1392/5/12 ۱۴:۱۲
بزرگمهر علیزاده : «خدایان دیروز جوانان امروز را ناامید کردند... ما از چیزهایی میترسیدیم؛ جنگ، سقوط اقتصادی و نظامیگری... اما ملال بدتر از همه است.» این بخشی از نامههای آیزایا برلین است؛ نامههایی که اخیرا در یک کتاب جمعآوری و منتشر شده است. این خاصیت نامه و نامهنگاری است که در آن نویسنده بیپرواتر از همیشه میشود. در اغلب چنین کتابهایی، خواننده با نگاه شخصی نویسنده نسبت به جهان پیرامونیاش آشنا میشود. نامههای برلین نیز واجد همین ویژگی است. کتاب که نامههای او را بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۷۵ میلادی دربرمیگیرد، نشان از اوضاع و احوال برلین دارد؛ احوالی که گویی چندان همراه با نشاط و سرخوشی نبوده است و بیشتر نشان میدهد که او در مقایسه با بعضی از همدورهایهایش نگاهی تیرهتر نسبت به مسائل داشته است.
نام کتاب : نامه های آیزیا برلین ویراست: هنری هاردی انتشارات: راندام هاوس 59 دلار
برلین از نسل جدید با نگاهی که بسیار امروزی به نظر میرسد ناامید بود. او در نامهای متعلق به سال 1968 نوشته: «من از رشد سریع وحشیگری احساس ناراحتی میکنم و میتوانم به جرات بگویم که تمام نسلها اینطور شدهاند. این نسل هم کاملا بیتوجه و نادان است و از روشهای مکانیکی برای خلاص شدن از شر هرچیزی که ممکن است سخت یا پیچیده باشد استفاده میکند. همچنین از تاریخ هم متنفر است.»
برلین میآورد: «پوچگرایان قدیمی حداقل باور داشتند که به علم احترام میگذارند اما پوچگرایان امروزی ناپختگی را با صداقت اشتباه میگیرند و زمانی که اشارهای به فرهنگ میشود دستشان خود به خود به سمت سنگفرش میرود. اما من نباید این مرثیه را ادامه دهم چون به نظر شبیه نظرات یک لیبرال فاسد خلقشده توسط تورگنیف یا یک بارون قدیمی و ترسناک توصیفشده در مجله تایمز میرسد.»
در نامهای دیگر برلین از ترس و نگرانیاش درباره مردان جوان که هدفی ندارند میگوید. نامههای برلین استعداد او را در گفتوگو نشان میدهند و به همین دلیل او به عنوان یکی از بهترین نامهنویسان قرن بیستم شناخته شده است. این نامهها بین سالهای 1960 تا 1975 نوشته شدهاند و شامل موضوعهای بسیار مختلف از جنگ سرد، جنگ ششروزه اعراب و رژیم صهیونیستی و رییسجمهوری جان اف.کندی و ریچارد نیکسون میشوند. برلین از رهبران سیاسی ناامید بود و نوشته: «من واقعا احساس ناراحتی میکنم. با دیدن نیکسون در یک سمت و برژنف در سمت دیگر. تا به حال در هیچ دورانی مانند این زندگی نکرده بودیم؛ دورانی که رسما هیچ رهبر سیاسی خوبی نداشته باشیم که بخواهیم به او نگاه کنیم.» در بعضی نامههای او به دوستان نزدیکش نیز میتوان رگههایی از حس شک نسبت به خود را دید؛ از جمله در نامهای که مینویسد: «ای کاش اینقدر نگران خودم نبودم؛ نگران کتاب ننوشتن، نگران کتاب نوشتن زمانی که نوشتنشان را تمام کردم، نگران اینکه مردم چه فکری میکنند و نگران اینکه آدمهای دیگر کتابهای خوبی مینویسند. مطمئن هستم که این مشکل، مشکلی شخصیتی است.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید