نگاهي به كتاب «تجربه مدرنيته» به بهانه درگذشت مارشال برمن

1392/7/2 ۱۰:۰۰

نگاهي به كتاب «تجربه مدرنيته» به بهانه درگذشت مارشال برمن

مبينا بني اسدي: بحث درباره مدرنيته و چيستي آن همواره يكي از مباحث علاقه مندان مطالعات فرهنگي و جامعه شناسي كتاب بوده است كه كتاب تجربه مدرنيته به قلم مارشال برمن به خوبي توانسته تصويري ساده از مدرنيته را به تصوير بكشد


مبينا بني اسدي: بحث درباره مدرنيته و چيستي آن همواره يكي از مباحث علاقه مندان مطالعات فرهنگي و جامعه شناسي كتاب بوده است كه كتاب تجربه مدرنيته به قلم مارشال برمن به خوبي توانسته تصويري ساده از مدرنيته را به تصوير بكشد. مارشال برمن هم فيلسوف بود، هم نويسنده و هم نظريه پرداز و استاد دانشگاه كه به تازگي در سن 72 سالگي و روز يازدهم سپتامبر (20شهريور) درگذشت. او در نيويورك و به هنگام صرف صبحانه در رستوراني واقع در آپر وست سايد بر اثر سكته قلبي از دنيا رفت. برمن يكي از نقاط عطف زندگي خود را آشنا شدن با ماركس مي داند، زماني كه دانشجوي علوم سياسي در دانشگاه كلمبيا بود و در يك كتابفروشي با «دست نوشته هاي اقتصادي و فلسفي 1844» ماركس روبه رو شد. مطالعه اين كتاب تاثير عميقي بر او گذاشت و شيفتگي او به ماركس به حدي بود كه موجب شده بود خودش هم ظاهري شبيه به ماركس داشته باشد. به همين بهانه نگاهي خواهيم داشت به يكي از مهم ترين كتاب هاي وي يعني «تجربه مدرنيته»
    برمن در زمره روشنفكراني قرار مي گيرد كه هم به شكلي جدي آثار ويرانگر مدرنيته را نقد مي كرد و هم نگاهي خوش بينانه و اميدوارانه به وضعيت مدرنيته داشت. او با زباني ساده در مقدمه كتاب تجربه مدرنيته نوشته است: من در بخش اعظم عمر خود، يعني از 30 سال پيش كه دريافتم عضو خانواده يي مدرن هستم و در ساختماني مدرن در محله برونكس زندگي مي كنم، همواره شيفته كشف معاني گوناگون مدرنيته بوده ام. در اين كتاب كوشيده ام تا دري به قلمرو يا ساحت برخي از اين معاني بگشايم و ماجراها و دهشت ها و سويه هاي مبهم و طنزآميز زندگي مدرن را بكاوم و نقشه يا طرحي از آنها بكشم. اين كتاب از خلال شماري از انواع و انحاي قرائت پيش مي رود و بسط مي يابد: قرائت متوني چون فاوست گوته، مانيفست كمونيست، يادداشت هاي زيرزميني و بسياري ديگر: ولي من در عين حال مي كوشم محيط هاي جغرافيايي و اجتماعي را نيز قرائت كنم، محيط هايي چون شهرهاي كوچك، محوطه ساخت و سازهاي بزرگ، سدها، قصر بلورين (كريستال پالاس) جوزف پاكستون، بلوارهاي پاريسي هوسمان، تفرجگاه هاي پترزبورگ، بزرگراه هاي رابرت موزز در نيويورك و بالاخره قرائت زندگي آدميان خيالي و واقعي، از دوره گوته گرفته تا عصر ماركس و بودلر و در نهايت، دوره و زمانه خودمان.
    برمن معتقد بود كه مدرنيته فرصت هايي را براي شكل هاي نوآورانه مقاومت در زندگي روزمره فراهم مي كند و در بخشي از كتاب خود آورده است: مدرن بودن يعني زيستن يك زندگي سرشار از معما و تناقض. مدرن بودن يعني اسير شدن در چنگ سازمان هاي بروكراتيك عظيمي كه قادر به كنترل و غالبا قادر به تخريب همه اجتماعات، ارزش ها و جان ها هستند و با اين همه دست بسته نبودن در پيگيري عزم راسخ خويش براي مقابله با اين نيروها، جنگيدن به قصد تغيير جهان اين نيروها و تصاحب آن براي خودمان... مدرن بودن يعني تعلق داشتن به جهاني كه به قول كارل ماركس در آن هرآنچه سخت و استوار است دود مي شود و به هوا مي رود.
    او با اشاره به رماني از ژان ژاك روسو او را به عنوان نخستين كسي معرفي كرده كه واژه مدرنيست را به همان شيوه هايي به كار برد كه بعدها در قرن 19 و 20 رواج يافت. در اين رمان سن پرو، قهرمان جوان داستان به قصد كشف دنيايي نو از روستا به شهر مهاجرت مي كند و از شهر براي نامزد خود نامه مي نويسد و سعي مي كند تا از اين طريق شگفتي و هراس خود را بيان كند. سن پرو زندگي در كلانشهر را به مثابه نزاع دائمي گروه ها و فرقه ها تجربه مي كند و مكاني كه همه پيوسته گفتار و كردار خويش را نقض مي كنند و همه چيز گنگ و مهمل است اما هيچ چيز تكان دهنده نيست زيرا همگان به همه چيز عادت كرده اند. او در نامه هايش همواره تعهدش را به نامزدش مورد تاكيد قرار مي دهد اما درست در همان لحظه يي كه از پايداري اين علاقه سخن مي گويد، نگران است كه امروز از آنچه فردا دوست خواهم داشت، بي خبرم. در واقع او با دلتنگي جوياي چيزي سخت و استوار است كه بدان درآويزد اما فقط اشباحي را مي بيند كه در برابرش ظاهر مي شوند و به محض اينكه مي كوشد آنها را به چنگ بگيرد، ناپديد مي شوند. مارشال برمن در تجربه مدرنيته به دنبال نشان دادن اين است كه «چگونه، براي همه ما، مدرنيسم همان رئاليسم است.» و قصد دارد بگويد كه «مدرنيته كل نوع بشر را وحدت مي بخشد، اما اين وحدتي معماوار و تناقض آميز است، وحدتي مبتني بر تفرقه.»كتاب تجربه مدرنيته شامل پنج بخش است كه عبارتند از «فاوست گوته: تراژدي توسعه و رشد»: «هر آنچه سخت و استوار است دود مي شود و به هوا مي رود: ماركس و مدرنيسم و مدرنيزاسيون»: «بودلر: مدرنيسم در خيابان»: «پترزبورگ: مدرنيسم توسعه نيافتگي» و «در جنگل نمادها: نكاتي پيرامون مدرنيسم در نيويورك». او در واقع تلاش كرده در پنج اپيزود، دنياي مدرن و فرهنگ مدرنيستي را براي مخاطبانش به تصوير كشد كه ترجمه خوب مراد فرهادپور نيز اين كتاب را براي خوانندگان فارسي زبان به خوبي ملموس كرده است.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: