زرقالی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 20 دی 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274295/زرقالی
سه شنبه 25 دی 1403
چاپ نشده
26
زَرْقالی، شهرت کنونی ابواسحاق ابراهیم بن یحیى تجیبی نقاش، مشهور به «ولد زرقیال» (صاعد، 255-256؛ و به پیروی از او، قفطی، 57) یا ابنزرقاله (ابنابار، 1/ 120) یا زرقاله (همو، 1/ 34: ابواسحاق طلیطلی معروف به زرقاله؛ بطروجی، گ 2 ر؛ ابنهائم، گزیدههای پوئیگ، 91: «ابواسحاق ابراهیم بن یحیى المعروف بالزرقاله»، نیز گزیدههای کومس، 371، گزیدههای کالبو، 86؛ بطروجی، گ 24 ر، 24 پ، 45 پ، 46 ر: «ابواسحاق الزرقاله»؛ ابنباجه، 1/ 77، 78، 168، 187: الزرقالة؛ زرقالی، انجامۀ اصلاح ... ، گ 49 پ: ابواسحـاق نقـاش معروف به زرقـاله؛ نیـز نک : میـاس بالیکروسا، «زرقالیپژوهی»، 234)، یا الزرقیل (نک : رسالة الهیئة، گ 15 پ؛ صورتهای مصحف دیگری نیز در دستنویسها دیده میشود)، برجستهترین اخترشناس غرب جهان اسلام در دورۀ اسلامی در هر دو شاخۀ نظری و رصدی، سازندۀ ابزارهای نجومی و اخترشمار نامدار زادۀ طلیطله (د قرطبه، جمعه 8 ذیحجۀ 493 ق/ 14 اکتبر 1100 م).آگاهی دربارۀ زندگی زرقالی اندک است. حتى در ضبط درست شهرت او نیز، چنانکه آمد، در منابع و دستنویسهای مختلف اختلاف بسیار است. به نظر میرسد نامهای متفاوت او در زبانهای اروپایی مانند Azarquiel (معمولاً در آثار لاتینی، اسپانیایی و انگلیسی)، Arzachel (معمولاً در آثار فرانسوی)، Zarkali (معمولاً در آثار آلمانی) و مانند آن برگرفته از صورت «الزرقیل/ الزرقیال» باشد.صاعد اندلسی (همانجا)، دانشور و قاضی نامدار همروزگار زرقالی، هنگام برشمردن «جوانان ممتاز جویای فلسفه (= علوم فلسفی)، و دارای فهم درست و همت بلند و دارای بهرۀ بسیار از اجزاء علوم فلسفی در این هنگام» («فی زماننـا هذا»)، یعنی هنگام نگارش التعریف بطبقات الامم در 460 ق/ 1068 م (قس: همو، 237: «و هی فی وقتنا هذا الذی هو سنة ستین و اربع مائة»)، از او و کسانی چون رقیبش علی بن خلف و نیز عبدالله بن خلف استجی (ه م م)، در شمار «ساکنان طلیطله (در آن هنگام: تختگاه خـاندان ذوالنـون؛ ه م) و اطراف آن» یـاد کرده، و سپـس هنگام اشـاره به برجستهترین آنان در هر شاخه از این علوم، «ابواسحاق ... نامور به ولد زرقیال» را «آگاهترین مردم روزگار ما در رصد ستارگان و هیئت افلاک و حساب حرکات آنها و داناترین آنها به دانش زیجنگاری و ساخت ابزارهای نجومی» انگاشته است. صاعد اندلسی از رصدهایی که گویند با پشتیبانی (و سرپرستی؟) خود او و با نقش کلیدی زرقالی در طلیطله به انجام رسید (نک : دنبالۀ مقاله)، هیچ نگفته است. از گزارش قفطی (همانجا) نیز ــ که در مـواردی از این دست، غالباً از سخن صاعد اندلسی فراتر نرفته است ــ چیز چندانی دربارۀ زندگی زرقالی به دست نمیآید: « ... داناترین مردم روزگار خود در رصد ستارگان و هیئت افلاک و ساخت ابزارهای نجومی ... و رصدهایی داشت که از او نقل کردهاند ... ».نویسندۀ ناشناس مصری کنز الیواقیت فی استیعاب المواقیت (نگاشتۀ میانۀ سدۀ 8 ق/ 14 م) پس از نقل همین مطالب، این بار به نقل از اثر گمشدۀ صاعد اندلسی، طبقات الحکماء، آورده است (دستنویس شم Or. 468 لیدن، گ 90 پ، به نقل از کینگ، «تاریخ آغازین ... »، 252): «فاضل تحریر یادشده، ابواسحاق ابراهیم اندلسی ملقب به زرقالی (درحالیکه بار پیش همان نام یادشده در التعریف را برای او آورده است)، در حدود سال 440 ق/ 1048- 1049 م، زرقاله را اختراع کرد و رسالهای در کاربرد آن در 100 باب نوشت». سامسو در آثار مختلف خود، بر آن است که زرقالی این اثر را در طلیطله، امـا برای ابوالقاسم محمد بن عبـاد هشت ـ نهسـاله نوشت که سالها بعد و در 461 ق/ 1069 م، با لقب المعتمد علی الله به جای پدر، فرمانروای دولت اشبیلیه شد؛ زیرا زرقالی در دیباچۀ روایت 100بابی الصفیحة الزرقالیة (دستنویس پاریس، گ 1 پ)، لقب «المؤید بنصر الله» را برای محمد بن عباد به کار برده است؛ لقبی که به گمان سامسو، از بدو تولد به محمد بن عباد اعطا شده بود و نتیجه گرفته که زرقالی مدتها پیش از کوچیدن به قرطبۀ تحت فرمانروایی بنوعباد، در اندیشۀ کوچ به اشبیلیه، و پیوستن به این خاندان بوده است و بنوعباد از این شهر از آثار زرقالی ساکن طلیطله پشتیبانی میکردهاند (سامسو، «علم در ... »، 198، «تقریبی اجتماعی ... »، 526، «نجوم اندلسی: ویژگی ... »، 10، «علوم دقیقه ... »، 959، «زرقالی»، 461). شگفتا که سامسو توجه نداشته که زرقالی لقب «المؤید بنصر الله» را پس از لقب دوران فرمانروایی محمد بن عباد، یعنی «المعتمد علی الله» به کار برده است و درنتیجه این مقدمه باید در همین دوره، و علیالقاعده پس از 470 ق/ 1077 م نوشته شده باشد.زرقاله/ «صفیحۀ زرقالیه» نامی است که گویا نسخۀ نهایی این ابزار بعدها بدان مشهور شد و بنابر دیباچۀ ترجمۀ کاستیلی همین روایت 100بابی، ازجمله آثار مجموعۀ آلفونسی «کتابهای دانش نجوم»، زرقالی نسخۀ مقدماتی این ابزار را به نام ابوالحسن یحیـى ملقب به مـأمون، فرمـانروای ذوالنونی طلیطلـه (حک 435- 467 ق/ 1044-1075 م)، صفیحة مأمونیه، و نسخۀ کاملشده را پس از پیوستن به معتمد عبادی (در دیباچۀ کاستیلی: رفتن به اشبیلیه) و به نام او، صفیحۀ عبادیه نامیده بود (ریکو، III/ 135؛ نک : دنبالۀ مقاله، ابزارها: الصفیحة المشترکة لجمیع العروض). اهدای ابزار به فرمانروای طلیطله، و نگارش رسالۀ کاربرد آن در همان سال و در طلیطله، اما به نام امیرزادۀ دولت رقیب و دشمن ــ آنهم در سالهایی که این امیرزاده حتى ولیعهد معتضد عبادی نیز نبود و تنها 10 سال بعد (450 ق/ 1058 م)، و پس از کشتهشدن برادر به دست پدر به ولیعهدی رسید ــ چندان نامعقول مینماید که باید آن را نادرست انگاشت.نخستین گزارش هرچند کوتاه، اما درخور درنگ زندگینامهنگاران دربارۀ زرقالی از آنِ ابنابار (595- 658 ق/ 1199-1260 م) است که برپایۀ آن «ابنزرقاله» از مردم طلیطله و در «علم عدد و رصد و علل ازیاج»، یگانۀ روزگار خود بود و اندلس از هنگام فتح تا روزگار ابنابار (نیمۀ نخست سدۀ 7 ق/ 13 م) چون اویی به خود ندیده بود. آخرین رصدش در قرطبه و در پایان سال 480 ق/ 1087 م، و بیشتر رصدهای او پیش از آن نیز در طلیطله و در روزگار مأمون بن ذیالنون و سالهای آغازین فرمانروایی نوهاش [القادر] یحیی بن اسماعیل بن مأمون (حک 467- 478 ق) بود. وی از آنجا به قرطبه (در این هنگام در اختیار معتمد عبادی) کوچید و در همانجا ماندگار شد تا آنکه در ساعت هشتم از روز جمعه 8 ذیحجه، یعنی روز ترویۀ سال 493 ق درگذشت (1/ 20؛ احتمال انطباق این روز با جمعه اندک است، اما تاریخ درگذشت زرقالی به میلادی بهناچار با فرض درستی درگذشت او، در روز جمعه تعیین شده است؛ قس: برنت، «زرقالی ... »، 592: 25 اکتبر).برپایۀ گزارش اخترشناس طلیطلی، اسحاق بن یوسف، مشهور به اسحاق اسرائیلی کهتر، در یسودها عُلام (نگاشتۀ 1310 م) که اشاراتی از رابرت کتونی و یکی از کاتبان ترجمۀ لاتینی زیج طلیطلی (ه م، نیز نک : دنبالۀ مقاله) برخی نکات آن را تأیید میکند (اشتایناشنایدر، «زرقالیپژوهی ... »، XIV/ 175-176؛ میاس بالیکروسا، «زرقالیپژوهی»، 12-13, 442؛ پلسنر، 237-238؛ ریشتر برنبورگ، «صاعد و زیج طلیطلی ... »، 374-375، «صاعد اندلسی ... »، 1906-1907؛ سامسو، «بر هر دو کناره ... »، 3, 721-722، «زرقالی»، همانجا)، زرقالی چندی پس از 431 ق/ 1040 م، نخست بهعنوان ابزارسازی «درس و کتاب نخوانده»، در گروهی 12نفره از اخترشناسان برخوردار از پشتیبانی صاعد اندلسی در طلیطله به کار ساخت ابزارهای نجومی براساس دستورالعملهای اخترشناسان گروه مشغول شد. سپس کتابهایی را که از آنان گرفته بود، مطالعه کرد و دیری نپایید که از ایشان پیشی گرفت و سرپرست این گروه شد، چندانکه حـاصل کار «اصول ابنصـاعد ـ زرقالی» نامیده شد و زیج طلیطلی نیز ــ که باید دستاورد این رصدها باشد ــ عموماً به زرقالی و گاه به زرقالی و صاعد اندلسی نسبت داده میشود (دربارۀ تردید در روزگار رصدها، یا دستکم پشتیبانی صاعد اندلسی، نک : دنبالۀ مقاله). اگر بخواهیم این روایت، بهویژه «درس و کتاب نخوانده» بودن زرقالی را بپذیریم، باید گفت این رصدها پیش از همۀ رصدهای دیگر منتسب به زرقالی و درنتیجه، نهچندان دیرتر از 431 ق انجام شده است. ابنهائم نیز از جایگاه ویژۀ زرقاله در «الجماعة الطلیطلیة»، و پرداختن به «الارصاد الطلیطلیة» سخن گفتـه است. یهـودا بن موسى و اسحاق بن سید، در دیباچۀ زیج آلفونسی به رصدهای زرقالی در طلیطله، و تلاش خود بـرای «تصحیح خطاهای [ناگزیـر] نتـایج این رصدها پس از نزدیک به دو سده» اشاره کردهاند (چاباس، «زیج آلفونسی ... »، 136-137, 140).نویسندۀ ناشناس رسالة الهیئة (گ 15 پ) نیز بییادکرد روزگاری مشخص، زرقالی را «متولی رصدهایی در طلیطله» دانسته است (نک : دنبالۀ مقاله) که شـاید همان رصدهای منتج بـه نگارش زیج طلیطلی باشد.برپایۀ ترجمۀ عبری رسالۀ زرقالی دربارۀ حرکت کواکب ثابته (اصل عربی آن از میان رفته است) زرقالی، رسالة فی سنة الشمس را در قرطبه (درنتیجه: پس از 467 ق/ 1075 م)، و پس از «25 سال رصد خورشید، ماه و تا حد امکان دیگر کواکب، با همکاری فردی (یا افرادی) مورد اعتماد» نوشت (به نقل از ترجمۀ از عبری به اسپانیایی آن به قلم میاس بالیکروسا، «زرقالیپژوهی»، 279؛ نیز نک : بقار، چ دیازفاخاردو، 88). ابنهائم نیز به اثری امروزه گمشده از زرقالی به خط خود او استناد کرده که در آن از رصدهای 37سالۀ خود از ماه سخن گفته، و نظریۀ ابتکاری خود دربارۀ طول دایرةالبروجی ماه را عرضه کرده است (نک : گزیدههای پوئیگ، 91؛ نیز پوئیگ، «نظریۀ ماه ... »، 76، «زرقالی ... »، 2411، «ابنهائم ... »، 1051) که علیالقاعده آخرین آنها نمیتواند در آخرین سـال عمر زرقالی بوده باشد و اگر سخن ابنابار (1/ 120) دربارۀ آخرین رصد زرقالی در 480 ق/ 1087 م را بپذیریم، آغاز این رصدها در 443 ق/ 1051 م بوده است. بههرحال، براساس گزارش ابوعلی مراکشی (1/ 43)، زرقالی دستکم در 453 ق در طلیطله در کار رصد بود. کوچ زرقالی از طلیطله به قرطبه باید پس از ذیقعدۀ 467/ ژوئیۀ 1075 (آغاز فرمانروایی القادر؛ قس: پوئیگ، همانجا، که بهاشتباه این تاریخ را 474 ق/ 1081 م آورده است که نه تاریخ آغاز حکومت او، که تاریخ تسلط دوبارۀ القادر بر طلیطله، پس از گریز او از این شهر در 472 ق است) و بیگمان پیش از سقوط طلیطله توسط آلفونسو ششم در 478 ق، رخ داده باشد. اما در صورت درستی تاریخ نگارش دو رسالۀ زرقالی دربارۀ چگونگی ساخت و کار با الصفیحة الزیجیه و اهدای آنها به معتمد بن عباد، یعنی 473 و 474 ق (نک : میاس بالیکروسا، همان، 459-460؛ کومس، مرسه، «استوانماهای اندلسی ... »، 83)، باید گفت که زرقالی دستکم از 473 ق/ 1080 م، در قرطبه میزیسته است. چهبسا این کوچ در 468 ق ــ هنگامیکه طلیطله و قرطبه هر دو در اختیار قادر ذوالنونی بود ــ رخ داده، و با دستیابی معتمد عبادی بر قرطبه در سال بعد، زرقالی نیز از حمایت بنوعباد بهرهمند شده باشد.براساس گزارش برناردو ویردونو که با گزارش ابنهائم تأیید میشود، زرقالی در 467 ق، اوج خورشید را با رصد 85 درجه و 49 دقیقه به دست آورد و در 473 ق/ 1080-1081 م نیز طول دایرةالبروجی قلبالاسد را با رصد یافت (سامسو، «علم در»، 211).
تأثیر زرقالی بر نجوم اندلس و مغرب و حتى اروپای سدههای میانه چندان شگرف بود که پژوهشگران عموماً از «سنت زرقالی» در نجوم سخن میگویند. احتمالاً نخستین اخترشناس تحت تأثیر زرقالی و احتمالاً شاگرد مستقیم او ابنکمّاد است که هیچیک از 3 زیج او بر جای نمانده است، اما از آثار دیگر پیروان زرقالی، بهویژه از نقدهای تند ابنهائم غافقی اشبیلی میتوان از محتوای آنها آگاه شد (کالبو، «ابنکماد ... »، 109-120؛ چـابـاس، «ابـنکمـاد ... »، 578, 596، جم ؛ کینـگ و همکاران، 59؛ کندی، 5-6).ابناسحاق از پیروان زرقالی و زیج ناتمام او، واسطۀ انتقال بسیاری از نظرات زرقالی و ازجمله دیدگاه او دربارۀ میل اعظم و حرکت اوج خورشید به شمال افریقا بوده است (کومس، مرسه، «تأثیر ... »، 147-159؛ سامسو و میلگو، «ابناسحاق تونسی ... »، 2-4). از دیگر اخترشناسان پیرو مکتب زرقالی میتوان به ابنبنا (ه م ذ)، ابنرقـام، ابنعزوز قسنطینـی و ابوعلی مراکشی (سـاکن مصر) اشاره کرد (کینگ و همکاران، 59-64؛ کینگ، «تاریخ نجوم ... »، 182, 184, 188؛ سامسو و میاس، «محاسبه ... »، 285، جم ؛ سامسو، «ابناسحاق ... »، 361؛ بِلْوِر، 191, 194, 219؛ برای نمودار ارتباط میان زیجهای مغربی و اندلسی با زرقالی، نک : کندی، 6). ابنباصه نیز در ساخت ابزار خود الصفیحة الجامعه از زرقالی (و بهویژه از صفیحههای او) بهرۀ بسیار برده بود (نک : دنبالۀ مقاله: ابزارها). آثار زرقالی، بهویژه به نظر او دربارۀ اقبال و ادبار ــ که از منظر فلسفـی و در سنـت هیئت شایـان درنـگ مینمـود ــ افـزونبـر اخترشناسان، توجه دانشوران اندلسی حوزههای دیگر را نیز به خود جلب کرده بود. ابنباجه، بزرگترین ناقد زرقالی، در نامهای خطاب به ابوجعفر یوسف بن حسدای، پزشک ساکن مصر، گرچه ابزارهای زرقالی را ستوده، اما در مباحث نظری بهسختی از او انتقاد، و وی را به آشفتگی سخن و گزافهگویی و جز اینها متهم کرده است (1/ 77، 78، 168، 187؛ نیز فورکادا، «صفیحه و هیئت ... »، 269- 274)؛ اما ابنرشد، بهرغم مخالفت با حرکت اقبال و ادبار، زرقالی را برای تبیین مدل آن و نیز مدل خورشیدی ستوده است (نک : دنبالۀ مقاله؛ نیز نک : لَی، 49-50؛ فورکادا، همان، 274-281). ابنزهـر در التیسیر (ص 289-290)، و نویسندۀ یهودی ناشناس الطب القشتالی الملوکی (اوایل سدۀ 8 ق/ 14 م) نیز بیآنکه از زرقالی یاد کنند، ناکارآمدی مدل او یا اختلافنظر اخترشناسان دربارۀ حرکت فلک کواکب را (البته از نگاهی فلسفی و نه نجومی) نکوهیدهاند (فورکادا، همان، 281-284). ریموند اهل مارسی، از نخستین نویسندگان لاتین بود که از زیجهای عربی بهره برد. او در 1141 م، اثری دربارۀ حرکت سیارات نوشت که در آن از زرقالی بهره برده بود (نک : هوگُنارد ـ روشه، 290). یهودا برن ورگا نیز در هر دو بخش قوانین و جداول زیج خود به زرقالی استناد کرده است (گلدشتاین، «زیج یهودا ... »، 228).سنت اندلسی زیجنگاری بهتدریج در نیمۀ دوم سدههای 8- 9 ق/ 14-15 م، بهدلیل اختلاف میـان محاسبـات و موقعیتهای سیارهای رصدشده، بهویژه در رابطه با جداول اقبال و ادبار و میل کلی مبتنیبر نظر زرقالی، کنار گذاشته شد و زیجهای شرقی محییالدین مغربی (د 682 ق/ 1283 م)، ابنشاطر (د 777 ق/ 1375 م) و الغ بیگ (د 853 ق/ 1449 م) معرفی شدند، و در مغرب مورد استفاده قرار گرفتند (سامسو، «بر هر دو کناره»، 12).
زیج طلیطلی (ه م ذ) ــ که متن عربی آن از میان رفته، و تنها دو ترجمۀ لاتینی از آن در دست است (بخش جدولها مشهور به جدولهای تولدو که البته دستورالعمل استفـاده از آن نیز مطابق معمول همۀ زیجها قانون نامیده میشد) ــ عموماً حاصل کار گروهی از اخترشناسان در طلیطله انگاشته میشود. ابنهائم از رصدگران طلیطلی، و بهویژه زرقالی، با عبارت «الجماعة الطلیطلیة [ولا] سیّما ابوسحـاق [الزرقاله]» یـاد کرده، و تلاشهای آنان را در کار رصد ستوده (نک : گزیدههای کالبو، 86)، و بـر آن است که آنان چون در اختلاف و اضطراب موجود رصدهایی که از پیشینیان دربارۀ طول سال و حرکت ثوابت به آنها رسیده بود ... و «زیج الهند» ... درنگ کردند، به کار رصد پرداختند (نک : گزیدههای کومس، 372). او با عبارت «الارصاد الطلیطلیة» از این رصدها یاد کرده است (همان، 366).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید