراي حكومت پهلوي اول رنگ باخت و جايگاه اقتصادي اين شهر كه مدتها در جوار امپراتوريهاي روس و عثماني و دروازه اروپا از رونق نسبي برخوردار بود، رو به افول نهاد؛ يعني با فروپاشي دولت عثماني از يك سو و حاكميت نظام كمونيستي پس از انقلاب اكتبر در روسيه كه منجر به قطع روابط تجاري ايران با نواحي قفقاز و ماوراي قفقاز گرديد، بازار تبريز دچار ركود نسبي شد و تجار تبريزي متوجه بازارهاي اروپا شدند.
ركود نسبي
شالودهريزي اتاق بازرگاني تبريز در اين مقطع زماني رويدادي مهم محسوب ميگردد. در سال 1303 ش براي اولين بار به اهتمام تجار برجستة تبريزي تشكيلات آن پيريزي گرديد كه به صورت غير دورهاي و نامنظم، به ساماندهي امور جاري تجارت آن زمان ميپرداخت. متعاقباً عدهاي از تجار معروف تبريز با وصول هزينه توسط اتاق از تجار علاقهمند، عهدهدار سازماندهي امور تجاري اتاق شده و بدين ترتيب قبل از تشكيل اتاق بازرگاني تهران در سال 1305 ش، اين مهم از سوي تجار تبريزي به انجام رسيد.56
در اين دوره به علت گسترش روابط سياسي با كشور آلمان، كنسولگري آن كشور در خيابان لالهزار تبريز تأسيس شد و روابط تجاري بازار تبريز هم به تبع آن با كشور آلمان توسعه يافت. گروهي از بازرگاني ايراني و به ويژه تبريزي، شعبههايي براي تجارت در كشورهاي اروپايي مثل آلمان و ايتاليا ايجاد كردند و طبق مقررات بينالمللي در داخل و خارج كشور به تجارت پرداختند.57
از سويي ديگر تحول كلي در ساختار ترابري كشور، سركوبي قبايل سركش و استقرار امنيت نسبي موجب شد تا مركزيت داد و ستد از شهرهاي بزرگي مانند تبريز به ساير نقاط و بنادر سوق داده شود؛ ولي مراكز عمده تجاري در بازار تبريز همچنان نقش خود را ايفا ميكردند. نه تنها داد و ستد و صادرات فرش، خشكبار، چرم و پشم به كشورهاي اروپايي انجام ميگرفت،58 بلكه صادرات اقلامي مانند روده كه تا آن زمان با نمك مخلوط و درون خاك مدفون ميگرديد، با هوشمندي و ابتكار اشخاصي مانند حاج رضا طوبي به اروپا صادر ميشد و درآمد ارزي قابل توجهي عايد ميكرد.59
مهمترين اقلام صادراتي و وارداتي
واردات عمده ايران از راه تبريز بود، علت آن راهآهني بود كه در جنگ جهاني احداث شده بود، هرچند بندرعباس و بنادر ديگر نيز فعال بودند ولي انتقال جنس از آنجا به تهران امنيت نداشت. غالباً قماش و بلورجات وارد تبريز ميشد و خريداران از سطح كشور به تبريز ميآمدند. آلمانيها در تيمچه سراي حاج سيدحسين كهنه، دفتر داشتند. «مسيو مريكا» كه اصليت يوناني داشت، نماينده چند كارخانه بزرگ خارجي در ايران بود.60 عباسي، در بخش ضمائم و تعليقات كتاب سياحتنامة شاردن، ضمن اشاره به ميزان صادرات عمدة تبريز، اين شهر را به عنوان مركز عمدة تجارت قالي ايران در سال 1305 ش معرفي كرده و مهمترين اقلام صادراتي اين شهر را به ترتيب: قالي، خشكبار، و پوست و چرم، و واردات عمده را پارچه، قند و چاي نام برده است.
در دهة 1320 با ايجاد راهآهن و جايگزيني تدريجي ترابري ماشيني به جاي شتر و قاطر و الاغ، كاروانسراها در بازار تبريز منسوخ شدند و تنها تعدادي كاروانسرا در ضلع شمالي مهرانرود و در حاشية ميدان به حيات خود ادامه دادند و از آن پس، رابط تجاري ميان بازار تبريز و روستاها محسوب ميشدند. فرد ريچاردز كه در آغاز دورة پهلوي بازار تبريز را ديده است، مينويسد: «بازارهاي تبريز به طور استثنا داراي چند كاروانسراي زيباست و درختان پرشكوهي كه محوطه آنها را مزين ساخته، به مسافران اجازه ميدهد كه با گستردن قاليچههاي خود در زير سايه آنها دمي بياسايند. در محوطه كاروانسراها، صدها قاليچه سفري به چشم ميخورد.»
وي از اينكه پيشخوانهاي بازار تبريز از چراغها و زينتآلات نازيبا و كمبهاي وارداتي از روسيه و چكسلواكي انباشته گشته، اظهار تأسف ميكند. اين جهانگرد اشاره ميكند كه در بازارهاي فرعي (احتمالاً منظورش شاخههاي فرعي بازار است)، پيشهوران به فعاليت در زمينههاي گوناگون از جمله تهية چرم و پوست، خراطي، و پيشههاي ديگر اشغال داشته و اين امر موجب ميگردد كه «بازار محل پركار و پرمشغلهاي به نظر آيد.»61
با احداث خيابان فردوسي و تربيت، راههاي ارتباطي بازار با شهر تسهيل گرديد و مسافرخانهها در اين نواحي جايگزين اماكن اقامتي كاروانسراها شدند. همچنين راه اندازي اولين كارخانة چرمسازي با نام ايران در نزديكي روستاي لاله62 و كارخانة چرم خسروي در سال 1316 توسط خانوادة صدقياني63 به صنعت كفش و رونق بازار آن در تبريز كمك شاياني كرد و بازار تبريز به قطب مهم توليد كفش مبدل شد.
تبعات ناشي از جنگ دوم جهاني
وقوع جنگ دوم جهاني و اشغال آذربايجان به دست قواي روس و تبعات ناشي از آن، صدمات جبرانناپذيري بر پيكر بازار تبريز وارد كرد. نه تنها طرفهاي تجاري بازار تبريز در سرتاسر اروپا و منطقه درگير جنگ بودند و امكان صدور كالا در شرائط قحطي موجود غيرمقدور بود، بلكه سلطة روسها عرصه را بر بازاريان تبريز تنگتر ميكرد. بر اثر نگراني تجار از آينده و كسب و كار، بسياري از مراكز عمده تجاري بازار تبريز كه غالباً در سراها و تيمچهها فعال بودند، تعطيل شدند و بازرگانان برجسته به تهران و شهرهاي ديگر نقل مكان نمودند. نمونة بارز آن در شرح احوال كساني مانند حاج اسماعيل عبداللهزاده فهيمي و حاج رضا صديقي نخجواني مشاهده ميشود.
حاكميت يكسالة فرقه دموكرات آذربايجان پس از ترك قواي متفقين و مصادره اموال برخي از بازرگانان متمول،64 به نگرانيها دامن زد و نقش فراملي و فرامنطقهاي بازار تبريز كمرنگ شد. پس از سقوط پيشهوري داد و ستد تجاري با اروپا از سر گرفته شد و به ويژه دستاندركاران فرش در بازار تبريز دريافتند كه اروپاي خسته از جنگ و خونريزي به دنبالآرامش و زيبايي است و طراحان برجسته فرش در تبريز نقوش جادويي خود را با رنگهاي ملايم در آميختند و فرش تبريز بدين طريق جاي خود را دوباره در ميان اروپاييها باز كرد.65
بافت قديمي بازار
بازار بزرگ تبريز تا سال 1340ش بافت قديمي خود را حفظ كرده بود. دوروتي اسميت در سال 1961م/1340 ش، در سفرش به دور دنيا چند روزي نيز در تبريز مانده و دربارة بازار اين شهر مطالبي نوشته است. وي از بازار تبريز، تحت عنوان «مركز بازرگاني قرون وسطايي» ياد كرده و اشاره ميكند كه اين بازار، در بخش قديمي شهر واقع شده و پس از طي كوچههاي تنگ و تاريك به اين بازار رسيده است. با توجه به توصيفات خانم اسميت، شمايي از كليت بازار تبريز در پنجاه سال پيش به دست ميآيد. در آن زمان كف معابر بازار خاكي بود و براثر تردد عابران صاف و ساييده شده بود. مغازههاي زيادي، با مساحتهاي كم در بازار وجود داشت. سقف بازار، باطاقهاي آجري منظم پوشيده شده، و روزنههاي شيشهاي بزرگي نور لازم براي روشنايي فضاي داخلي بازار را تأمين ميكرد.
با توجه به نوشتههاي اين جهانگرد، شيوة داد و ستد (فرهنگ فروش) بازاريان، تقريباً همان بود كه چكسون در چند دهه پيش از آن توضيح داده بود.66 از اواخر دهه 1340ش با تعريض خيابان توپخانه (جمهوري اسلامي)،67 بخشي از بازار شيشهگرخانه در طرح خيابان كشي تخريب شد و با احداث پاساژهاي جديد در امتداد و اطراف خيابان مذكور و خيابان شهيد مدني، بافت قديمي بازار، محوريت تجاري خود را از دست داد. ضمناً در دورة پهلوي برخي ساخت و سازهاي غيراصولي در بازار انجام گرفت و تعدادي پاساژ در فضاي داخل سراها ساخته شدند كه پاساژهاي (سرا) اخلاقي، خان، محمديه و جعفريه از آن نمونهاند.
*بازار بزرگ تبريز
(انتشارات بنياد ايرانشناسي)
پينوشتها:
56. اسناد اتاق بازرگاني تبريز.
57. جوادي، تبريز و پيرامون، ص258.
58. گفتگو با محمدحسين مسئلهدان زاده، 5/12/1389.
59. گفتگو با محمدحسن عبديزداني، 21/2/1389.
60. حسن عبدالله زاده فهيمي، يادنامة بزرگداشت نودمين سال تولد، به كوشش علي حامدايمان، تبريز: كانون نيما، 1389، ص10.
61. فردريك چارلز ريچاردز، سفرنامة فرد ريچاردز، ترجمة مهين دخت صبا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1343، ص235ـ237.
62. گفتگو با رسول خوشمقام، 18/05/1390.
63. كريم ميمنتنژاد و يونس جعفرزاده، تاريخ محلات و مشاهير تبريز، شتربان، تبريز: نشر اختر، 1389، ص366.
64. عبدالله زاده فهيمي، نامداران آذربايجان، ص15-19.
65. گفتگو با محمدحسين مسئلهدان زاده، 15/12/1389.
66. عبدالعلي كارنگ، آثار باستاني آذربايجان، ج1، تهران: نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، راستي نو، 1374، ص29ـ31.
67. اخيراً اين محور از ميدان دانشسرا تا ميدان نماز به خيابان شهداء تغيير نام يافته است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید