1392/12/12 ۱۱:۲۰
«قتل در خیابانها»، «شهر دانش»، «دختر تئون»، «افلاطونیان، کافران و مسیحیان»، «درگیری بین علم و دین»، «ویرانی یک معبد»، «اسقف اعظم بیرحم»، «پایانی غمانگیز» و «میراث یک فیلسوف» عناوین اصلی کتاب «هوپاتیا» است که اخیرا از سوی انتشارات ققنوس انتشار یافته است.
دبا / محمود فاضلی: «قتل در خیابانها»، «شهر دانش»، «دختر تئون»، «افلاطونیان، کافران و مسیحیان»، «درگیری بین علم و دین»، «ویرانی یک معبد»، «اسقف اعظم بیرحم»، «پایانی غمانگیز» و «میراث یک فیلسوف» عناوین اصلی کتاب «هوپاتیا» است که اخیرا از سوی انتشارات ققنوس انتشار یافته است.
هوپاتیا، زنی یونانی است که بهعنوان نخستین زن برجسته ریاضیدان شناخته میشود. پدرش تئون از ریاضیدانان مشهور و استاد دانشگاه اسکندریه بود. تحت تعالیم پدر ریاضیات و فلسفه را آموخت. تئون برای آموزش همه جانبهٔ او اهمیت بسیاری قائل بود و به این سبب وی هنر سخنوری و خطابه را آموخت. تئون او را با تمامی نظامهای مذهبی آن زمان آشنا کرد و به وی تفکر را دور از تعصب آموخت.
او استاد فلسفه در شهر اسکندریه بود و در علم نجوم تبحر داشت. وی رسالههای فراوانی در زمینه ریاضیات نوشت که بسیاری از آنها در زمان یورش مردم به معبد سراپیس اسکندریه از بین رفت. هوپاتیا به علت تسلط کامل به علوم زمان خود و نطق بینظیرش معلم محبوبی بود. افراد بسیاری از کشورهای مختلف برای شرکت در کلاسهای او به اسکندریه میآمدند و بسیاری از مردم برای شنیدن سخنان او تجمع میکردند. سقراط در این زمینه میگوید:«او معلم محبوبی بود، در خانه او همانند اتاق کنفرانسش سختکوشترین دانشجویان آن روز آمد و شد داشتند».
در بخشی از این کتاب 111 صفحهای آمده است:«درباره دوران کودکی هوپاتیا اطلاعات ناچیزی در دست است، ولی آنچه مسلم است اینکه او دختر بچهای معمولی نبوده است؛ در دورانی که اغلب دختران جوان در خانه کنار دیگر زنان خانواده میماندند، هوپاتیا از پدرش درسهایی در مورد جهان میگرفت. در آن زمان تفاوت طبقاتی در اسکندریه کاملا مشهود بود. هوپاتیا که عضوی از جامعه فرهیخته بود، احتمالا با رهبران سیاسی و صاحبان توانگر بازرگانیهای بزرگ در ارتباط بوده ولی با مردم عادی ارتباطی نداشته است.
زیبایی او، مایه دیگری برای شهرتش بود، و اینکه پیشنهادهای ازدواج بسیاری از خواستگارانش را رد می کرد، و ترجیح می داد خود را وقف فلسفه و ریاضیات کند. سینسیوس فیلسوف سیرنی به مقام اسقفی پتولمائیس رسیده بود و امروزه چندین نامه از او در دست است که همگی پر از تحسین و احترام نسبت به هوپاتیا هستند. در یکی از نامهها از او درباره ساخت اسطرلاب و عمق یاب آب می پرسد و هوپاتیا در پاسخ، اختراع نوعی جهان نمای مسطح را به آگاهی وی میرساند.
بر سر حکومت اسکندریه بین اورستس، فرمانروای رومی و اسقف اعظم اسکندریه به نام سیریل قدیس، نزاعی بود. تاریخ نویس مسیحی آن دوره به نام سقراط اسکولاستیکوس درباره وی مینویسد:«او از چنان اعتماد به نفس و بلند طبعی برخاسته از ذهنی پر مایه و مصفا برخوردار بود که غالبا در اجتماعاتی با حضور بزرگان شرکت میجست، بی آنکه هرگز میان جمع مردانی که به تمجید از حوزه تحت سرپرستی او میپرداختند خود را ببازد و در پس نام مردان قرار گیرد.»
وی در دوران حکومت روم بر مصر در اسکندریه زندگی میکرد. در آن زمان اسکندریه از مراکز مهم مسیحیت بود و تفکرات دیگر با عنوان کافرکیشی به شدت سرکوب میشدند. دانشهایی که وی بر روی آنها کار میکرد از دید روحانیون برای مردم مضر و گمراه کننده بود و اینکه یک زن به فلسفه و ریاضیات بپردازد، غیرقابل تحمل بود. وی توسط «سیریل» اسقف شهر اسکندریه متهم به جادوگری و توطئه علیه مسیحیت شد.
در یکی از روزهای ماه مارس سال ۴۱۵ میلادی هنگامی که هوپاتیا از کتابخانه اسکندریه بازمیگشت به کالسکهٔ وی حمله و به طرز وحشیانهای کشته شد و سپس جسدش را سوزاندند. نفوذ و قدرت کلیسا مانع پیگرد و مجازات قاتلان او شد. ریاضیات پرسابقه و شکوهمند اسکندریه، با مرگ هوپاتیا در سال 415 گام به دوران افول خود نهاد.
هوپاتیا
سندی دونوان
ترجمه: فاطمه شاداب
انتشارات ققنوس
نوبت اول: 1392
قیمت: 5200 تومان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید