بازار بزرگ تبريز / شادروان دكتر حسن حبيبي - بخش دوم

1392/10/4 ۰۹:۴۰

بازار بزرگ تبريز / شادروان دكتر حسن حبيبي - بخش دوم

ذكر اين چند نكته از آن جهت بود كه اولاً اهميت مطالعه روشن شود و ثانياً دانسته شود آنچه تحت عنوان بازار تهران و يا بازار يزد و بازار تبريز چاپ شده و يا چاپ خواهد شد تنها فصلي البته مفصل از مطالعه دربارة بازار است و بقية فصول بايد به عنوان جلد دوم (حداقل) در دستور كار باقي بماند.

 

 

 

ذكر اين چند نكته از آن جهت بود كه اولاً اهميت مطالعه روشن شود و ثانياً دانسته شود آنچه تحت عنوان بازار تهران و يا بازار يزد و بازار تبريز چاپ شده و يا چاپ خواهد شد تنها فصلي البته مفصل از مطالعه دربارة بازار است و بقية فصول بايد به عنوان جلد دوم (حداقل) در دستور كار باقي بماند.

روش تدوين كتاب

الگوي تدوين كتاب، همان است كه در كتاب بازار تهران مورد استفاده قرار گرفته است. اما در بازار تبريز برخي نكات از لحاظ كالبدي و عناصر اصلي اقتصادي ـ كالبدي متفاوت است كه به اين نكات اشاره خواهد شد. همين‌طور دربارة سازمان اقتصادي و نيز گروه‌بندي فعاليتها نكته‌هاي متفاوتي وجود دارد كه به آنها نيز پرداخته مي‌شود اما به هر حال در كليات تفاوت چنداني با يكديگر نخواهند داشت.

مسئله جالب توجهي كه در بازارهاي ايران وجود دارد و ما در برخي از كتاب‌ها بايد به عنوان پيوست بدان بپردازيم اينست كه صرف‌نظر از كاركرد عمومي بازارها كه كم و بيش يكسان است، نوعي كاركرد تخصصي از لحاظ توليد برخي كالاها در برخي از بازارها وجود دارد. براي مثال در يزد بازار شيرين‌جات خاص (باقلوا، پشمك، حلوا ارده، حاج بادام و...) در بازار اصفهان گز و نيز صنايع دستي، در شيراز خاتم و نيز برخي از كالاهاي خوراكي يا در بازار كرمانشاه و قزوين نان برنجي وجود دارد بازار تبريز هم از اين قاعده مستثني نيست و شايسته است چند صفحه به آن اختصاص داده شود.

همچنين بايد كوشش كرد كه اسناد و مداركي كه براي ثبت جهاني بازارهاي ايران تهيه شده‌اند در پيوست مربوط به هر بازار و در اين كتاب آنچه مربوط به تبريز است در چند صفحه كه چكيده‌اي از سندي مفصل است، آورده شود.

با اين همه مطالعة جدي در مورد بازارهاي ايران ـ و حتي برخي از كشورهاي اسلامي را كه هنوز پاي‌بند به اين سامانه هستند ـ نبايد بيش از اندازه به تاخير انداخت. در گذشته كه امكان به دست آوردن اطلاعات و دادة بسيار از بازار بود، اين سنخ پژوهش، صورت نگرفته است و اگر دير به سراغ مسائل و مباحث مربوط به بازار برويم، اطلاعات كنوني را هم از دست خواهيم داد. ضرر از دست رفتن اطلاعات تنها به خاطر حذف آن اطلاعات از حافظة تاريخي نيست، بلكه اين يك سوي قضيه است، سوي ديگر آن دشوار شدن نتيجه‌گيري از وضعي خواهد بود كه بالفعل با آن روبرو هستيم.

در تحقيق به قاعده، محقق خود را نيازمند ساختار، عملكرد و نظام گذشته مي‌بيند و براي يافتن علل و عوامل موجوديت هر شغل و مثلاً از ميان رفتن آن محتاج به شناختن اصل شغلي است كه بر اثر بي‌مبالاتي از دست رفته است. در اينجا به مثالي اشاره مي‌كنيم كه تأمل برانگيز است و مدت زمان بسياري از آن نگذشته است. در قانوني كه در سال 1305 ش تصويب شده بود قانونگذار مقرر داشته بود كه از سال بعد مشاغلي را كه بايد از ماليات معاف شوند فهرست كند و به مجلس بدهد.

اين فهرست كه در حدود 180 شغل (يا كمي بيشتر) را در برمي‌گرفت به مجلس داده شد و مجلس آن فهرست را در پايان يك قانون چند سطري آورد. از اين مشاغل شايد بيش از ده شغل را نتوان شناخت، حتي نام و نشان بقيه مشاغل از ميان رفته است و با جستجوي فراوان از جمله در مراكزي مانند وزارت دارايي كه ممكن بود اثري از نام و نشان آنها يافته شود اطلاعي به دست نيامد. اين قبيل اطلاعات كه از دست رفتنشان خسارت‌بارند، كم نيست.

مثال ديگر كه ممكن است موجب تفريح خاطر هم باشد مربوط به فروش آب چشمه‌هاي معروف از جمله آب شاه تا حدود سال‌هاي 1330 ش در تهران است. بشكه‌هاي بزرگ را از آب قناتها يا چشمه‌ها پر مي‌كردند و به هنگام تحويل آب به در خانه‌ها، آنها را در پيتهاي كوچكتري مي‌ريختند. در كتابهاي دبستاني سالهاي 1324ـ1325ش، چند بيت منظوم بود كه به برخي از حيوانات، و حمل و نقل كالا توسط آنها اشاره داشت. يكي از ابيات درباره آب بشكه‌ها چنين بود:

يابو بود اسب آب بشكه وان اسب كه مي‌كشد درشكه

اين بيت به خصوص مصرع اول آن را، هيچ يك از دانش‌آموزان دبستاني امروز نمي‌تواند معني كند. چون از ساز و كار آب بشكه و لفظ آب بشكه و ... اطلاعي ندارد. غرض آن است كه اطلاعات كوچك و بزرگ و درشت و ريز؛ و با اهميت و بي‌اهميت اگر به موقع گردآوري نشوند از دست مي‌روند و اطلاعات بعدي ما را هم ناقص مي‌نمايند. تدوين كتاب مراحل گوناگوني را به شرح زير در بر دارد: كتاب كه با كلياتي درباره هدف، موضوع و قلمرو تحقيق آغاز شده است، هشت بخش دارد كه هر كدام داراي چند فصل و بهره است.

در بخش اول عناصر اقتصادي شكل دهنده بازار بزرگ تبريز بررسي شده است. اين بخش داراي دو فصل است: ساختار و ويژگيهاي عناصر و فضاهاي تجاري بازار تبريز و نيز عناصر اصلي اقتصادي ـ كالبدي بازار تبريز.

بخش دوم تك نگاري‌هاي بازار بزرگ تبريز را مطرح مي‌كند و دربردارنده دو فصل است. فصل اول عناصر ارتباطي بازار تبريز است و در فصل دوم عناصر و فضاهاي معماري بازار تبريز توصيف مي‌شوند.

بخش سوم كتاب نيز در دو فصل ويژگيهاي سازمان اقتصادي بازار و عناوين گروه‌بندي اصلي فعاليتهاي بازار را بيان مي‌كند.

بخش چهارم كتاب، بحث مربوط به نيروي انساني را، در زمينه نظام صنفي بازار تبريز، در دو فصل پيگيري مي‌كند. در فصل اول ديروز و امروز اصناف در بازار تبريز و در فصلي ديگر شش نمونه از موقعيت‌ صنفهاي سنتي در بازار تبريز، كه در حال حاضر فعال و ياغيرفعال هستند، بررسي مي‌شود.

بخش پنجم، كاركردهاي بازار تبريز است كه در سه فصل است و در آن كاركردهاي خدماتي، رفاهي و گردشگري بازار تبريز، كاركرد فرهنگي، اجتماعي و سياسي بازار تبريز و كاركرد ارتباطي و اطلاعاتي بازار تبريز ارائه شده است.

در بخش ششم، نقشه‌هاي پهنه‌بندي مشاغل و اماكن بازار بزرگ تبريز در دو فصل آمده است.

بخش هفتم، بازارچه‌هاي پيراموني بازار بزرگ تبريز را معرفي مي‌كند.

در بخش هشتم، پيوست‌ها در پنج فصل ارائه شده‌اند. اين فصول كه هر كدام به وجوهي خاص از بازار تبريز مي‌پردازند، داراي اهميت ويژه در بازار تبريز هستند و بدين شرحند:

فصل اول: گزارشي از ثبت ملي و جهاني بازار بزرگ تبريز

فصل دوم: كاركرد ويژه بازار تبريز؛ كه به تاريخچه پيشه‌هاي قديمي و وضع كنوني شيريني و حلواپزي و لبنيات مي‌پردازد.

فصل سوم: نقشه‌هاي تاريخي بازار تبريز.

فصل چهارم: قسمت‌هايي از گاهشمار حوادث و وقايع و اسناد تاريخي بازار تبريز را در دوران قاجاريه و پس از آن ارائه مي‌كند.

فصل پنجم: به منابع و مآخذ اشاره دارد.

جامعه‌شناسي بومي بازار

در اينجا شايسته است به چند نكته مهم اشاره شود:

1ـ مسئله مديريت در بازارها و نيز در بازارچه‌ها از نوعي خاص است. بدين معني كه مديريت يك حجره يا مغازه با فردي است كه صاحب مغازه است و در كنار خود شاگرد يا شاگردان و احتمالاً همكار يا همكاراني دارد. رفاقت ميان مغازه‌داران بيش و كم وجود دارد و بده و بستان مالي هم ميان آنان رايج است. اما در فروشگاهها، كه روز به روز بزرگتر هم ِمي‌شوند موضوع رفاقت در كار نيست صاحب يا صاحبان فروشگاه سرمايه‌گذاران و يا سهامداراني هستند كه احياناً چون شركت عام است همديگر را نيز نمي‌شناسند، كاركنان فروشگاه هم كارگران و كارمندان دستمزدبگير و حقوق‌بگير هستند و رابطه‌شان با هم رابطه بين دو شاگرد مغازه نيست، بلكه رابطه دو همكار و در حد اعلي دو رفيق است و هر يك يا چند تن از آنان، بخشي را كه با بخش ديگر متفاوت است (ماهي‌فروشي يا عطرفروشي ...) اداره مي‌كنند آن هم به حساب شركت و نه بيشتر. بدين ترتيب ملاحظه مي‌شود كه روابط مديريتي ميان فروشگاه و بازار و حتي بازارچه كاملاً متفاوت است.

2ـ بررسي بازار شعبه‌اي از مباحث جامعه‌شناسي شهري است. اكنون اگر بخواهيم جامعه‌شناسي بومي شهري داشته باشيم بايد گزارش جامعه‌شناختي شعبه‌ها و شاخه‌هاي اين جامعه‌شناسي از جمله بازار در اختيارمان باشد؛ يعني گزارش‌ها بومي باشند و داده‌هاي مربوط به بازار را در بر گيرند كه به طور فراگير و كامل بررسي و فصل‌بندي شده‌اند و در واقع به تدوين مباحثي مي‌پردازند كه مي‌توان نام شناسايي بازار يا بازارشناسي بدان داد. در ضمن چون ما در ايران بازارهاي متعددي داريم كه داراي عرض و طول قابل ملاحظه‌اي هستند بايد تعداد قابل توجهي از اين بازارها را به سبك و سياقي واحد مطالعه و يا تك‌نگاري كنيم.

از جمله اين بازارها يكي تهران بود كه پيشتر مطالعه شده است، كتاب دوم نيز مربوط به يزد است و كتاب سوم مربوط به تبريز و كتاب چهارم بازارهاي سنتي و هفتگي مناطق ساحلي شمال ايران است. چند بازار ديگر مانند اصفهان و شيراز و مشهد و نيز بندرعباس (با توجه به ملاحظات خاص بندري) آن نيز بايد مطالعه شوند و سپس جمع‌بندي و نتيجه‌گيري لازم از اطلاعات مشترك و متفاوت آنها به عمل آيد. اين جمع‌بندي شاخه بازارشناسي جامعه‌شناسي شهري ايران را كه درصدد است بومي باشد، فراهم خواهد آورد.

خلاصه آنكه شناختن بازارهاي ايران بايد با مطالعه تك‌نگارانه و نيز جمع‌بندي‌هاي آنها سامان گيرد. اين روش، روش جامعه‌شناسي بومي خواهد بود كه بخشي از جامعه‌شناسي شهري را عرضه مي‌كند و بخشهاي ديگر نيز بايد به همين ترتيب مورد بحث و بررسي قرار گيرند.

 

مختصات و مشخصات بازار

تمدن اسلامي، همان‌طور كه تاريخ نشان مي‌دهد، با فاصله‌اي اندك پس از ظهور اسلام شكل و شمايل منسجم و آفرينشگر خود را به دست آورد و رو به گسترش گذاشت. از مهمترين عناصري كه در وجوه تمدني و فرهنگي آن خودنمايي كرد شهرهاي سامان يافته، بزرگ، و هم‌آهنگ و معدل ‌القوا بود. نمونه‌هاي بغداد، كوفه، فسطاط، قاهره، اندلس در اماكن و منطق متفاوت و در از هم نمونه‌هاي بارز اين شكوفايي‌اند و شهرهاي متعددي در ايران آن روز كه ميراث بلخ و بخارا و ديگر شهرهاي ساساني را با خود داشتند نمونه‌هاي قابل توجه ديگري در اين زمينه‌اند. در درون اين شهرها نظام اقتصادي، تجاري جزو عناصري بود كه هم پيش از ظهور اسلام و هم پس از آن نخستين پاسخ را به اين توسعه دادند. نظام اقتصادي، تجاري از همان ابتدا در محيطي كه بازار نام گرفت عرض وجود كرد و از همان زمان علاوه بر وجه اقتصادي و تجاري گزارشگر نوع زندگي، فرهنگ و تمدن آفريننده آن يعني تمدن اسلامي بود. بنابراين بازار از آغاز تنها داراي يك وجه اقتصادي، تجاري نبود بلكه همزمان وجوه فرهنگي و تمدني، تعليمي و تربيتي و به ويژه مذهبي و آئيني را، در بر مي‌گرفت، هنگامي كه به بازارهاي نظام‌يافته در اين تمدن توجه مي‌كنيم و به خصوص بازارهاي ايران را مدنظر قرار مي‌دهيم، در تاريخچة به وجود آمدن و سامان گرفتن آن چند عنصر اساسي و معني‌دار را با هم مي‌بينيم كه وجوه پيش‌گفته را به نحوي از انحاء بيان مي‌كنند.

وجه مؤسساتي و نهادي بازار روشن است اما اين وجه در يك ريخت خاص به ويژه در جايي عمل مي‌كند كه هنوز سنت ميدان‌دار است. ريخت خاص بازار عملكردهاي ويژه‌اي را با خود به ميدان مي‌آورد و اين دو در هم نفوذي متقابل دارند. روشن است كه وجه مؤسساتي، مقررات و قواعد مربوط را به همراه دارد و با قدرت و قوت همة قواعد و مقررات مربوط به عملكرد را به عمل وا مي‌دارد.

مؤسسه‌اي با عرض و طول و عمق بازار در تعامل و گاه در تقابل با ديگر مؤسسات مشابه و حتي متضاد يا متفاوت با خود قرار مي‌گيرد و بده و بستان‌هايي كه مابين آنها پيش مي‌آيد نظامي پيچيده از روابط اجتماعي را شكل مي‌بخشد.

اما اين، همة مطلب نيست. گفتيم كه بازار ايراني تنها سامان‌بخش سامانة اقتصاد نيست؛ بازار يك مؤسسه يا نهاد است. ولي اين مؤسسه داراي وجوه گوناگون اجتماعي، فرهنگي، تعليمي و تربيتي، صنعتي، سياسي و غير اينها نيز هست و اين وجوه، وجوه فرعي تلقي نمي‌شوند. درست است كه اين‌ها همرديف وجه اقتصادي نيستند، اما نيرومند و پوينده‌اند. بازار به ويژه بازار در گذشته با نظام استاد و شاگردي خود يك دستگاه تعليمي و تربيتي كارآمد و فعال بوده است و هنوز هم در برخي موارد چنين است. روان‌شناسي بازار و بازاريان كه برآمده از روش تعليمي و تربيتي خاص از يك سو و رفتار اقتصادي و اجتماعي ويژه از سوي ديگر است اين گروه را در برابر گروههاي ديگر اجتماعي متشخص مي‌سازد. همين رفتار در نوع تلقي فرهنگي بازار و بازريان تأثير عميق مي‌گذارد و سبب مي‌شود كه بازار حافظ تاريخ و سنت‌ها باشد و حتي به اين فرهنگ و اين طرز رفتار ببالد. براي تثبيت و تداوم همين فرهنگ است كه مؤسسات مردمي و آييني و وقفي در بازار ميدان‌دار مي‌شوند و سرمايه‌هاي بزرگي براي حفظ اين سنت و فرهنگ اختصاص مي‌يابند و تداوم آن عملاً به تداوم فرهنگ خاص مورد نظر مدد مي‌رساند. پيش از آنكه صنعت جديد و ماشيني بزرگ به عرصة اقتصاد وارد شود صنعت دستي و كارگاهي در بازار و درهم تنيده با مشاغل ديگر فعال بوده‌اند و هنوز هم مشاغلي كه چندان سر و كاري با ماشين ندارند با همان توانايي گذشته حضور دارند. در اين كتاب نمونه‌هاي فرش، قماش و طلا و كفش از مواردي هستند كه چون نيازشان به ماشين اندك است همچنان بخشي از كار را كه جنبة صنعتي يعني تبديل ماده خام دارند، حفظ كرده‌اند و در كنار آن آهنگري، مسگري كه وجه صنعتي‌شان غالب شده است از گردونة كار بازاري بيرون رفته‌اند، مطالعه شده است.

بازار كامل راسته‌هايي را در بردارد كه مجموع آنها نشان‌دهندة توجه به تخصص‌هاي گوناگون خدماتي، صنفي، و حتي تعليمي و تربيتي و آئيني است. هر راسته براي خود كاركردي اصلي دارد حتي در راسته‌هاي مربوط به يك مجموعة كلي فعاليت، تقسيم‌بندي‌هاي فرعي و دروني رعايت مي‌شود. علاوه بر آن بازار حول يك محور مركزي، فعاليتهاي خود را سامان مي‌بخشد. در قلب بازار، فعاليتهاي خاصي قرار دارند كه از لحاظ بهداشتي، ارزش مادي، اهميت هنري و صنعتي داراي مقام نخست‌اند و نوع زرگري و جواهرسازي و پارچه‌فروشي و نيز فعاليتهاي مربوط به فرش را تشكيل مي‌دهند. در حلقة دوم كارهاي ديگر و باصطلاح سقط‌فروشي قرار دارد و سپس در حلقة آخر برخي صنايع پر سر و صدا يا آلوده‌كننده جاي دارند.

جامعه بازار يك جامعة فعال است و اعضاي آن بيش و كم در عرصة اجتماع هم داراي منافع فراوان‌اند و هم نظر و حرف و سخن. بنابراين در كار سياست نيز ورود تام و تمام دارند و از اين جهت نيز تأسيس بازار يك تأسيس سياسي هم هست. بدين ترتيب مي‌بينيم كه بازار تنها در پاگرد اقتصادي خود خلاصه نمي‌شود و ر وجوهي كه گفتيم و نيز وجوه ديگر فعال است.

از لحاظ روابط اجتماعي مساجد و مدرسه‌ها در كنار آنها، در جنب بازارهاي معتبر قرار مي‌گيرند و نكتة مهم از لحاظ جمعيت‌شناسي آن است كه يك دستة‌ مهم از جمعيت اطراف بازار را در گذشته در اطراف مساجد و به خصوص مسجد جامع، اقليت‌هاي مذهبي تشكيل مي‌داده‌اند كه عملاً تحت حمايت دين اسلام قرار داشتند. مركز حكومتي نيز با بازار بي‌رابطه نبوده است و در واقع در كنار و يا نزديك به آن قرار داشته است و قرار دارد.

شهري كه ايجاد مي‌شود در كنار خود نياز به انبار و در واقع بارانداز دارد. باراندازي كه اجازه دهد صاحبان بار نيز بيش از توزيع و تحويل بار در كنار بار خود باشند و استراحت كنند. پديدة كاروانسراها و لفظ آن از همين نياز به وجود مي‌آيد. بارهايي كه در فاصله دو شهر دور از هم بايد به مقصد برسند در قالب كاروان بايد جا به جا شوند و اتراق آنها در كاروانسراها باشد. به اين ترتيب است كه ما در آغاز شكل‌گيري بازار با كاروانسراها (و نه سرا) برخورد مي‌كنيم. كاروانسراها محل خواب و استراحت و انبار كالا دارند و حجره دارند كه صاحبان حجره تحويل‌گيرنده و توزيع‌كنندة كالا مي‌شوند. به مرور كه بازار شكل مي‌گيرد كاروانسراها يا تغيير شكل مي‌دهند و به سرا يعني محل بارانداز و توزيع توسط صاحبان حجره و حتي بنكداري و گهگاه خرده‌فروشي تبديل مي‌شوند يا كم و بيش از حيز انتفاع مي‌افتند و به علت آنكه كمتر مورد استفاده قرار مي‌گيرند رو به ويراني مي‌روند. ريخت‌شناسي كاروانسراها و سراها از اين جهت در يك بررسي جامع است اما در اين كتاب فعلاً اشاراتي قابل توجه به وجود آنها شده است.

مي‌توان بيشتر بازارها را به صورت دايره يا مستطيلي در نظر گرفت كه از مدخل‌ها يا ورودي‌هاي گوناگون وارد آن مي‌شوند و يا از آن خارج مي‌گردند. برخي از اين ورودي‌ها با عرض بازار مطابقت دارد، تا وسائل نقليه (البه غيرموتوري) بتوانند به سهولت وارد آن شوند و بارهاي خود را در مسافتي دورتر در دل بازار تخليه كنند.

 

وظيفه بازار

نقش توزيع‌كنندة توليدات و يا ساخته‌هاي صنعتي و نيز خوار و بار در بازار اهميت اساسي دارد. در واقع بسياري از مواد مورد نياز شهر در گذشته و هم‌اكنون وارد بازار مي‌شوند و سپس توسط بنكداران و عمده‌فروشان هم در بازار به منظور خرده‌فروشي توزيع مي‌گردند و هم به «بيرون‌برها»ي بازار در شهر و نيز شهرهاي مجاور داده مي‌شوند. اگر روزي توزيع در بازار به علتي متوقف شود به سرعت كمبود مواد مختلف در شهر آشكار مي‌گردد. اين نقش را هنوز، تأسيسات گوناگون نتوانسته‌اند از بازار بگيرند. البته آنچه مربوط به توليد مي‌شود به علت صنعتي و ماشيني شدن بسياري از ساخته‌ها به دو قسمت دست ساخت و ماشيني تقسيم شده است و تنها بخشي از توليدات دست‌ساخت در بازار باقي مانده است علاوه بر اين كه بسياري از توليدات دست‌ساخت اصولاً با تغيير الگوي مصرف تقريباً از گردونة توليد انبوه دستي خارج شده‌اند و يا مواد مولد آنها تغيير كرده‌اند. مثال بارز اين نوع توليد مسگري‌ است كه دست‌ساخت‌هاي مسي جاي خود را به دست‌ساخت‌ها يا توليدات ماشيني مسي يا آلومينيومي و يا مواد ديگر داده‌اند.

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: