1393/3/24 ۰۸:۵۹
میلاد حضرت صاحب الزمان(ع) ما را به تفکر درباره این پدیده[ظهور منجی] که شیعه در طول تاریخ آن را حفظ کرده است، وامیدارد. این پدیده یک تفکر شیعی محض نیست، بلکه تفکری اسلامی و باور همه مؤمنان و همه انسانهاست.
امام زمان در باور و عقیده ما همان دوازدهمین امام از امامان شیعه است که متولد گردیده است. ایشان پس از شهادت پدرش امامت را به دوش گرفت و بر پیكر پدر نماز خواند و از دیدهها غایب شد. امام زمان دو غیبت دارند: غیبت صغری که هفتاد و چهار سال طول کشید؛ یعنی وقتی عمر آن حضرت به هفتاد و چهار سالگی رسید، غیبت صغری پایان یافت. در دوران غیبت کبری شخصی که او را«نایب» مینامیدند، با مردم مرتبط بود و نامههایی را از مردم به امام و از امام به مردم میرساند. این نایبها چهار نفر بودند که در تاریخ مشهورند: عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح [نوبختی]، محمد بن عثمان و علی بن محمد سمری. این افراد معروف بودند و هرچند داناترین مردم نبودند؛ ولی داناترین علما در برابر آنها تواضع میکردند؛ مثلاً کلینی ـ عالم بزرگ شیعه ـ در برابر کسی که از نظر علمی پایینتر از او بود، [با احترام] میایستاد؛ زیرا او با امام مرتبط بود. در دوران غیبت صغری ارتباط مردم با امام به واسطه نواب چهارگانه انجام میشد تا اینکه نامهای از امام رسید و آغاز غیبت کبری اعلام شد. پس از آن، امام غایب شد تا وقتی که خداوند به او اجازه ظهور دهد. درباره این تفکر پرسشهای مهمی مطرح است که کوتاه به آنها اشاره میکنم:
اولاً: آیا معقول است در این زمان انسانی هزار و صد سال عمر داشته باشد و بعدها بخواهد ظهور کند؟ به ویژه با توجه به اینکه میدانیم انسان عادی در این عصر بیش از صد سال عمر نمیکند. ثانیاً: امام غایب و ناپیدا چه نقش و تأثیری دارد؟ و ایمان به امام غایب در تاریخ ما چه نقشی ایفا کرده است؟ ثالثاً: اساس و شالوده دکترین مهدویت(امام غایب) چیست؟ جنبه عمومی و ایدئولوژیکی آن کدام است؟ جنبه فردی آن چیست؟ رابعاً: دلیل شرعی بر این تفکر چیست؟
بحث درباره امام غایب یا ظهور مهدی(ع)، یا رهاییبخش یک بحث دیرینه است. همه ادیان، همه ستمدیدگان و همه مؤمنان در انتظار کسی بودهاند و از نظر تاریخی این امر روشن است. در حدیث آمده است: «چگونه خواهید بود آنگاه که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند؟» گفتند: آیا این گونه خواهد شد ای رسول خدا؟ فرمود: «آری و بلکه بدتر از آن، چگونه خواهید بود آنگاه که برای شما بدی، خوبی شود و خوبی، بدی؟ فعند ذلک ترقبوا رجلاً من ذریتی یوافق اسمه اسمی، یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما مُلئت ظلما و جورا: آن هنگام منتظر مردی از فرزندان من باشید که نامش همانند نام من است و خداوند به واسطه او زمین را پر از عدل و داد میکند، پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده است.»
این حقیقت در کتابهای آسمانی تورات و انجیل و چندین آیه از قرآن آمده است: «ولقد كتبنا فی الزّبُور من بعد الذّكر أنّ الارض یرثُها عبادی الصّالحُون؛ و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که: زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»(انبیاء، 105)
«وعدالله الّذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات لیستخلفنّهُم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم ولیمكّننّ لهم دینهمُ الذی ارتضى لهُم ولیبدّلنّهُم مّن بعد خوفهم أمناً یعبُدُوننی لا یشركون بی شیئا: خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین[خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند،[تا] مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نگردانند.»(نور، 55)
«ونُریدُ أن نّمُنّ على الذین استُضعفُوا فی الارض ونجعلهُم أئمّهً ونجعلهُمُ الوارثین: خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان[مردم] گردانیم و ایشان را وارث[زمین] کنیم.»(قصص، 5)
«یوم نطوی السّماء كطی السّجلّ للكُتُب: روزی که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها درمیپیچیم.»(انبیاء، 104) که این آیه بر وجود آیندهای درخشان تأکید میکند.
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان همگی در انتظار این رهاییبخش هستند و در روایات مسلمانان از شیعه و سنی، صدها و بلکه هزاران روایت بیانگر آن است که انسانی خواهد آمد. در تاریخ اسلام دهها نفر ادعای مهدویت کردهاند، از جمله محمد بن عبدالله و منصور دوانیقی که او در ابتدا خود را مهدی خواند، یا مهدی سودانی از فرقه ختمیه که معتقد بودند مهدی به همان شکلی است که مهدی سودانی بوده است؛ یعنی در تاریخ اسلام یک امر ثابت وجود دارد: یک روز، یک انتظار، یک گشایش، یک رهایی.
امید
این میراث دینی، یک میراث اسلامی و شیعی است و تاریخ نشان میدهد که این میراث دیرینه است. گذشته از آنکه هر انسانی در دایره زندگی خود به سوی ایجاد زندگی بهتر تلاش میکند و باور دارد که رسیدن به وضعیت بهتر امکانپذیر است. مثلاً امروزه جهان به دنبال درمان سرطان است. چقدر در این راه هزینه میکند؟ صدها میلیون و بلکه میلیاردها. دانشمندان در حال انجام پژوهشهایی برای پیدا کردن درمان سرطان هستند. آیا این تلاش نشانه آن نیست که همه مردم بر این باورند که این بیماری راه درمان دارد. اگر میدانستند که درمانی ندارد، به دنبال آن نمیگشتند. هر دانشمندی در جستجوی درمانی برای بیماریها، و نظامی بهتر و راه حلی برای هر مشکلی از جمله مشکلات اجتماعی است. هر فردی و هر دانشمندی و هر کارشناسی در حال حرکت و در درون خود به دنبال فردایی بهتر است.
فردای بهتر
فردای بهتر در فطرت انسان قرار دارد و مهدی بشارتدهنده و دعوتکننده به نظام اجتماعی بهتر است؛ نظامی که عدالت را بگستراند، برای همه قابلیتها و تواناییها فرصت ایجاد کند و انسان را به پیشرفت بیشتر در زمینه دانش و صنعت و... سوق دهد و در یک کلام، سعادت مطلوب بشری را که نیازمند یک نظام اجتماعی است، فراهم کند. مهدی به چنین نظامی بشارت میدهد.
این تفکر در فطرت مردم جا دارد و ما معتقدیم و از روایات نیز برمیآید که مهدی جامعهای تأسیس میکند که هر انسانی در آن با خوشبختی و آسایش و عدالت زندگی خواهد کرد و بنابر یک تعبیر ادبی و مجازی، گرگ و گوسفند از یک جا آب مینوشند. این تعبیر به معنای عدالت فراگیر و عدم تجاوز است.
در آن جامعه مال و ثروت ملاک نیست، و اعتماد حاکم است. نقش مال تنها مبادله کالا با کالا است ولی به طور مؤجّل. هر انسانی به اندازه نیاز خود[از جامعه] بهره میگیرد و به اندازه توانایی خود به جامعه خدمت میکند. چنین نظامی، نظام آرمانی است. بنابراین معتقدیم مهدی کسی است که ما را به این نظام یعنی بهشت دنیا و بهترین وضعیتی که انسان بر روی زمین میتواند داشته باشد، بشارت میدهد. این نظام مهدی است. در تاریخ تشیع، مهدی(عج) سه نقش تاریخی داشته است:
اول: انتظار به معنای امید
شیعه دوران پرستم و دشواری را پشت سر گذاشته است. از اجدادتان بپرسید. حتی مجالس حسینی را نیز پنهانی برگزار میکردند و همواره نگران آزار و اذیت حاکمان و نظارت آنان بودند. اگر امید گشایش وجود نداشت، طایفه ما بر اثر فشار سنگینی که بر او وارد میشد، از بین میرفت؛ چراکه انسان هنگام ناامیدی از پا درمیآید و تسلیم میشود و بسیاری از مردم سقوط کردهاند و از پا در آمدهاند. اندیشه مهدویت همواره به مردم میگفت: روز نجات و رهایی وجود دارد، حتی اگر از عمر جهان یک روز بیشتر نمانده باشد. این نگرش در ما امید به وجود آورد و بر اثر آن ـ به رغم وجود ستمهای فراوان ـ از پا درنیامدیم و ستمدیدگان جهان نیز از پا در نیامدند.
دوم: انتظار به معنای آمادگی
اگر شما بگویید ساعت 2 منتظرت هستیم تا به سفر برویم، سپس ساعت 2 بیایید و ببینید من هنوز در رختخواب هستم و میخواهم به حمام بروم و لباس بپوشم و ... در این صورت روشن میشود که من منتظر شما نبودهام، چطور میشود در رختخواب منتظر بود؟ انتظار به این است که آماده باشم و همه کارهای مزبور را انجام داده و منتظر ایستاده باشم تا به مجرد آنکه آمدید، سفر را آغاز کنیم.
معنای آمادگی پدران ما در طول تاریخ همین انتظار است. پدران ما آماده بودهاند. به یاد دارم وقتی کودک بودم، در خراسان روزی به انبار خانه رفتم و شمشیر بزرگی دیدم. از پدرم که روحانی بود، پرسیدم: «این چیست؟» گفت: «شمشیری است تا وقتی ندا داده شد، به آن پاسخ گویم.» او آماده بود. این میراث هر فردی است که میخواهد آماده باشد، باید آموزش دیده و آماده و قوی و مجهز باشیم. بنابراین انتظار نقش آمادهسازی و تمرین روحی و فکری و جسمی و نظامی دارد.
سوم: نقش فقهی امام
فقها میگویند وقتی در مسئلهای اجماع وجود داشته باشد، آن مسئله ثابت میشود و از امور مسلم به حساب میآید. بنابراین اگر امت منحرف شود یا اشتباه کند، امام نظری مخالف با رأی اکثریت میدهد و این راه از تحقق اجماع بر یک مسئله اشتباه جلوگیری میکند. این بحث مفصلی است که آن را[قاعده لطف] مینامند؛ یعنی امامی که غایب است، شریعت را از انحراف حفظ میکند.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید