1392/4/22 ۱۲:۱۶
حسن یکتا: بين نويسندههاي قرن بيستم شايد هيچ کدام از نويسندهها به اندازهي آرتور کوستلر ماجراجو نبود. اين ماجراجويي فقط از آنجا ناشي نميشد که او يک خبرنگار بود و براي تهيه گزارش به مناطق جنگي اعزام ميشد. او را يکي از سياسينويسترين نويسندگان قرن بيستم خواندهاند و شايد هر نويسندهي ديگري هم رمان «ظلمت در نيمروز» را مينوشت اين عنوان را از آن خود ميکرد.
نام کتاب : ظلمت نیمروز مترجم : مژده دقیقی چاپ اول 1392 حسن یکتا: بين نويسندههاي قرن بيستم شايد هيچ کدام از نويسندهها به اندازهي آرتور کوستلر ماجراجو نبود. اين ماجراجويي فقط از آنجا ناشي نميشد که او يک خبرنگار بود و براي تهيه گزارش به مناطق جنگي اعزام ميشد. او را يکي از سياسينويسترين نويسندگان قرن بيستم خواندهاند و شايد هر نويسندهي ديگري هم رمان «ظلمت در نيمروز» را مينوشت اين عنوان را از آن خود ميکرد. کوستلر سال 1905 در بوداپست متولد شد و با آنکه در جاهاي مختلفي از دنيا اقامت کرد و به زبانهاي مختلف نوشت ولي هميشه يک نويسندهي مجاريالاصل خوانده شد. پدر و مادرش يهودي و اهل روسيه بودند. همين مسأله باعث شد که او بعدها روي اين مسأله تأکيد و تبليغ کند که اصليت اکثر يهوديان جهان از اطراف درياي خزر است. کوستلر در بوداپست متولد شد. اما 11 ساله بود که همراه خانوادهاش به وين رفت و اقامت چند سالهاش در اين شهر باعث شد او زبان آلماني را به خوبي ياد بگيرد. بعدها رمان «ظلمت در نيمروز» را به آلماني نوشت. با اين همه آن را يکي از رمانهاي باارزش ادبيات انگليسي دانستهاند. جورج اورول هم که خود را به نوعي خلف آرتور کوستلر ميدانست اين رمان را يکي از رمانهاي ادبيات انگليسي ميدانست که تالي ندارد. اما واقعيت اين است که کوستلر رمان «ظلمت در نيمروز» را به آلماني نوشت و اين نسخهي اصلي بعدها گم شد. دفني هاردي اين رمان درخشان را به انگليسي ترجمه کرد و ترجمهي او به گونهاي بود که انگار رمان در اصل به انگليسي نوشته شده است. نسخهي آلماني رمان «ظلمت در نيمروز» که اکنون موجود است در واقع ترجمهاي از نسخهي انگليسي است. او چند بار ازدواج کرد. بار اول با يکي از بستگان حزب کمونيست در برلين ازدواج کرد. بعدها که به پاريس رفت با مامن پاژه ازدواج کرد که خيلي نپاييد و از هم جدا شدند. بار آخر با منشياش ازدواج کرد که از دوتاي اولي پردوامتر و باثباتتر بود و حتي وقتي در 78 سالگي به بيماري پارکينسون دچار شد و از آن رنج ميکشيد و به همين خاطر دست به خودکشي زد. همسرش در کنار او ماند و همراه با او خودکشي کرد. کوستلر با آنکه انساني ماجراجو بود و اين ماجراجوييها و زندانها از او نويسندهاي سرسخت ساخته بود ولي بعد از جنگ دوم جهاني دچار نوعي سرگرداني شد. اين سرگرداني به آن معنا نبود که او راهش را گم کرده باشد يا از راهي که رفته بوده پشيمان شده باشد. او متولد بوداپست بود و بعد از جنگ زادگاهش در اشغال نيروهاي کمونيسم بود. براي همين بازگشت به بوداپست از نظر او امکانپذير نبود. با آنکه تابعيت فلسطيني گرفته بود ولي نتوانست آنجا را براي زندگي انتخاب کند. آمريکا هم يک گزينهي تازه بود و حتي توانست اجازهي اقامت در آنجا را بگيرد ولي در آنجا نماند، تنها به اين دليل که خودش را يک اروپايي ميدانست و از نزديک شاهد فراز و فرودهاي مردم آنجا بوده است. وقتي دوستانش به او پيشنهاد دادند که بعد از جنگ در فرانسه ساکن شود و در پاريس خانه بگيرد اين پيشنهاد را با اشتياق بررسي کرد ولي پاسخش منفي بود. او فرانسه را بسيار دوست داشت ولي در آستانهي 40 سالگي پاريس جايي نبود که او بتواند در آن زندگي کند. پاريس هرچه داشت در سالهاي جواني کوستلر عيان کرده بود و براي او ديگر اشتياقي برنميانگيخت. کوستلر سرانجام انگلستان را براي اقامتش انتخاب کرد؛ جايي که مردمانش زندگي ملالآوري داشتند. در عين حال ثبات زندگي و برنامههاي مردم انگلستان آن اندازه براي کوستلر اهميت داشت که بتواند از عيبهاي آنها چشمپوشي کند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید