1392/10/9 ۰۹:۳۶
البته آنچه مربوط به توليد ميشود به علت صنعتي و ماشيني شدن بسياري از ساختهها به دو قسمت دست ساخت و ماشيني تقسيم شده است و تنها بخشي از توليدات دستساخت در بازار باقي مانده است علاوه بر اين كه بسياري از توليدات دستساخت اصولاً با تغيير الگوي مصرف تقريباً از گردونة توليد انبوه دستي خارج شدهاند و يا مواد مولد آنها تغيير كردهاند. مثال بارز اين نوع توليد مسگري است كه دستساختهاي مسي جاي خود را به دستساختها يا توليدات ماشيني مسي يا آلومينيومي و يا مواد ديگر دادهاند.
يكي از دلائل وجود راسته بازارها عملكرد توليد و توزيع آنهاست كه كار رقابت، مقايسة كالاها و قيمت آنها و شرايط خريد و فروش را معين ميكند. اين وظيفه براي بازارچهها كه آنها هم در شهرها و به ويژه شهرهاي بزرگ از اهميت برخوردارند كمتر متصور است. از اين رو در بازارچهها ما به راسته كمتر بر ميخوريم. ممكن است دو يا سه حجره و دكان اجناسي نظير هم داشته باشند. اما آنها عملكردي را كه راسته بازار در بازار اصلي دارد، فاقد هستند.
در گذشته به ويژه پس از كودتاي 1299ش و با تجربه از فعاليت بازاريان در دورة مشروطه، كوشش قابل توجهي براي برهم زدن نظام بازار شد اما اين كوشش با موفقيت قرين نبود و بازار هم چنان به وظايفي كه براي خود تعريف كرده بود ادامه داد. در سالهاي اخير كوشش شده است كه قسمتي از وظيفة توزيع به خارج از بازار منتقل شود و اين هدف تا حدودي موفق بوده است، ليكن آنچه در خارج از بازار به وجود آمده است از نوع عملكرد و وظيفة بازار و خصوصاً راستههاي آن نيست. توزيع كالاها براي مصرفكنندگان جزء تا حدودي يا به مقدار زياد آسانتر شده است ولي آنچه از راسته بازار توقع ميرفته است در فروشگاههاي بزرگ و حتي فروشگاههاي كلان ديده نميشود و بيشتر كار اين فروشگاهها شبيه بازارچهها، با نظم و نسقي افزونتر است، اما آنچه در اين فروشگاهها يا بازارچههاي جديد ديده ميشود به هيچوجه موجب آن نيست كه خريدار به مقايسة قيمتها يا چانهزني و نظاير آن بپردازد حتي در فروشگاههاي بزرگ كه به قول خودشان از شير مرغ تا جان آدميزاده را عرضه ميكنند، آدمي نميتواند احساس آرامش كند. شلوغي بيحد و حصر اين قبيل بازارچهها يعني فروشگاهها كه مكان تفريح و حتي سرگرمي بچهها را همراه خريد و فروش انواع كالاها از معموليترين آنها تا كالاهاي لوكس، همعنان كردهاند، احساس خريد و فروش به معني واقعي آن را با سرگرمي و آشنايي با كالاهاي مختلف و احتمالاً ديد و بازديد و پذيرائي و... يكي كرده است. در اين قبيل فروشگاهها سبزي خوردن و محصولاتي چون كاهو و سيبزميني در چند قدمي ساعتفروشي و جواهرفروشي قرار گرفتهاند و مواد غذايي مانند ماهي و گوشت و پيتزا در كنار لباسهاي تقريباً گران قيمت عرضه ميشوند. سبزيها يا برخي از غذاها يا آمادة طبخاند و يا پخته شده و آمادة خوردن يا به منزل بردناند. اين نوع پنجشنبهبازار، از مفهوم سنتي بازار و بازار ايراني به دور است و البته نبايد انكار كرد كه رفع احتياج روزمرة مردم را بر عهده دارد و از عهدة آن كم و بيش بر مي آيد. در عين حال به علت عرضة كالاهاي متعدد و چشمگير، هزينههاي ناخواستهاي را به بازديدكنندگان و خريداران تحميل ميكند.
ساختار و ويژگيهاي عناصر كالبدي و فضاهاي تجاري بازار تبريز
بهره اول: پيشينه تجاري و روند شكلگيري بازار تبريز
1ـ از ورود اسلام تا دوره قاجاريه: تبريز بنابر آنچه در برخي منابع معتبر آمده، ظاهراً از نيمه دوم سدة دوم هجري، و پس از آنكه به منظور در امان ماندن ساكنانش، بارويي به دور آن ساخته شد، بر جمعيت و اعتبار و آبادانياش افزوده گشت. اين شهر در طول تاريخ حياتش، همواره صحنة تاخت و تاز و درگيريهاي گروههاي مهاجم بوده و علاوه بر آن، از خشم طبيعت و خشكسالي، سيل، زلزلههاي ويرانگر، و بيماريهاي سهمگين همچون وبا و طاعون در امان نبوده است؛ اما همواره به دليل اهميت جغرافيايي، سياسي، نظامي، و تجارياش، با سرعتي چشمگير و با خواست سلاطين، حاكمان محلي، و البته همت اهالياش، از نو بازسازي و آباد شده است. با توسعه يافتن شهر تبريز طي قرنهاي چهارم و پنجم هجري، به دليل واقع شدن شهر در مسير راههاي بازرگاني محدوده بازار نيز گسترش يافته و صنفهاي متعددي در آن مشغول به تجارت شدند. چنانچه محمدبن حوقل در حدود سال 344ق به منطقه آذربايجان و ارمنستان سفر كرده و تبريز را شهري زيبا و آباد و پرجمعيت و حاصلخيز يا بازارهاي بسيار و مركز آذربايجان را آبادترين شهر آن توصيف كرده است.3
در دوره رواديان (465ـ370ق) و اتابكان آذربايجان(622ـ540ق) تبريز از مشهورترين شهرهاي آذربايجان به شمار ميآمده؛ چنانچه ياقوت حموي كه در سال 610ق به تبريز سفر كرده، مينويسد: «در اين شهر پارچههاي عتابي [عبايي] و سقلاطون و خطايي و اطلس و سجاده ميبافند و به ساير بلاد مشرق و مغرب ميبرند.»4
دوره اوج اهميت يافتن شهر تبريز به لحاظ سياسي و تجاري در دورة ايلخانان(736ـ653ق) بوده است. در اين دوره با پايتخت شدن تبريز در قلمرو گسترده ايلخاني، بازارهاي متعددي در مركز، محلات و شهركهاي پيراموني شهر احداث گرديد. حضور تجار و پيشهوراني از ممالك مختلف توسعه سريع شهر را به همراه داشت. اين امر موجب احداث بارويي به طول تقريبي چهار فرسنگ و نيم به دور شهر شد كه داراي پنج دروازه اصلي در امتداد راههاي بازرگاني منتهي به شهر بود.5 در اين باب در تاريخ غازاني چنين آمده است: «فرمود تا بر هر دروازه از دورازههاي نو تبريز داخل شهر، متصل دروازه كاروانسرايي بزرگ و چهار بازار و حمام بنا كردهايد و جهت كارخانهها و موضع چهارپايان، تا تمامت تجار كه از اطراف رسند هر قوم از آن دروازه كه بدان صوب [ناحيه] منسوب باشد درآيند و در كاروانسراي نزول كنند.»6
اودريك روحاني كاتوليك كه در اوايل حكومت سلطان ابوسعيد(حكومت: 736ـ 716ق) از تبريز ديدن كرده است، در كتاب خود «ختا و راه عبور بدانجا» مينويسد: «اين شهر باشكوهي است و براي تجارت از هر جاي ديگري كه امروزه در جهان وجود دارد، مناسبتر است؛ زيرا كه بر سطح زمين چنين تداركات و سوروساتي، يا گوناگوني كالا وجود ندارد، ليكن تو محل فروش عظيمي در تبريز خواهي يافت. آن به جهت موقعيت و توانگري، شهري ستودني است چنانچه امكان دارد چيزهايي را كه در آنجا يافت ميشود، به سختي باور كني؛ تقريباً آن شهر به منظور تجارت با سراسر جهان سروكار دارد.»7
ابن بطوطه در سال 727 ق وارد تبريز شده و چنين نقل ميكند: «از دروازه بغداد وارد شهر شديم و به بازار بزرگي كه بازار غازان ناميده ميشد، رسيديم و آن بهترين بازارهايي بود كه من در همه شهرهاي دنيا ديده بودم. هر يك از اصناف پيشهوران در اين بازار محل مخصوصي دارند.»8 هجوم مغولان به ايران و فتوحات آنان، باعث نزديكي سياسي ايران به كشورهاي آسياي مركزي گرديد، و به همين دليل، در آغاز سدة هشتم هجري، بار ديگر شهرهاي بزرگ تجاري ايران، واسطه برقراري پيوندهاي بازرگاني شرق و غرب شد9 و عملاً ايران به عنوان دروازه اروپا، در تجارت امپراتوري مغول اهميت يافت.
سقوط عباسيان از اهميت فراوان بغداد به عنوان مركز بازرگاني منطقه كاست و در عوض تبريز كه با هوشمندي واليانش، از ويراني و غارت در امان مانده بود، از لحاظ بازرگاني، بر تمام شهرهاي ايران و نيز بغداد برتري يافت.10 در دوره ايلخاني آذربايجان به منتهاي آباداني خود رسيد و بازار تجارت بين تبريز و اروپا رونق يافت.11 در اين دوره، شهرهايي كه بر سر راههاي كارواني، و مسيرهاي حمل و نقل كالاها قرار داشتند، باركده و انبار كالا به شمار رفته و كارشان معامله كالا و تجارت بينالمللي بود. علاوه بر تبريز، شهرهاي مانند همدان، مراغه، اصفهان، شيراز، قزوين، نيشابور و جزيرة هرمز نيز از اهميت تجاري و بازرگاني بالايي برخوردار بودند. رشد و شكوفايي اقتصادي آن شهرها، بر پايه درآمدي استوار بود كه از صادرات و حمل كالاهاي بازرگاني حاصل ميشد.
در دوره جوپانيان و جلايريان نيز تبريز موقعيت تجاري خود را حفظ كرد. كلاويخو كه در اوايل دوره تيموريان(807ق) به تبريز رفته، بازار آن را چنين توصيف كرده است: «در سراسر شهر خيابانهاي پهن و ميدانهاي وسيع هست كه در پيرامون آنها ساختمانهاي بزرگ ديده ميشود و در آنها به ميدانها باز ميشود. كاروانسراها نيز چنين است و در آنها دستگاههاي مجزا و دكانها و دفترها ساختهاند كه از آنها استفادههاي گوناگون ميكنند. چون از اين كاروانسراها خارج شويم، به خيابانها و بازارهايي ميرسيم كه در آنها همه گونه كالا فروخته ميشود. در بازار پارچههاي ابريشم و پنبه و تافته و ابريشم خام و جواهرات و همه گونه ظروف ميتوان يافت. در واقع گروه كثيري بازرگان و مقادير بسياري كالا در اين شهر وجود دارد.» علاوه بر اين وي به كاروانسراهايي كه به فروش لوازم آرايش و عطريات زنانه اختصاص داشته اشاره كرده است.12
سفرنامهها و وقايعنگاريهاي دوره صفوي
در تعدادي از سفرنامهها و وقايعنگاريهاي دوره صفوي نام فضاهاي شاخص بازار تبريز نيز آمده است. در احسن التواريخ به احداث بناي قيصريه توسط حسن پادشاه اشاره شده 13 و شاردن نيز آن را بازاري وسيع هشت ضلعي توصيف كرده كه جايگاه خريد و فروش مصنوعات گرانبها و انواع جواهر بوده است. 14 قيصريه و چهار بازار تبريز محل برگزاري جشنها و خوشامد گويي به مهمانان و اعتصابات بوده است. 15 تاورنيه طي حضور خود در تبريز به سال 1048ق/1368م بازار تبريز را چنين توصيف ميكند: » بازارها و كاروانسراهاي عالي براي مال التجاره بنا كردهاند كه اغلب دو طبقه است. بازارهاي آن تمام سرپوشيده است.»16
شاردن درباره بازار مينويسد: در ايران دكانها جدا از خانهها، دركوچههاي دراز و عريضي كه مسقف است ساخته شدهاند، اين كوچهها كه غالباً در مركز شهر بنا شدهاند بازار ناميده ميشوند. خانهها بيرون بازار ساخته شدهاند.»17 پادري ويلوت مبلغ عيسوي نيز در سال 1691م/1102ق بازار تبريز را ديده و مينويسد: «بازارها بخش گستردهاي از شهر را اشغال كردهاند، با كوچههاي عريض طاقپوشي كه در سمت راست و چپ آن مغازههايي بنا شده و به صورت نمايشگاهي دائمي است. اين شهر ميعادگاه بازرگاناني است كه پيوسته از هندوستان و ايران به عثماني و برعكس از عثماني به هندوستان و ايران سفر ميكنند.»18
كارري در بازديد از تبريز در سفرنامهاش مينويسد: «همراه پدر روحاني ژورژ واندوم به ديدن بازاري رفتم كه ميرزا صادق نايبالحكومه سابق آذربايجان بنا كرده است. اين بازار مسقف با گنبدهاي آجري، از چند كاروانسرا و عده زيادي مغازه تشكيل يافته است. در مجاورت اين بازار انبار زيرزميني وسيعي [يخچال صادقيه] تعبيه شده كه گنبد آجري دارد و استخري در بيرون بدان متصل است، هنگام زمستان يخ اين استخر را قطعه قطعه نموده در آن انبار ميريزند و براي تابستان نگهداري ميكنند. در جوار اين بازار مدرسهاي براي تعليم و تربيت اطفال مسلمان ايراني بنا شده كه به مسجدي اتصال دارد. كمي دورتر، مسجد و مدرسه و كاروانسرا و يخچال ديگري به نام ميرزا ابراهيم برادر همان ميرزا صادق بنا گرديده است. ميرزا ابراهيم هنگام بناي اين اثر، مستوفي الممالك يا وزير ماليه بود.»19 به احتمال زياد مجموعه مسجد ـ مدرسه حاج صفرعلي در دوره قاجار در محل مجموعه ميرزا ابراهيم احداث شده است.
كاتب چلبي در كتاب تاريخ جهان نما ـ كه به سال 1058 هجري به زبان تركي نوشته شده است ـ ضمن توصيف شهر، و اشاره به موقعيت جغرافيايي آن مينويسد: «اين شهر مغازههاي بسيار، بازارهاي وسيع، پارچهفروشهاي معتبر، جوامع و مساجد عالي، منارههاي مزين به كاشي و خانقاههاي متعدد دارد.»20در دورهكريمخان زند كه ثبات نسبي در تبريز پديد آمد، احمدخان دنبلي در خوي و بيگلربيگي نجفقلي خان دنبلي21 در تبريز امنيتي برقرار ساختند و به عمران و آبادي پرداختند. چند ماه پس از زلزله مهيب آخرين شب سال 1193ق، نجفقلي خان به كشيدن بارويي محكم به دور تبريز اقدام نمود كه در سال 1196ق، پايان پذيرفت. اين باور در محدوده دروازههاي باروي تاريخي شهر احداث گشت و هدف اصلي احداث آن محافظت از محدوده بازار و مركز حكومتي جديد شهر بود. پس از وي احمدخان دنبلي، حسين قليخان دنبلي و جعفرقليخان دنبلي22 به بازسازي ابنيه شهر پرداختند. از آن جمله ميتوان به اتمام بازسازي مسجد صاحبالامر توسط جعفرقليخان در سال 1208ق اشاره نمود.23
2ـ در دوره معاصر
با توجه به تعدد نقشههاي ترسيم شده از شهر تبريز در دوره قاجار، مداركي جامع در باب چگونگي بازار تبريز در اين دوره برجاي مانده است كه به مطالعه دقيق آن كمك شاياني مينمايد. بنابر توصيفات مورخان تا پيش از دوره قاجار عمده عناصر تجاري بازار تبريز شامل راستههايي با صنفهاي مشخص، فضاي قيصريه و چهاربازار (چهارسو)، خان و كاروانسرا بوده است. در جنب مجموعههاي تجاري ابنيه عام المنفعهاي چون مسجد، مدرسه، حمام و يخچال نيز احداث ميشده است. چنين امري بازار را به مكاني داراي بعد اجتماعي كه از هر نظر با زندگي مردم شهر گره خورده بدل ميكند.
با ورود عباسميرزا، نايبالسلطنه به تبريز (1213ق)، رويكرد جديدي در عمران و آبادي شهر آغاز گرديد. بسياري از بخشهاي بازار در زمان وليعهدي وي مورد بازسازي قرار گرفته و توسعه يافت. در اين دوره فردي خيّر به نام حاج ميرزا مهدي قاضي طباطبائي (ف1241ق) به احداث و يا تجديد عمارت ابنيهاي چون مسجد قاضي معروف به مقبره، حمام قاضي، حمام ميرزامهدي، سراي ميرزا مهدي و يخچال ميرزامهدي و دهها بناي ديگر پرداخت. وي در دوره عباس ميرزا، از درآمد موقوفات عمارت نصريه، در محل مسجد اوزون حسن، مدرسه و مسجدي به نام حسن پادشاه احداث كرد، و در ضلع غربي مسجد نيز، مدرسهاي ديگر به نام ميرزا مهدي برپا ساخت.24
اغلب بخشهاي بازار كنوني تبريز، مربوط به اواخر سده سيزدهم هجري است.25 در سال 1216ق، براساس فرمان معروف فتحعليشاه قاجار كه به خط نستعليق بر قطعهايي از سنگ مرمر حكاكي، و بر سر در مدرسه طالبيه26 نصب گرديد، بازرگانان شهر از پرداخت عوارض صادرات و واردات معاف شدند و اين امر بر رونق بازار شهر افزود.27 ادامه دارد
پينوشتها:
3ـ محمد ابن حوقل، سفرنامه ابن حوقل(ايران در صورهالارض)، ترجمه و توضيح جعفر شعار، تهران: اميركبير،1366،ص84
4ـ معجمالبلدان،ج2، بيروت، داربيروت،1388ق/1968م،ص13
5ـ عبداللهبن فضلالله و صاف الحضره، تجزيهالامصار و تزجيه الاعصار(تاريخ و صاف، تأليف716-699ق)، ج3، زيرنظر ايرج افشار، محمود اميدسالار، نادر مطلبي كاشاني، تهران: نشر طلايه،1388، ص385
6ـ رشيدالدين فضلالله همداني، تاريخ مبارك غازاني، داستان غازان خان، به سعي و اهتمام و تصحيح كارل يان، لندن: اوقاف گيب، سال1940م.،ص206
7-Yule,H. Cathay and The Way Thither,VOL.II,Second Series, Odoric of Pordenone, London:Printed for the Hakluyt Society: 1913,pp 102.4
8 ـ محمدبن عبدالله، سفرنامه ابن بطوطه،ج1، ترجمه محمدعلي موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1337 ص225-226
9 ـ مهدي فرهاني منفرد، تجارت در دانشنامه جهان اسلام، ج6، زير نظر غلامعلي حداد عادل، بنياد دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنياد دايره المعارف اسلامي، 1380، ج6،ص495، 553 و 522
10ـ فرهاني منفرد، مدخل تجارت در دانشنامه جهان اسلام، ص495، 553 و 522
11ـ محمدجواد مشكور، نظري به تاريخ آذربايجان و آثار باستاني و جمعيتشناسي آن، تهران: انجمن آثار ملي، 1349، ص173
12ـ روي گنزالس كلاويخو، سفرنامه كلاويخو، ترجمه مسعود رجبنيا، تهران: نشر علمي و فرهنگي، 1366، ص162
13ـ حسن بيگروملو،/حسن التواريخ، ج2، تصحيح و تحشيه عبدالحسين نوايي، تهران: انتشارات اساطير،1389، ص807
14ـ ژان شاردن، سياحتنامه شاردن، ج2، ترجمه محمدعباسي، تهران: اميركبير، 1345، ص404
15ـ اسكندر بيگ منشي تركمان، تاريخ عالم آراي عباسي، ج1، تنظيم فهرستها و مقدمه ايرج افشار، تهران: انتشارات اميركبير، 1387، ص100ـ 101 و 117
16ـ ژان باتيست تاورنيه، سفرنامه تاورنيه، ترجمه حميد ارباب شيراني، تهران: نشر نيلوفر، 1389ف ص71-66
17ـ شاردن، سياحتنامه شاردن، ج2، ص403
18. Vilotte, P., Voyage dun Missionnaire de la compagnie de Jésus en Turquie, en Perse, en Arménie, en Arabie en Barbarie, Paris: 1730, pp. 174.7.
19ـ جواني فرانچسكو جملي كارري، سفرنامه كارري، ترجمه عباس نخجواني و عبدالعلي كارنگ، تبريز: اداره فرهنگ و هنر آذربايجان شرقي؛ فرانكلين، 1348، ص33.
20ـ عبدالله رازي، تاريخ كامل: از تأسيس سلسله ماد تا انقراض قاجاريه، تهران: اقبال، ص 67ـ68.
21ـ نجفقليخان دنبلي (1195ـ1133ق.) فردي با تدبير و كاردان بود و از جمله معدود كساني است كه 37 سال از نزديكان نادر بوده است. وي به پنج طبقه از سلاطين مهم خدمت نموده و از طرف ده پادشاه مورد اكرام واقع گرديد. در زمان شاه سلطان حسين صفوي (1135ـ1105ق) اميرالامرا بود. در زمان شاه تهماسب دوم (1145ـ1135ق) سمت سرداري داشت. در زمان افاغنه سرحددار بود. در دوره نادرشاه افشار (1159ـ1148ق) به سال 1157ق به حكومت تبريز منصوب شد. در دوره كريمخان زند (1193ـ1164ق) و عليمرادخان زند بيگلربيگي آذربايجان را برعهده داشت. در زمان لشكركشيهاي آغامحمدخان قاجار نيز در سمت خود باقي بود.
22ـ در دوره آغامحمدخان قاجار (1211ـ 1209ق) و فتحعلي شاه قاجار (1250ـ1212ق) و تا زمان ورود نايبالسلطنه عباس ميرزا (1249ـ1203ق) به تبريز، جعفرقليخان دنبلي فرزند اميراحمدخان از خاندان كرد دنبلي از سال 1205 تا 1213ق والي تبريز بود.
23ـ يحيي ذكاء، زمينلرزههاي تبريز، تهران: نشر كتاب سرا، 1368، ص144.
24ـ حافظ حسينبن كربلائي، روضات الجنان و جناتالجنان، ج1، تصحيح جعفر سلطان القرائي، تبريز: ستوده، 1383، ص570.
25ـ علياكبر ديانت، تبريز، دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، ج14، ص419 و 472، ص451.
26ـ حاج طالبخان، فرزند حاج اسحاق تبريزي، در سال 1087 هجري، در بخش شمالي صحن مسجدجامع بازار تبريز، يك مدرسه با حجرهها و منازلي براي محصلين علوم ديني ساخت و املاكي را وقف آن نمود. اين مدرسه ـ كه قبل از 1087 هجري به «صحن جامع» معروف بود، پس از آن تاريخ به «مدرسه طالبيه» شهرت يافته است. اين مدرسه، و صحن مسجدجامع، در سال 1367 هجري قمري، به همت حاج محمدباقر، فرزند حاج زينالعابدين خويي كلكتهچي. از بازرگانان معروف تبريز. تعمير و تغييراتي در آن ايجاد گرديد. (مينورسكي، تاريخ تبريز، ص89 ـ 91)
27ـ مجموعه مقالات نخستين مجمع بررسي بازار در فرهنگ و تمدن جهان اسلام، 6 تا 9 مهرماه 1372، دانشگاه تبريز، منتشر نشده.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید