1392/4/27 ۰۶:۳۰
كتاب ذهن روسي در نظام شوروي، مشتمل بر چند مقاله از آيزايا برلين است كه به بررسي تفاوتهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي روسيه در دو قرن نوزده و بيست ميپردازد. اين اثر پس از درگذشت مولف منتشر شده است. كتاب ذهن روسي در نظام شوروي، به همت رضا رضايي به فارسي برگردانده شده و نشر ماهي آن را چاپ و منتشر كرده است. ذهن روسي در نظام شوروي، سهشنبه هجدهم تير، در مركز فرهنگي شهر كتاب، با حضور رضا رضايي، هومن پناهنده و زهرا محمدي نقد و بررسي شد.
هادی مشهدی : كتاب ذهن روسي در نظام شوروي، مشتمل بر چند مقاله از آيزايا برلين است كه به بررسي تفاوتهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي روسيه در دو قرن نوزده و بيست ميپردازد. اين اثر پس از درگذشت مولف منتشر شده است. كتاب ذهن روسي در نظام شوروي، به همت رضا رضايي به فارسي برگردانده شده و نشر ماهي آن را چاپ و منتشر كرده است. ذهن روسي در نظام شوروي، سهشنبه هجدهم تير، در مركز فرهنگي شهر كتاب، با حضور رضا رضايي، هومن پناهنده و زهرا محمدي نقد و بررسي شد.
به نام كمونيسم، به كام مليگرايي!
رضا رضايي، نقش و تاثير نجف دريابندري در معرفي برلين به مخاطبان ايراني را بسيار ارزنده و پراهميت ارزيابي و تصريح كرد: گزينش صحيح و ترجمه ممتاز كتاب «متفكران روس»، پيگيري و ترغيب براي ترجمه ديگر آثار برلين از سوي ديگر مترجمان را در پي داشت. كتاب متفكران روس، به طور عمده به ادبيات و سياست در روسيه قرن نوزدهم پرداخته است. اين اثر پس از ترجمه در محافل روشنفكري ما بسيار اهميت يافت. كتاب حاضر به نوعي در ادامه همان اثر است. به زعم برلين، از حيث نگاهي تاريخي، آنچه در روسيه در قرن بيستم حايز اهميت است، ريشههايي در قرن نوزدهم دارد. به طور خلاصه برلين معتقد است كه آنچه در روسيه قرن بيستم ميبينيم، يكسره به كمونيسم مربوط نميشود، بلكه نوعي ناسيوناليسم و تعصبات ملي نيز در آن دخيل است. هر كتابي كه در آن مقطع در روسيه نوشته شده است، به نوعي بيانگر مسائل روسي است، اين رويكرد را حتي در اشعار عاشقانه آنها ميتوان ديد. وي مصاديقي در تاييد اين مدعا برشمرد و ادامه داد: البته ميتوان دو دسته بر رويكردهاي ادبي و فرهنگي روسيه در اين مقطع تاريخي مترتب شد: دستهيي كه همان نگاه تعصبآميز و مليگرايانه را داشتند و در مقابل دسته ديگر كه نگاه به غرب داشتهاند. مصداق رويكرد تعصبآميز و مليگرايانه روسها در حوزه ادبيات، داستايوفسكي است؛ تورگينف نقطه مقابل اوست كه به مدرنيته و غرب توجه داشته است. مصداق اين معنا را در سياست نيز ميتوان ديد؛ در آن مقطع برخي گرايشهاي سياسي در حمايت از كليساي ارتدوكس و تزار كاملا بارز بوده است، از ديگر سو مخالفت با استبداد و طرفداري از افكار نو، در افكار كساني چون هرتسن و سوسياليستهاي روسيه ديده شده است. اين تعارض بين دو جريان در روسيه قرن نوزدهم، ريشه بسياري از پديدهها در آن مقطع را به خوبي عيان ميكند. اين رويكرد در آستانه انقلاب، بين روشنفكران و حتي اعضاي حزب كمونيسم نيز وجود داشته است. برلين به طور غيرمستقيم و با اشاره به تصفيههاي درونحزبي اين گرايش و رويكرد را مينماياند.
ابزار معناساز
هومن پناهنده، ضمن تاكيد بر همسان بودن ابزار ترجمه نزد مترجمان مختلف، تلقي مترجم از ترجمه را، عاملي مهم و موثر در توفيق وي دانست و گفت: اين عاملي است كه به تفاوت كار دو مترجم با ابزارهاي همسان ميانجامد. بسيار مترجمان هستند كه تلقي خود از ترجمه را مطرح ميكنند، ولي در بهكارگيري آن موفق نيستند. شناخت كلمه، قواعد، تركيب كلمات، سطح جمله، نحو، قواعد گفتماني كلام، شناخت وجه عاطفي كلمات، لايههاي زباني، شناخت زبان رسمي و زبان غيررسمي، جملگي ابزارهايي هستند كه نويسنده و مترجم به يك اندازه از آنها بهره ميجويند؛ از اينجهت كار مترجم و نويسنده يكسان است، در اين صورت هرچه جنم و توان نويسندگي در مترجم بيشتر باشد، در كار خود موفقتر است، چراكه معماري سخن در زبان مقصد به عهده اوست. وي، با توجه به اين نكته، كاركرد و نقش متن مبدا را تشريح كرد و افزود: نويسنده به مدد ابزار و مصالحي كه در اختيار دارد، صورتي از معنا و محتوا را در زبان مبدا پديد ميآورد؛ مترجم به مدد همان ابزار، آن معنا و محتوا را از آن خود ميكند و در زبان مقصد باز ميگويد؛ او از اين حيث مامور حفظ معناست. بنابراين، در صورت انتقاد از كار ترجمه، استناد و ارجاع مترجم به متن مبدا، در حد تاكيد بر امانتداري وي در انتقال محتوا، معقول و مقبول است.
يك پيشبيني غلط!
زهرا محمدي، برلين را عاملي موثر در شناساندن روسيه عصر حاضر، به ايرانيها دانست و تصريح كرد: شناخت روسيه در ايران، همواره از وراي دو نگاه صورت گرفته است. اول آنچه هانروي تراوايا براي ما بازنمايي كرده است و دوم، از وراي نگاه آيزايا برلين. نگاه تراوايا به روسيه، تاريخي- ادبي بوده است و نگاه برلين، فلسفي- انتقادي. البته لازم به تاكيد است كه ديدگاه برلين در بررسي وضعيت فرهنگي و اجتماعي روسيه، به نوعي نگاه ادبي هم تمايل داشته است. براي دستيافتن به تصويري نسبتا شفاف از وضعيت فرهنگي و ادبي روسيه در قرون 19 و 20، تركيب اين دو ديدگاه، ميتواند موثر باشد. وي سپس نوع نگاه محافل ادبي روسيه به مقالات برلين را تشريح كرد و گفت: برلين در روسيه آنطور كه بايد ديده نشده است، از سويي تشابه نگاه او به نگاه منتقدان و صاحبنظران روس (جز در مواردي كه ديدارهاي خود با آخاماتووا و پاسترناك را بازگو ميكند)، اين رويكرد را رقم ميزند، از ديگر سو رويكردهاي تلفيقي او در آثارش، در بروز اين اتفاق موثر هستند. پراكندهگوييهاي برلين زياد مورد درك و علاقه روسها نيست، چراكه ايشان در نوشتن نقد ادبي و متوني از اين دست به رعايت چارچوبها و قوانين قايل هستند. نزد روسها، تلفيق ادبيات با فلسفه و تاريخ كه خاص آثار برلين است، زياد قابل درك نبود و آن را سطحي ميپنداشتند. اين نوع نگاه، طي گذر زمان تعديل شد. اين عوامل، عدم علاقه مترجمان به برگردان آثار برلين را نيز در پي داشت، كه خود باعث عدم اقبال آثار او در روسيه شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید