الویری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 آذر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274167/الویری
پنج شنبه 4 بهمن 1403
چاپ نشده
الویری / alviri/ ، از گویشهای فلات مرکزی ایران، متعلق به گروه غربی شاخۀ شمالی زبانهای ایرانی، که در روستای الویر رواج دارد (یارشاطر، «الویری»، 916). روستای الویر در طول جغرافیایی ˚49 و ´59 شرقی و عرض ˚35 و ´23 شمالی در بخش خَرَقان شهرستان زَرَندیه در شمال غربی ساوه در استان مرکزی واقع است («پایگاه ... »، بش ). شمار جمعیت الویر براساس آمار رسمی سال 1390 ش، 364 تن بوده است («درگاه ... »، بش ). همهساله در فصل تابستان، بسیاری از مهاجران الویری ساکن شهرهای اطراف به الویر بازمیگردند و همۀ آنها به گویش الویری سخن میگویند (یارشاطر، «گویشها ... »، 177). اهالی خرقانِ ساوه ترکزباناند و بیشتر الویریها زبان ترکی را متوجه میشوند و شماری نیز به آن گفتوگو میکنند. الویر و ویدَر (روستایی در 12کیلومتری شرق الویر، با گویشی مشابه الویری) تنها روستاهای این منطقه هستند که هنوز به گویشی ایرانی سخن میگویند. ویژگیهای اصلی الویری و ویدری با گویشهای تاتی جنوبی مشترک است؛ همچنین برخی ویژگیهای این دو گویش با گویشهای گروه مرکزی زبانهای ایرانی شمال غربی، بهویژه گویشهای وفس، میمه و جوشِقان یکسان است، اما واژگان الویری، ویدری و وفسی شباهت بیشتری با گروه تاتی جنوبی دارد (همان، 178). رضایی باغبیدی («گویش ... »، 21) گویشهای ویدری و الویری را دارای شباهتهایی با گویشهای پیرامون تفرش (آشتیانی، آمُرهای، کَهَکی و وَفسی) دانسته، و به پیروی از لُکوک آنها را شاخهای از گروه گویشهای مرکزی ایران به شمار آورده است (نیز نک : لکوک، 517)؛ اما استیلو (ص 141) این دو گویش را در گروه زبانهای تاتی ـ تالشی یا تاتیتبار (tâtic) قرار داده است.
احسان یارشاطر در 1343 ش/ 1964 م در مقالهای با عنوان «گویشهای الویر و ویدر»، ویژگیهای آوایی، صرفی و نحوی این دو گویش را برشمرده، و دو شعر کوتاه و یک متن از گویش الویری را بهصورت واجنگاری و ترجمه به انگلیسی آورده است (نک : سراسر اثر). لکوک (نک : مآخذ) در مقالهای با عنوان «گویشهای مرکزی ایران»، به توصیف ویژگیهای الویری نیز پرداخته است. پرویز دولتخانی در 1344 ش (نک : مآخذ) در مقالۀ «لهجههای کنونی ایران» و جهانگیر هاشمی در 1353 ش (نک : مآخذ) در رسالۀ دکتری خود با عنوان گویش الویری، همچنین قاسم طولانی در1380 ش (نک : مآخذ) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی گویش الویری به توصیف جنبههایی از گویش الویری پرداختهاند.
همخوانهای الویری همان همخوانهای فارسی هستند. واکههای این گویش عبارتاند از: /دâ, u, ü, o, ö, a, e, ë, i/ (یارشاطر، «الویری»، 916؛ لکوک، 517). فرایندهای واجی این گویش شامل همگونی واکهای و گردشدن e و a و کامیشدگی واکههای گرد است، مانند bë-ǰünden «جویدن»، xöšdöneš etâ «او خودش دارد میآید»، jëm rëvanda baxanden «این بچه را بخندان» (یارشاطر، «گویشها»، 178).
تمایز جنس دستوری مذکر و مؤنث در اسمها، سومشخص مفرد ضمیرهای شخصی، صفتها و ضمیرهای اشاره، سومشخص مفرد ماضی نقلی و بعید فعلهای لازم و سومشخص مفرد زمان حال (اخباری و التزامی) و آینده دیده میشود. نشانۀ معمول جنس مؤنث در اسمها، فعلها، صفتها و ضمیرها، a- بدون تکیه در پایان واژه است: hasan etâ(y) «حسن دارد میآید» در برابر kenaka/ maryama etâya «دختر/ مریم دارد میآید»؛ am zimin xub ni «این زمین خوب نیست» در برابر ama oka xub nia «این آب خوب نیست» (همو، «الویری»، همانجا). مثال از افعال لازم: eš egua bâ(y) «او <مذکر> میخواهد بیاید» در برابر eš egua bâya «او <مؤنث> میخواهد بیاید». استفاده از کسرۀ اضافه در رابطۀ اضافی در الویری رواج دارد: pur-e hasan etâ(y), evaza «پسر حسن دارد میآید، میدود»؛ tete-y hasan etâya, evaziya «دختر حسن دارد میآید، میدود» (تحقیقات ... ). نشانۀ اصلی جمع در الویری hâد(â)- است: kiye «خانه» ← kiya-hâ «خانهها»، yuz «گردو» ← yuz-âhâ «گردوها». برخی اسمها را نیز با gal- جمع میبندند: kenaka «دختر» ← kenaka-gal «دختران». در این گویش، حالتهای چندگانۀ تصریفی در اسمها از میان رفته است. روابط اسم در جمله با استفاده از حرفهای اضافۀ پسین (postpositions) نشان داده میشود: kenaka-de âgir «از آن دختر بگیر»، hasan-bâ bavâǰ «به حسن بگو»، taxöštönembâ ebarema «تو را با خودم میبرم»، ǰemrâbapač «برای این بپز» (یارشاطر، «گویشها»، 180؛ نیز تحقیقات). اما حالت مستقیم (direct) و غیرمستقیم (oblique) ضمیرها در الویری از هم متمایزند (نک : جدول 1).
افزونبر ضمیرهای یادشده در جدول 1، مجموعهای از ضمیرهای اضافی/ ملکی نیز در الویری وجود دارد که با افزودن -de به ابتدای ضمیرهای غیرمستقیم ساخته شدهاند، مثال: demen، اولشخص مفرد ملکی؛ deta، دومشخص مفرد ملکی؛ deǰu، سومشخص مفرد ملکی (یارشاطر، همان، 181). اگرچه واژهبستها در گویش الویری در نقش ضمیرهای ملکی و مفعول غیرمستقیم در همۀ زمانها به کار میروند و کاربرد اصلی آنها در الویری، همچون گویشهای تاتی، برای ارجاع به عامل در ساخت متعدی زمان گذشته است؛ بااینحال جایگاه واژهبستهای الویری سبب شده است که این گویش ازحیث محل قرارگرفتن واژهبستها بیشتر شبیه گروه گویشهای مرکزی جنوبی شود. زمانیکه فعل دارای مفعول یا قید باشد، واژهبست بهصورت پیبست به یکی از آنها متصل میشود، مثال: azira tira=m bâšind «دیروز من تیری شلیک کردم»؛ اما زمانیکه هیچیک از این عناصر زبانی در جمله به کار نرفته باشد یا درصورتیکه واژهبست دیگری بهعنوان ضمیر ملکی به مفعول متصل شده باشد، واژهبستِ مربوط به عامل پس از پیشوند فعلی (بهصورت نشانۀ صرفی یا بخشی از ستاک فعل) در درون فعل جای میگیرد، مثال: mo=m be=m-di «مادرم را دیدم»، be=m-âšind «من شلیک کردم»، â=š-dâ «او داد»، â=y-girati «تو خریدهای». تنها استثنا برای این جایگیری با نشانۀ غیرکامل e(t) رخ میدهد که بهعنوان بخشی جداییناپذیر از فعل تلقی میشود و پس از واژهبست قرار میگیرد، مثال: em=et-âšind «من داشتم شلیک میکردم»، eš=et-âšind «او داشت شلیک میکرد». فعل gu- / gust «خواستن» در تمام زمانها با واژهبستهای ضمیری به کار میرود، مثال: em=e-gubašema «من میخواهم بروم»، eš=e-gu «او میخواهد»، i=e-gustabašey «تو میخواستی بروی» (همان، 182-181). نظام فعلی الویری از الگوی گویشهای مرکزی پیروی میکند. صرف فعل برپایۀ دو ماده انجام میگیرد: مادۀ مضارع (اخباری، التزامی، امری) و مادۀ ماضی (ماضی، آینده) که براساس وجه وصفی (participle) باستان مختوم به ta- ساخته میشود. صفت مفعولی در ساخت زمانهای ترکیبی به کار میرود. شناسههایی که برای زمان حال و گذشته استفاده میشود عبارتاند از: em(a)- (اولشخص مفرد)، i- (دومشخص مفرد)، a- (سومشخص مفرد مذکر)، ia- (سومشخص مفرد مؤنث)، un(a)- (اولشخص جمع)، âyâ- (دومشخص جمع)، enda- (سومشخص جمع). چند نوع پیشوند فعلی در ساخت فعل به کار میرود (یارشاطر، «گویشها»، 182): 1. پیشوند نمود استمرار (مضارع، ماضی استمراری) -e، مثال: e-vaz-ema «من میدوم»، e-šnavema «من میشنوم»، e-šnavona «ما میشنویم»، e-šima «من میرفتم»، e-šiâyâ «شما میرفتید». 2. پیشوند نمود تام (التزامی، امری، ماضی) -ba و -be تکیهبر، مثال: ba-vin «ببین!»، ba-vazema «<که> من میدوم»، ba-sut-a «آن سوخت». 3. پیشوند -be بدون تکیه برای نشاندادن نمود کامل که i- را نیز به قبل از پایانه اضافه میکند، مثال: be-sut-i «سوخته است»، b-om-ibima «من آمده بودم». زمانیکه ستاک فعلی شامل یک پیشوند باشد، -ba و -be حذف میشود، مثال: â-vendar «بایست!»، azâ vendarem «<که> من بایستم»، azâ vendardeyma «من ایستادهام». ستاک حال مجهول معمولاً با افزودن شکل قدیمی تکواژ i- رایج در میان گویشهای تاتی به ستاک حال معلوم ساخته میشود. ستاک گذشته نیز با افزودن ast- به ستاک حال مجهول به دست میآید، مثال: andanâ-hâ gâhgâh mâr evin-i-ya «اینجا گاهی مار دیده میشود»، e-vin-i-ya «دیده میشود»، dozd ba-gir-i-asta «دزد دستگیر شد»، agar yegu dözd be-gir-i-a «اگر میخواهید دزد دستگیر شود» (همان، 183-182).
الویری در بندهای دارای فعل متعدی گذشته از ساخت کنایی استفاده میکند. در نبود فاعل آشکار در بند از واژهبستهای ضمیری برای مشخصکردن شخص و شمار فاعل استفاده میشود (لکوک، 521)، مثال: nun=emexvârda «نان میخوردم»، nun=ememehrinda «من داشتم نان میخریدم» (تحقیقات).
oka «آب»، zania «زن»، pur «پسر»، go «گاو نر»، teta «دختر <فرزند>»، karga «مرغ»، sanga «سنگ»، mivoniya «مو، تاک»، pâbeǰâr «کفش»، karxâ «تخممرغ»، kenaka «دختر»، bar «در»، mardaka «مرد»، dim «صورت»، loša «لب»، ruvanda «بچه»، zuhun «زبان»، âru «امروز»، ziraد(a) «دیروز»، sahar «فردا»، galbar «بیرون»، kučuna «کوچه»، čârvâ «گوسفند»، mâleka «گربه»، mâ, mâki «مادر»، berâ «برادر»، pilla «بزرگ»، hivar «برادرشوهر»، -vaz-/ vašt «دویدن»، -akar «بازکردن»، gu-/ gust «خواستن»، ânây «اکنون» (تحقیقات).
تحقیقات میدانی مؤلف؛ «پایگاه ملی نامهای جغرافیایی ایران»، نامهای جغرافیایی (GNDB، نک : مل )؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ دولتخانی، پرویز، «لهجههای کنونی ایران»، مهر، تهران، 1348 ش، دورۀ 11، شم 8؛ رضایی باغبیدی، حسن، «گویش ویدری»، گویششناسی: زبانهای ایرانی (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، تهران، 1383 ش، ج 1، شم 3؛ همو، معرفی زبانها و گویشهای ایران، تهران، 1380 ش؛ طولانی، قاسم، بررسی گویش الویری، پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی، گرایش آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، 1380 ش؛ لُکوک، پیر، «گویشهای مرکزی ایران»، راهنمای زبانهای ایرانی، به کوشش ر. اشمیت، ترجمۀ حسن رضایی باغبیدی و دیگران، تهران، 1383 ش؛ هاشمی، جهانگیر، گویش الویری، پایاننامۀ دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه تهران، تهران، 1353 ش؛ نیز:
Amar, www.amar.org.ir; GNDB, www.gndb.ncc.gov.ir; Stilo, D. L., «The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia», Iranian Studies, Cambridge, 1981, vol. XIV, no. 3-4; Yarshater, E., «Alvīrī», Iranica, 1989, vol. I, fasc. 9; id., «The Dialects of Alvīr and Vīdar», Indo-Iranica: Mélanges présentés à Georg Morgenstierne à l’occasion de son soixante-dixième anniversaire, ed. G. Redard, Wiesbaden, 1964. راحله ایزدیفر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید