صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / زمین /

فهرست مطالب

زَمین، یکی از 8 سیارۀ منظومۀ خورشیدی. در زبان فارسی زمین افزون‌بر سیارۀ خاکی، معانی و تعابیری گوناگون، ازجمله سرزمین، سطح کرۀ خاکی، خاک، کشور، مملکت، مِلک، مُلک، تربت و جز اینها دارد و در ترکیبات مختلف، همچون زمین‌لرزه، زمین‌گیر و ایران‌زمین ( لغت‌نامه ... ) به کار می‌رود. 
در این مقاله و سلسله مقالاتی که در پی می‌آید، زمین از منظرهای گوناگون به‌گستردگی مورد بحث و بررسی قرار گرفتـه است. 

I. از منظر جغرافیا

واژۀ زمین در اوستا به‌صورت زَم، و در پهلوی زَمیک و در فارسی زَمی هم آمده است (پورداود، 303) و همچون آسمان، جنبۀ الوهیت دارد (همو، 303-304؛ جکسن، آ. و. و.، 44, 102). راسک (2009 م) از گروههای کهن ایرانی ساکن در منطقۀ قفقاز خبر می‌دهد که به گویشی سخن می‌گفتند که به زبان زند/ اوستایی شباهت داشت. از واژه‌های برجای‌مانده در این گویش «هور» (و نه خور)، به معنای خورشید (هور <زند>) و زَخ، به معنای زمین (زئو <زند>) بود (ص 30-31). 
در عربی ارض به معانی مختلف (کشور، قلمرو، منطقه، خاک، سطح زمین)، و البته بیشتر به‌صورت اسم خاص (الارض)، به معنای کرۀ زمین به کار می‌رود (بعلبکی، 302). زمین در زبان هندی (prithvi: کرۀ زمین)، صور مختلف و معانی بسیار متعددی دارد (مک‌گرگور، .6,15,18ff) و در اغلب زبانهای اروپایی، ازجمله فرانسوی (Terre) (اتکینز، 658-659)، انگلیسی (Earth) («واژه‌نامۀ مصور ... »، 526) و آلمانی (Erde) (بروکهاوس، .III/ 500 ff)، علاوه‌بر اطلاق بر کرۀ زمین، به مفاهیم گوناگون نیز به کار می‌رود. زمین در زبان لاتین، ترا و تلوس خوانده می‌شود (باوئر، 116) و مردمان چک، زمین را نزدیک به فارسی، زِمِه/ زِمینا می‌نامند («فرهنگ لغت ... »، 173-172). 
در اوستا، زمین و آسمان، اغلب همراه با یکدیگر آمده، و برای هریک ایزدانی فرض شده است (نک‍ : پـورداود، همانجا؛ ولف، 57, 71, 85 , 187). افزون‌براین، زمینْ «نیک‌کنش»/ «خوب‌کنش» و «بخشایشگر» خوانده شده، و قابل ستایش به شمار آمده است (یسنا، 1/ 171، 194؛ پورداود، 303؛ نیز ولف، 35, 45, 71). در اغلب بخشهای اوستا، اهوره‌مزدا خالق زمین [و همۀ موجودات] است (همو، 68, 176, 182-184). در کتیبۀ داریوش اول (521-486 ق‌م) هم زمین ازجمله آفریده‌های اهوره‌مزدا معرفی شده است (مالاندرا، 50). برطبق بندهش، اهوره‌مزدا نخست آسمان، سپس آب و در مرحلۀ سوم، زمین را آفرید (ص 37، 40). 
در تورات، زمین در مقابل آسمان، در موارد مختلف به معانی متفاوت، ازجمله به مفهوم گیتی [تمام جهان/ عالم] و ضمناً به مفهوم عبری «اداما» به معنای غبار و خاک و یا زمین قابل زرع آمده است. نیز نوشته‌اند، نام «آدم» مشتق از همین اداما ست (هاکس، 449). زمین در قرآن کریم نیز در قالب ایمان به وحدانیت، اغلب همراه با آسمـان آمـده اسـت (رادول، .150ff؛ نـیـز نک‍ : «دائـرةالمعـارف اسلام ... »، I/ 40, 41, 49). در کتاب مقدس، زمین تلویحاً «مادر زمین» و مادر آحاد انسانی خوانده شده است (نک‍ : نولدکه، 161- 166؛ نیز پورداود، 306). 
ناصر خسرو زمین و آسمان را نتیجۀ خلقت یکباره و توأمان برمی‌شمارد (ص 261)، و می‌گوید: «آسمان فایده‌دهنده است و زمین فایده‌پذیرنده ... و آسمان به‌مَثَل، چون مردی است و زمین، به‌مَثَل، چون زنی ... و موالید از نبات و حیوان، فرزندان این مرد و زن‌اند و روا نیست اندر حکمت که ازواج را بر یکدیگر، به زمان، پیشی و سپسی باشد» (ص 261-262) و باز تأکید دارد که «و زین آسمانها و زمینها، که یاد کردیم، هیچ‌یک، به زمان، پیش‌تر از دیگری نیست» (ص 263). ابوریحان بیرونی خبر می‌دهد که ایرانیان باستان روز پنجم اسفندماه را اسفندارمذ (سپندارمذ)، «عید زنان» و «فرشتۀ [نگهبـان] زمین» می‌دانستنـد (نک‍ : الآثار ... ، 229؛ نیـز پورداود، همانجا). 
یونانیان باستان نیز زمین (گایا) را به‌نوعی مادر، مادر زمین و مقدس برمی‌شمردند (باوئر، .115ff؛ قس: پریماوسی، 121, 160). هسیود (سدۀ 6 ق‌م) از خدایانی سخن می‌گوید که به آسمان و زمین تعلق داشتند. در این بین، زمین (گایا) از نخستین آنان به حساب می‌آمد (بوکالتی، 3). گایا در الٰهیات مسیحی نیز مقدس به حساب آمده، بستر مباحثی دربارۀ حیات و زمین بوده است، تاجایی‌که الٰهیاتِ مرتبط با آن در این زمینه را از «علوم زمین» به شمار آورده‌اند (پریماوسی، 20, 160). فرضیۀ لاولاک (2000 م) در این زمینه، موسوم به «فرضیۀ گایا»، بر این اصل استوار است که شرایط فیزیکی و شیمیایی سطح زمین، اتمسفر و اقیانوسها به‌نحوی مؤثر در هماهنگی و متناسب با سهولت حضور حیات بوده و هست. برخلاف نظرات مرسوم در علم متعارف ــ که مبتنی است بر اینکه حیات با شرایط سیاره [زمین] سازگار می‌شود ــ این نکته اساس فرضیۀ گایا را تشکیل می‌دهد. حیات برای راحتی خود، زمین را نظم نداده و نمی‌سازد، بلکه اساس تطابق/ هماهنگی در سطحی که متناسب برای حیات باشد، خصوصیت تمامی نظام برآمده/ موجود حیات، هوا، اقیانوس و سنگها/ کوهها ست؛ آن را می‌توان «گایا» نامید (نک‍ : ص 115ff., 144). 
انسان از سرآغاز اندیشیدن، پیوسته تلاش داشته است تا بر بنیاد نوعی «فرایند آفریننده» که عالم را به‌شکلی که هم امروز دیده می‌شود، تصور نماید (گاموف، 1). از نمونه‌های شاخص باورهای کهن دربارۀ آفرینش و پیدایش زمین در بین مردمان باستان، می‌توان به میراث یونانیان، مصریان، ایرانیان، کلدانیها و هندیها که باورهای قابل تأملی دربارۀ آفرینش و پیدایش زمین داشته‌اند، اشاره کرد (جکسن، پ. و.، 1-8؛ والتر، 1-2؛ نیز گاموف، همانجا، ذیل شکل 1؛ پورداود، 303-304: نیز نک‍ : همین مقاله، بخش زمین در ادیان). 

زمین، پیدایش و جایگاه در منظومۀ خورشیدی

دانشمندان برای پدیداری جهان مادی، زمانی نسبتاً متفاوت، از 5 تا 15 میلیارد سال را فرض کرده‌اند (ازجمله، قس: اَنفیلوگوف، 9؛ ساتن، 6؛ مونرو، 10؛ تارباک، 22). بر همین مبنا، اغلبْ منشأ اولیۀ خورشید، زمین و تمام سیاره‌های دیگر منظومۀ خورشیدی را ابری عظیم (سحاب خورشیدی)، متشکل از گازهای سبک و ذرات سرد غبارِ در حال چرخش دانسته‌اند (ساتن، همانجا؛ نیز والتر، 35؛ «از بیگ بنگ ... »، 225-226؛ گاموف، 2) و این سحاب اولیه را حاصل نوعی اَبَرانفجار سیاره‌ای عظیم و در حال فروپاشی، حدود 100 برابر بزرگ‌تر از خورشید، دانسته‌اند (مایسنر، 12). این ابرانفجار که اغلب از آن به‌عنوان «بیگ بنگ» یاد می‌شود (مونرو، همانجا؛ تولستیخین، 44, 49؛ نیز نک‍ : رالینسن، 30-32)، با پدیداری 3 عنصر سبک، یعنی هیدروژن، هلیوم و لیتیوم همراه بود و درنتیجه، به هنگام شکل‌پذیری آن، سرتاسر گیتی از سحابی حاوی این عناصر آکنده شد (تامپسن، 11؛ قس: انفیلوگوف، همانجا). 
بر این مبنا، سحاب اولیه شامل 3 جزء بود: گاز، یخ و سنگ. جزء اصلی گاز (98٪ شامل هیدروژن و هلیوم)، و 2٪ بقیه، حاوی عناصر سنگین‌تر (موسوم به «فلزات نجومی»، اصطلاحاً تمام عناصر شیمیایی سنگین‌تر از هیدروژن و هلیوم) بود. بر این مبنا، عناصر فراوانی نظیر کربن، اکسیژن و نیتروژن، و ترکیباتی با هیدروژن پدیدار شد که شامل آب، متان و آمونیاک (بخار یا محلول آمونیاک) بود. این ترکیبات حدود 5/ 1٪ از سحاب خورشیدی را تشکیل می‌دادند و به‌صورت «یخ» جزئی از آن بودند. بدین ترتیب، تنها بخش ناچیزی از سحاب، از غبار و ریزدانه‌های سنگی (سنگها) تشکیل می‌شد (تیلُر، 21؛ قس: «پیدایش ... »، 8). سحاب خورشیدی، غیر از اتمهای هیدروژن و هلیوم که در خلال بیگ بنگ تشکیل شدند، حاوی دانه‌های میکروسکوپی و بسیار ریز غبار و مواد سیاره‌ای بوده است (تارباک، همانجا، تصویر). 

 

سحاب خورشیدی به‌سبب تعامل گرانشی بین ذرات موجود در درون آن، به‌تدریج منقبض و تحت تأثیر عوامل بیرونی، بر سرعت چرخش آن افزوده شد و درنهایت، به نوعی صفحۀ عظیم در حال گردش تبدیل گردید. سپس، این صفحۀ گردان به حلقه‌هایی تفکیک شد، به‌نحوی‌که قسمت میانی صفحه به‌صورت خورشید درآمد و قسمتهای کوچک‌تر در حلقه‌ها به یکدیگر پیوستند و «گلوله‌توپ»های بزرگی را پدید آوردند؛ سپس، این گلوله‌توپها به یکدیگر نزدیک شدند و با ادغام در یکدیگر، به‌شکلی متراکم درآمدند. طی این فرایند، گلوله‌های آتشینْ گرم شدند و سپس، در پی فرایند خنک‌شدن، سرانجام زمین، مریخ و سایر سیارات منظومۀ خورشیدی پدیدار گردیدند. این فرایند حدود 5میلیارد سال به طول انجامید (تارباک، ساتن، همانجاها؛ نیز تامپسن، 12؛ اریکسن، 24-26). 

زمین، تحول و تکوین

از گذشتۀ دور، انسان تلاش داشته است تا ماهیت، نحوۀ شکل‌گیری و تحولات زمین را دریابد (الکینز ـ تانتن، 3). البته، دربارۀ پیدایش و خلقت زمین، بین اندیشه‌های کهن و آنچه علم خوانده می‌شود، پیوسته تعارضاتی مشهود وجود داشته است (نک‍ : هاج، .2ff). در همین راستا، نظریه‌های مختلفی برای تبیین فرایند شکل‌گیری و تکوین زمین پیشنهاد شده‌اند که گرچه به لحاظ تشریحی متفاوت‌اند، اما همگی زمین را «جوان‌تر» از غبار و ذرات سیارکی که از آنها منشأ گرفته، برمی‌شمارند (بِوان، 31؛ «پیدایش»، 11؛ مایسنر، 50). در همین ارتباط، نظری که مورد اقبال بیشتری بوده، آن است که زمین در معرض هجوم گستردۀ ذرات اولیۀ سیارکی که در مجاورت زمین، در درون منظومۀ خورشیدی انباشته بودند، قرار گرفت (همانجاها). 
براساس این نظریه، زمین در پایان مرحلۀ اولیۀ شکل‌پذیری، هنگامی‌که بمباران پی‌درپی سنگهای آسمانی هنوز به‌طور کامل پایان نیافته بود، از نخستین ترکیبات ارگانیک برخوردار شد. در این زمان، خورشید جوان تنها با 70٪ از توان تابش امروزین خود می‌تابید و گردش زمین به‌نحوی بارز، سریع‌تر و روز و شب حدود 15 ساعت بود. افزون‌براین، زمین دارای جوی حاوی دی‌اکسید کربن و نیتروژن، و فاقد اکسیژن بود و هنوز لایۀ محافظ اُزُن پدید نیامده بود. در این زمان، ازآنجاکه زمین از فاصلۀ مناسبی نسبت به خورشید و عرصۀ چرخش تقریباً دایره‌وار برخوردار بود، تابش و تحول گرما در حدی محدود صورت می‌پذیرفت (مایسنر، 105). 
زمین اولیه احتمالاً سرد، و دارای چگالی عمدتاً یک‌دست و ترکیبی همگن، بیشتر از سیلیکاتها (ترکیباتی حاوی سیلیکون و اکسیژن)، اکسیدهای آهن، منگنز و مقدار کمی عناصر شیمیایی دیگر بوده است (مونرو، 13؛ براونلی، 25). هجوم سیارکها به سوی زمین تحت تأثیر جاذبه، از یک سو، سطح [زمین] را به‌واسطۀ اصطکاک، گرم می‌کرد و از دیگر سو، عناصر رادیواکتیو، سیاره را از درون به بیرون گرما می‌بخشید (اریکسن، 25). زمین طی این دورۀ گرمایش شدید، به اندازه‌ای داغ شد که آهن و نیکل شروع به ذوب‌شدن کردند. روند ذوب‌شدن، حبابهایی مایع از فلز ایجاد کرد که به سمت مرکز سیاره روان شد. این فرایند [چنان] به‌سرعت در مقیاس زمان زمین‌شناختی روی داد که هستۀ متراکم و مملو از آهن زمین را پدید آورد (تارباک، 22؛ نیز مونرو، 13). احتمال می‌دهند که بخش بزرگی از قسمتهای بالایی زمین نیز در خلال مراحل پایانی روند تراکم و سخت‌شدن، به‌سبب حرارت اضافی حاصل از تجزیۀ رادیواکتیو و انرژی گرانشی آزادشده، ذوب شده باشد (براونلی، همانجا). 
پیامد مهمی از دورۀ انشقاق شیمیایی این بود که مقادیر زیادی از مواد گازی‌شکل توانستند از درون زمین، همچون فورانهای آتشفشانی امروزی، به بیرون راه یابند. در نتیجۀ این فرایند، نوعی عرصۀ اولیۀ هوا (جوّ اولیه) به‌تدریج پدیدار شد. وجود همین عرصۀ هوا در سیارۀ زمین را بستری برای پدیدارشدن حیات، بدان صورت که می‌شناسیم، دانسته‌اند (تارباک، 24). در خلال شکل‌گیری چرخۀ هوا، بادهایی با نیروی شدید گردبادمانند وزیدن گرفتند که موجب شکل‌گیری توفانهای شدید غبار بر سطح خشک زمین شدند. تمام سیاره با رسوباتی معلق، شبیه توفانهای غبار امروزین مریخی پوشیده شد. رعدوبرق عظیمی پیاپی غرش می‌کرد و توفان زمین‌لرزه امواج لرزه‌ای مهیبی می‌فرستاد که سرتاسر فضا را درمی‌نوردید و آتشفشانها یکی بعد از دیگری، به‌شدت فوران می‌کردند. همگام با اُفت درجۀ حرارت در اتمسفر بالایی، بخار آب به‌صورت ابرهای متراکم درآمد، آن‌چنان‌که ابرهای قطور و سنگین، جلو خورشید را مسدود می‌کردند و به سوی سطح سرازیر می‌شدند و درجۀ حرارت را بازهم پایین می‌آوردند. همسو با روند خنک‌شدن مداوم جوّ، قطرات عظیم باران از آسمان فروریختند. این بارانها به‌صورتی سیل‌آسا می‌باریدند و بزرگ‌ترین سیلابهای سیاره را که تجربه شده بود، ایجاد کردند (اریکسن، 42-43). اکسیژن پیش از آن در حدود 300‘2میلیون سال پیش، هنگامی‌که بسترهای قرمزرنگ آهن اکسیده نهشته شده بودند، فراهم آمد. دگرگونیهای بعدی در ترکیب جوّ نسبتاً ناچیز بود. دگرگونی مهم پس از تولید اکسیژن، شکل‌گیری سپر اُزُن بود که مانع از اشعۀ ماوراء بنفش در حال تکوین می‌شد و زیست‌پذیرکردن سیاره را افزایش داد (اولیر، 38). 
دورۀ آغازین گرمایش زمین به فرایندی دیگر از تنوع شیمیایی نیز منجر شد که طی آن، توده‌های شناور سنگ مذاب به سوی سطح [زمین] بالا آمدند و پس از سخت‌شدن، پوستۀ اولیۀ زمین را پدید آوردند. این مواد سنگی، مملو از اکسیژن و عناصر اکسیژن، به‌خصوص سیلیکون و آلومینیم، همراه با مقادیر کمتری کلسیم، سدیم، پتاسیم، آهن و منیزیم بود. افزون‌براین، برخی فلزات سنگین، نظیر طلا، سرب و اورانیوم که از مقادیر پایین‌تر درجۀ ذوب یا از قابلیت شدید انحلال در مجاورت توده‌های مذاب برخوردار بودند، از درون زمین خارج شدند، و در تکوین پوسته ایفای نقش کردند. این دورۀ اولیۀ تنوع‌پذیری شیمیایی 3 بخش اصلی درون زمین، یعنی هستۀ سرشار از آهن، پوستۀ نازک اولیه، و وسیع‌ترین لایۀ زمین، موسوم به مانتل را که بین هسته و پوسته قرار دارد، تثبیت نمود (تارباک، 24). 

صفحه 1 از17

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: