صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / طالقانی /

فهرست مطالب

طالقانی


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 17 دی 1403 تاریخچه مقاله

طالقانی / tâleqâni/،   از زبانهای ایرانی شاخۀ شمال غربی، که به گیلکی و مازندرانی نیز شباهتهایی دارد. زبان طالقانی در سدۀ اخیر تحت تأثیر زبانهای مازندرانی، فارسی تهرانی و ترکی اطراف قرار گرفته است (فلاحی، 1؛ منوچهری، 17). طالقانیها زبان خود را تاتی می‌دانند (آل‌احمد، 10).
طالقانی، زبان مردم این مناطق است: شهرستان طالقان و بخشهای بیلقان و آسارا و دهستانهای آدران و سیرا از استان البرز؛ دهستانهای بَرغان و چندار در شهرستان ساوجبلاغ و شماری از روستاهای رودبار قصران از استان تهران؛ دهستانهای کوهپایه، زیاران یا فشگل‌دره در شهرستان آبیک، معلم‌کلایه، بالاالموت و پایین‌الموت از استان قزوین (نک‍ : فلاحی، ز). در رودبار قصران، آبادیهای علایین، سبوکوچک، بوجان، تیمورآباد، کشار سفلا، واصف‌جان، کلان، اوشان، روته، ناران و شورکاب به تاتی طالقانی گفت‌وگو می‌کنند (نک‍ : دیهیم، بررسی ... ، 13-14).
شهرستان طالقان شامل دو بخش (مرکزی و طالقان)، 4 دهستان (پایین‌طالقان، میان‌طالقان، جوستان و کنارود)، یک شهر (طالقان) و 83 آبادی دارای سکنه است. مرکز این شهرستان، شهر طالقان با مساحت 124‘1 کمـ2 است (نک‍ : «درگاه ... تقسیمات ... »، بش‍ ). جمعیت طالقان در سرشماری سال 1390 ش، 781‘26 تن برآورد شده است (نک‍ : «درگاه ... »، بش‍ ‌‌).
مناطق مختلف بخش طالقان عبارت‌اند از:   اَبصار، آرتون، آردِکان، آرموت، آرموت‌تکیه، اَسفاران، آسکان، امیرنان، اَنگه، اَوانُک، اوچان، اورازان، اَهوارک، باریکان، بُزج/ بزه، پراچان، پُردِسَر، پَرگَه، تکیه‌ناوه، تکیه‌جوستان، جوستان، حَسنجون و سیدآباد، حَصیران، خُچیره، خُسبان، خودکاوند، خوران، خورانُک، خیکان، دَراپی، دُنبلید، دَهدر، دیزان، روشنابدر، زیدَشت، سفُچخانی، سُگران، سگران‌چال، سِنگِبُن، سوهان، شریف‌کُلایه، شهراسر، شهرَک، عالی‌سر، فَشَندک، کَش، کَشرود، کَرکَبود، کَجیران، کَرود، کُلانُک، کلاهرود، کُماکان، کولَه/ کولج، کویین علیا، گَتِه‌ده، گَراب، گَزَن، گِلیرد، گزینان/ جزینان، گیلنُک، گوران، لُهران، مرجان، مَهران، مَنگِلان، میراش، میر، مینَوند، موچان، ناریان، نسا سفلا، نسا علیا، نِویز، نِویزُک، وُشتَه، وَرکَش، هَشان، هَرَنج (فلاحی، 675 بب‍ ‌؛ آل‌احمد، 8- 9). اجباری‌شدن آموزش و باسوادشدن روستاییان، افزایش وسایل ارتباطی، روی‌آوردن روستاییان به شهر و دیگر عوامل سبب‌ شده است که امروزه گویش باستانی مناطق نام‌برده جای خود را به زبان فارسی بدهد (کریمیان، 760-761).

سبب‌نام‌گذاری

ریشۀ جای‌نام طالقان در لغت‌نامۀ دهخدا چنین آمده است: «تالکان و تلکان نام دو ولایت است، یکی در خراسان و دیگری در حوالی شهر قزوین که نخست، تلک ــ که سنگی است سفید و براق و معرب آن، طلق ــ در آنجا یافت شد؛ بنابراین، این نام یافت» (نک‍ : ذیل تالکان). گروهی نیز طالقان را مرکب از «تال» و «قان» (نام چشمه‌ای با آب تلخ) دانسته‌اند که بعدها معرب شده است (نک‍ : منوچهری، 16). آل‌احمد به نقل از برخی از مردم طالقان نوشته است: فرزندان علی (ع) به طالقان پناهنده شدند و بعدها «به علل خاصی معاویه یا یزید آن ناحیه را از مالیات طلاق داد»، پس به طالقان معروف شد (آل‌احمد، 7).
طالقانیها در میان خود نوعی زبان رمزی به نام «پَس‌پَسایی» یا «سَپ‌سَپایی» دارند که گویا فشارهای اجتماعی زمان مغول سبب ایجاد آن شده است. نمونه‌هایی از واژه‌های این زبان عبارت‌اند از: «سَپ»، پس؛ «لوپ»، پول؛ «واگ»، گاو؛ «شوگ»، گوشت؛ «زُب»، بُز؛ «زُب شوگ»، گوشت بُز؛ «شیر»، ریش. چنان‌که پیدا ست دلیل «پَس‌پَسایی» خواندن این زبانِ رمزی، آن است که واژه‌ها را اغلب برعکس، یعنی از چپ به راست ادا می‌کنند؛ نمونه‌های دیگر از این زبان: «گرمک»، مردمک؛ «نَزَک»، زنک؛ «ریزکی»، برنج. امروزه شمار اندکی از زنان و مردان بزرگ‌سال از این زبان رمزی اطلاعاتی دارند (منوچهری، 24-25).

ویژگیهای آوایی

واکه‌ها و ویژگیهای آنها در زبان طالقانی بیشتر همانهایی است که در زبان فارسی تهرانی وجود دارد، به‌استثنای این موارد: واکۀ /u/  کمی بسته‌تر از همان واکه در زبان فارسی، و به /ü/  نزدیک‌تر است: kül «کول»؛ مصوت مرکب /ow/  در این زبان بسته‌تر تلفظ می‌شود: gœw «گاو»؛ واکۀ /o/  هم گاهی بسته‌تر از فارسی تلفظ می‌شود (دیهیم، بررسی، 16). در برخی از مناطق طالقان، واج /q/  اغلب به‌صورت /x/  تلفظ می‌شود: tix «تیغ»، vaxt «وقت»، čaxmâx «چخماق». همچنین شماری از واژه‌های قدیم /k/  پایانی خود را حفظ کرده‌اند: xâlak «خاله»، šuparok «شب‌پره»، šošok «سرشاخه‌ای که با آن حصیر می‌بافند» (آل‌احمد، 91-92). در زبان طالقانی، برخلاف تاتی مناطق دیگر، واج /ž/  تلفظ می شود و واج /h/  پایانی تلفظ نمی‌شود. در این زبان /v/  آغازی که در زبان فارسی به /b/  تبدیل شده، در برخی از واژه‌ها باقی مانده است، مانند vara «بره»، vārān «باران» و -dv* آغازی ایرانی باستان (در فارسی باستان: -duv) به -b بدل شده است، مانند bar «در، درب» (منوچهری، 56).
اسم مفرد در طالقانی نشان ویژه‌ای ندارد. علامت جمع در این زبان ân- است: posar ân «پسران»، dâr ân «درختان». اگر اسمی مختوم به واکه باشد، اغلب هنگام اتصال به وند جمع، واکۀ آخر حذف می‌شود: vačča. «بچه»، vačč ân «بچه‌ها»، xâna «خانه»، xân ân «خانه‌ها». وند نسبت در این زبان inد[y]- است: nesâ yin «اهل نسا»، tehrân in «تهرانی» (تحقیقات ... ).
مصدر در این زبان از وند -b(ν) به‌اضافۀ مادۀ ماضی و وند ماضی‌ساز و علامت مصدری on/-an- ساخته می‌شود. پیشوندهای فعلی این زبان عبارت‌اند از: -h(ν)-, bar-, dar-, d(ν)-, v(ν). وندهای st-, -tد(ν)- و -d- در طالقانی به ریشه/ مادۀ مضارع می‌پیوندند و فعل ماضی، صفت مفعولی، مصدر، صفت لیاقت و جز آن می‌سازند. از مادۀ مضارع در ساخت وجه امری، فعلهای مضارع، برخی از صفتهای فاعلی و جز آن استفاده می‌شود. وند واداری در این زبان ân- است که به مادۀ مضارع اضافه می‌شود. شماری از مصدرهای طالقانی در جدول 1 آمده‌اند (تحقیقات).

مصدرهایی که وند ماضی‌ساز آنها d- و stد(ν)- است (d- میان‌واکه‌ای در این گویش به y- تبدیل می‌شود):

برای منفی‌کردن مصدرها و فعلهای پیشوندی، وند نفی بعد از پیشوند ظاهر می‌شود: vânegerdiyan «برنگشتن» (تحقیقات).
برخی از حرفهای ربط طالقانی عبارت‌اند از: ʔaja «اگر»، čon «چون»، ʔomâ «اما»، lâkon «ولی، لیکن»، dâ «تا». حرف اضافه در طالقانی از نوع پسین است و بعد از متمم می‌آید: ʔâsbi hamrâ «با اسب»؛ da «از»: šahrok da «از شهرک»، xušhâli da par hâgitom «از خوشحالی پر درآورده»؛ ba «برای»: ânqad za:mat tu ʔyay ba mikeši, bobâ nanay ba nemikaša «آنقدر زحمت <که> تو برای او می‌کشی، پدر برای مادر نمی‌کشد»؛ râ «به»: târik anbâri gorba râ mimâna «مانند گربه‌ای است که در انبار تاریکی نگهداری شده باشد»؛ da «با»: hammâmi ʔow da rdfiq migira «با آب حمام رفیق می‌گیرد»؛ jur «مثل»: xari jur goi miyân gir kordi «مثل خر در میان گِل گیر کرده» (تحقیقات).
برخی از ضمیرهای طالقانی دو شکل فاعلی و غیرفاعلی دارند (نک‍ : جدول 2).

جدول 2: ضمیرها

ضمیرهای اشارۀ طالقانی عبارت‌اند از: مفرد، ʔa «آن»، ʔema/دʔai  «این»؛ جمع، ʔemahâ/ âha «آنها».

فعل امر در زبان طالقانی با وند امر -b(ν) به‌اضافۀ ماده و شناسۀ فعل ساخته می‌شود. در فعلهای پیشوندی، وند -b(ν) ظاهر نمی‌شود و جای آن را پیشوندهای فعلی یادشده پر می‌کنند: bapoč «بپز!»، ʔowxa «بخور/ بنوش!»، bâri «بیاور!»، babar «ببر!» (تحقیقات).
از نظر نحوی، زبان طالقانی گویا در حال ازدست‌دادن ویژگیهای خود و نزدیک‌شدن به زبان فارسی است؛ گرچه شماری از ویژگیهای زبانهای شمال‌غربی هنوز در این زبان باقی مانده است. مضاف در طالقانی مقدم بر مضافٌ‌الیه، و نشانه‌اش i- است: ahmadi borār «برادر احمد». صفت مقدم بر موصوف می‌آید: siyâ ahmad sefide âsba beyâurd «احمد سیاه، اسب سفید را آورد». نشانۀ ویژۀ صفت در این زبان e- است که به آن می‌پیوندد. شماری از ضمیرها دو شکل فاعلی و غیرفاعلی خود را حفظ کرده‌اند: man/az «من». برخلاف تاتی اطراف طالقان، مانند تاتی اطراف تاکستان، در طالقانی ساخت کُنایی و تمایز جنس مؤنث از مذکر کاربرد ندارد.

واژگان

dâdâr «پدر»، dada «خواهر»، anazân «ندانسته»، âver/âbos(t) «آبستن»، aleh «عقاب»، âl «سرخ»، esbi «سفید»، âpâra «پارسال»، âdâš «داداش، برادر»، âdena «جمعه»، âtka «بیهوده، الکی»، azira «دیروز»، âs «آهن»، esbeja «شپش»، arada «ارابه»، asri/ asra «اشک»، esparze «طحال»، osu/ âha «اکنون»، jogu «اینجا»، asm/ âsb «اسب»، ares «آرنج»، asif «سیب»، albat «البته»، eškuf «آرنج»، ešma «ماه، قمر»، jod «یوغ»، mâr/ may/ mer «مادر»، marju «عدس»، mola «ملخ»، mija «مژه»، babak «مردمک، چشم»، tetâ «دختر»، terna «معده، شکمبه»، tok «لب»، pe/ piyar «پدر»، papu «پروانه»، angevra «انگور» (تحقیقات).

نمونه‌ای از جمله‌های تاتی طالقانی

gole kat ništisengi ba borma mina «کلوخ نشسته برای سنگ گریه می‌کند»؛ gau tâ šâhoša naina šâu čâr nemišu «گاو اگر شاخ نداشته باشد، شب به چَرا نمی‌رود»؛ garone boz čošmay sarda âu amihara «بز مبتلا به گَری <بیماری پوستی> از سرچشمه آب می‌خورد»؛ farzân ki hamrâ beši ša:rʔ «فرزان با کی به شهر رفته؟»؛ parviz ʔu bižan mišon madrasa «پرویز و بیژن به مدرسه می‌روند» (همان).

مآخذ

آل‌احمد، جلال، اورازان (وضع محل، آداب‌ورسوم، فولکلور، لهجه)، تهران، 1357 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ «درگاه ملی آمار»، آمار 1 (مل‍‌ )؛ «درگاه ملی آمار: تقسمیات کشوری»، آمار 2 (مل‍ ‌)؛ دیهیم، گیتی، «نکاتی برگرفته از خرده‌گویشهای قصران»، گویش‌شناسی (ویژه‌نامۀ نامۀ فرهنگستان)، تهران، 1384 ش، شم‍ 4؛ همو، بررسی خرده‌گویشهای منطقۀ قصران به‌انضمام واژه‌نامۀ قصرانی، تهران، 1384 ش؛ فلاحی، کامران و فریبرز صادقیان، درآمدی بر گویش و فرهنگ طالقان، تهران، 1390 ش؛ کریمیان، حسین، قصران (کوهسَران)، تهران، 1356 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ منوچهری، محمدعلی و محمد داودی، زبان تاتی و گویش طالقانی آن، تهران، 1390 ش؛ نیز:

Amar1, www.amar.org.ir; Amar 2, www.amar.org.ir/ portal.
جهان‌دوست سبزعلیپور

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: