1392/10/15 ۱۰:۱۶
دفتر ادبيات انقلاب اسلامي با همکاري دفتر مطالعات و ادبيات پايداري به منظور آشنايي نسل جوان با تاريخ مبارزات مردم مسلمان ايران، انتشار برخي از آثار را در دستور کار قرار داده است که خاطرات مرحوم حجتالاسلام و المسلمين سيدتقي موسوي درچهای از جمله اين آثار است. به دلیل نامساعد بودن حال ايشان در سالهاي پاياني زندگي، انجام مصاحبه ها با ایشان ناتمام ماند و در بخش پاياني، يعني پيروزي انقلاب و فعاليتهاي پس از انقلاب، خاطرات ایشان کلي بنظر میرسد. در اين اثر تلاش شده فضاي حوادث و لحن گوينده حفظ و مخاطب در فضايي ساده و صميمي، از آن بهرهمند شود.
سفیر هفت هزار روزه
خاطرات سید تقی موسوی درچه ای
حسین روحانی صدر
انتشارات: سوره مهر
نوبت اول: 1390
قیمت 12900 تومان
حسين روحاني صدر تدوینکننده هدفش از نگارش اين کتاب را درک نکات عبرت آموز در احوال اين مبارز انقلابي و بکارگيري آنها در فعاليتهاي فردي و اجتماعي خود میداند. وی در نخستین دیدارش با ایشان مجذوب شخصيت جاافتاده، مهربان، خوشدل و خوشنيت ايشان ميشود که سي جلسه به ديدن اين سند شفاهي انقلاب رفته و لحظه به لحظه هفت هزار روز مبارزه را با وي مرور کرده و در متن کتاب تزريق مينمايد. وی در مقدمه کتاب درباره انتخاب نام کتاب توضیح میدهد:«من عنوان سفیر هفت هزار روزه را برای نام این کتاب مناسب دانستم چرا که ایشان لحظه به لحظه در مبارزه، تلاش شبانهروزی خود را برای انتقال افکار انقلابی به عموم مردم به کار برد و از هیچ کوششی برای سرنگونی سلطنت پهلوی دریغ ننمود».
سيدتقي موسوي درچهاي در پيشگفتار کتاب چنین نوشته است:«نقل اكثر خاطرات آموزندگي دارد، خصوصا خاطرات زمان مبارزه با ظلم و طاغوت و همچنين خاطرات دوران جبهه و جنگ تحميلي. اين دو خاطره اگرچه در نهايت يكي است يعني مبارزه با ظلم و بيعدالتيها ولي در دو محور بيان ميشود. مبارزه با ظلم و طاغوت و تلاش براي سرنگوني آن،و مبارزه در جبهه جنگ و جنگ براي سرنگوني متجاوز،كه هر دو به يك معنا مبارزه است و هر يك در جاي خود لازم و زيبنده شمرده ميشود.
موسوي درچهاي ادامه ميدهد:«مبارزه با حكومت جبار زمينه را براي حكومت عدل اسلامي هموار ميكند تا روزي به نتيجه مطلوب برسد و مبارزه با متجاوز كه از هر جهت تكليف بوده و با عقل و شرع هم،همخواني دارد». وي تاكيد ميكند «نقل خاطرات باید صادقانه و عین وقایع باشد و اگر عین وقایع باشد بالاجبار باید نام بعضی به خوبی و نام برخی به ضعف و کوچکی گفته شود و ناچاریم بعضی را به انتقاد گرفته و از آنان مذمت کنیم که برای ما من بسا زحمت و مشکل ایجاد میشد و هم ممکن بود ادامه کار قطع شده و به محکمه کشیده شوم و اگر از مسیر مبارزات، برخی مطالب را حذف کرده و به اصطلاح فاکتور بگیرم که همین امر میتواند موجب دلگیری و ناراحتی برخی را برخواهد انگیخت».
از نگاه ایشان «نقل خاطرات اگر خلافگويي باشد و يا بلندپروازي و خودستايي داشته باشد، قلم از مسير نقل خاطرات واقعي منصرف گشته و به بيراهه خواهد رفت». سيدتقي موسوي درچهاي ذكر نكاتي را در بيان خاطراتش قابل توجه ميداند. اين گفتهها گو اينكه خاطرات است،شرح حال اجمالي بعضي از احرار حي و ميت نيز هست. شرح حال كوتاهي از بعضي احرار كه به فراموشي سپرده شدهاند. واقعگويي حالات برخي را كه بيشتر از حدشان ستودهاند. هركجا را اينجانب صلاح ببيند سريع از آن ميگذرد و شرح تفضيلي نميدهد.
مطالب کتاب 708 صفحهای «سفير هفت هزار روزه» در دو بخش تنظیم شده و هر بخش به دو فصل تقسیم شده است. بخش اول با عنوان تکوین شخصیت به مرور زندگی آیتالله درچهای از زمان تولد تا ورود ایشان به قم میپردازد و بخش دوم هفت هزار روز مبارزه نام دارد از جریانات فوت آیتالله بروجردی آغاز میشود.
ایشان آغاز مبارزات خود را چنین شرح می دهد:«آغاز ورودم به جمع مبارزین را باید به زمان مرجعیت آیتالله بروجردی و حوزه قم دانست و به تعبیری دیگر از چند سال قبل از ورود به قم و همزمان با شنیدن آوازه آیت الله کاشانی». تحصیل در مدارس علمیه معتبر اصفهان همچون نیم آور، ذوالفقار و جده کوچک و بزرگ باعث بازشدن هرچه بیشتر دیدگان او به مسائل سیاسی روز میشود. برگزاری مجلس ترحیم آیتالله سید شرفالدین جبل عاملی از طرف او و طلبه جوان دیگری به نام شیخ علی محصل، از قدمهای اولیه ایشان برای مبارزه علیه رژیم محسوب میشود. اما حضور در قم وهمراهی با علمای مبارز آغازی بود بر فعالیتهای جدی وی در راه انقلاب. با فوت آیتالله بروجردی، ایشان به حمایت از مرجعیت امام خمینی بر میخیزد.
ایشان در اعتراض با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شرکت میکند و در نیمه شعبان 1341 برای اولین بار دستگیر میشود. با اعلام انقلاب سفید شاه و سفر شاه به قم برای بار دوم دستگیر میشود. پس از واقعه فیضیه هم دستگیر میشود. پس از پانزدهم خرداد هم به سراغش میآیند و دستگیرش میکنند. آنطور که شواهد نشان میدهند، از سال 1342 به بعد با وقوع هر اتفاقی در کشور، آیتالله موسوی درچهای یا دستگیر میشد و یا در زندانهای قزل قلعه و اوین و کمیته مشترک ضد خرابکاری، تحت شدیدترین شکنجهها قرار میگرفت.
در بخش اشغال «آرامگاه رضا شاه» كتاب آمده است:«يكي ديگر از كارهايي كه انجام داديم، اشغال آرامگاه رضا شاه بود آرامگاه رضا شاه در نزديكي حرم حضرت عبدالعظيم و يكي از پاتوقهاي مامورين دولت و ژاندارمها بود. بعد از اينكه كلانتري به دست مردم افتاد، يك عده ژاندارم مسلح در اين آرامگاه مستقر شدند تا كسي متعرض آنجا نشود. من همراه عدهاي از جوانان پر شور و انقلابي با يك برنامهريزي دقيق و حساب شده،تصميم گرفتيم آخرين آثار سلسله پهلوي ملعون را از بين ببريم. رياست گروه را به عهده گرفتم. روز موعود به محل رفتيم. ابتدا با پرتاب سنگ به طرف مامورين محافظ آرامگاه، قصد و نيت خود را مطرح كرديم. مامورين در سكوت فقط نظارهگر جريان بودند ولي مدت زيادي نگذشت كه درگيري شديدي ايجاد و عدهاي زخمي و يك نفر هم شهيد شد. بالاخره هجوم و فشار مردم مردم به جايي رسيد كه بعد از يك روز كامل، مامورين تسليم ملت شدند و آرامگاه سقوط كرد. از مقبره چيزهايي را به سرقت بردند، اما بلافاصله جمعي از جوانان را مامور حفاظت و صورتبرداري از اجناس ذيقيمت داخل مقبره كرديم و در يك فرصت مقتضي وسايل را به وسيله چند كاميون به مسجد ابراهيم خليل يعني همان مسجد آقاي موسوي همداني برديم .... پس از مدتي مقبره رضا شاه با حضور آقاي خلخالي تخريب شد و به جاي آن يك حوزه علميه ساخته شد.»
در انتهای کتاب بخشی با عنوان عکس و سند طراحی شده است و به تصاویر و اسناد مربوط به آیتالله درچهای اختصاص داده شده است. نمایههای کتاب هم مربوط به فهرست اشخاص و فهرست اماکن و وقایع میشوند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید