زبور، رسم الخط
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 9 آذر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274121/زبور،-رسم-الخط
شنبه 24 آذر 1403
چاپ نشده
26
زَبور، رَسْمُالْخَط، خط تحریریِ مشتق از خط مُسند که پیش از اسلام در عربستان جنوبی برای نگارش مطالب روزمره، روی چوب، به کار میرفت. برای تقریب به ذهن میتوان گفت که نسبت خط زبور به خط مسند در عربستان باستان، مانند نسبت خط تحریری با رسمالخط چاپی در دنیای امروز است (ریکمانس، «منشأ ... »، 223). در پایان بسیاری از کتیبههای زبور، فعل «زَبَرَ» به معنای «کَتَبَ» به کار رفته، که با شواهد پراکندۀ دریافتشده در منابع سنتی دربارۀ کاربردهای این فعل در زبـان یمنی، همـاهنگ است (نک : هزیـم، 643-645). ابندرید تصریح کرده است که اهالی یمن به هر نوع کتابی «زَبر» یا «زِبر» میگفته، و آنها را بر ساقۀ شاخههای نخل مینوشتهاند (1/ 308)، و منابع متقدم اسلامی از خط آنها با نام زبور یاد کردهاند؛ در مقابلِ خط مسند، که روی سنگ نوشته میشد (هزیم، همانجا). در برخی از اشعار منسوب به امرؤالقیس و دیگر شاعران کهن، بهروشنی از خط زبور در شاخههای نخل یمانی صحبت شده، و همدانی در کتاب الاکلیل به «زبر حمیر القدیمة و مساندها الدهریة» اشاره کرده است (نک : مکیاش، 340-341). تا سال 1349 ش/ 1970 م که برای نخستین بار دو کتیبۀ استوانهای چوبین در خربة السوداء یمن کشف شد، جز چند گزارش مختصر و پراکنده در آثار کهن اسلامی (برای نمونه، نک : الحاج، 14؛ همدانی، 107)، از خطی به نام زبور سخنی در میان نبود. با کشف آن دو کتیبۀ چوبین، نخستین بار محمود الغول در 1977 م، موفق به کشف ماهیت آنها و رمزگشایی از خط بهکاررفته در آن کتیبهها شد (ریکمانس، همانجا؛ هزیم، 460-461). در 1983 م، چوبنوشتههای دیگری در بازارهای صنعا یافت شدند که حاصل کندوکاوهای غیر قانونی بودند. در میان این چوبنوشتهها برای اولین بار نمونههایی هم از نخلنوشتهها یافت شدند. کشف این نخلنوشتهها برای نخستین بار صحت گزارشها و اطلاعات منابع اسلامی را تأیید کرد (ریکمانس، همان، 224). پس از دو سال، 25 کتیبۀ چوبین جدید در همانجا کشف شد و این روند ادامه پیدا کرد؛ امروزه شمار این مکشوفات از 7هزار قطعه گذشته است. بیشتر این چوبنوشتهها در موزۀ ملی یمن و دیگر موزههای این کشور نگهداری میشوند و شماری هم در موزههای باواریای برلین و دانشگاه لیدن هلند حفاظت و مطالعه میشوند (هزیم، 642-643؛ اشتاین، «میلهها ... »، 267). خط زبور منحصراً برای نوشتن روی چوب، و بهطور عمده ساقۀ برگ نخل به کار میرفته است؛ اما چوبهای دیگری مثل سدر، استبرق (عشار)، گلابی و جز آنها نیز نمونه دارند (الحاج، 15) و تنها در مواردی بسیار نادر میتوان این خط را روی مواد دیگری مثل سنگ، برنز یا سفال دید. در سالهای اخیر پلاکی نقرهای و قطعهای سفالی در ملیحه (منطقهای در 60کیلومتری دبی) پیدا شد که روی آنها کلماتی به خط زبور نوشته شده است و تاریخ آن احتمالاً به اواخر سدۀ 3 قم بازمیگردد (نک : اشتاین، «خطهای ... »، .110ff؛ الحاج، 15-16). احتمالاً دلیل کاربرد انحصاری چوب برای این رسمالخط، فلسفۀ ظهور آن، یعنی تندنویسی، بوده است (ریکمانس، همان، 224-225). ابزار نگارش روی این چوبها بهطور عمده قلمهایی از جنس آهن، برنز، چوب و عاج بوده، و بعضی معتقدند احتمالاً این قلمها مِزبَر خوانده میشدهاند (هزیم، 645-647؛ برای وصف چگونگی تهیه و آمادهسازی ساقهها و چوبها، نک : مکدانلد، 7-8؛ ریکمانس، «کتیبهها ... »، 129). اگرچه خط زبور دراصل مشتق از مسند است، ولی شکل حروف در خط زبور کمابیش متفاوت از شکل حروف در خط مسند است که این امر بهسبب تفاوت ادوات نگارش، و همچنین تطور جداگانۀ این دو خط است (هزیم، 655). برخلاف خط مسند که همۀ حروف آن روی یک خط کرسی ممتد قرار میگیرند، حروف مختلف در خط زبور ممکن است مقداری بالاتر یا پایینتر از خط کرسی قرار بگیرند. حروف خط زبور بههمپیوسته نیستند، اما خطوطی منحنیتر دارند و هرکدام در گوشۀ پایین سمت چپ، کمی به سمت حرف بعدی متمایل میشوند (ریکمانس، همان، 128)؛ اما بهرغم این تمایل و نزدیکی حروف، همواره فاصلهای میان آنها وجود دارد و چنین نیست که به هم پیوسته باشند (همو، «منشأ»، 223). مضمون نوشتههای زبور، بهطور کلی مربوط به زندگی روزمره است که شامل نامهها، قولنامهها و اسناد تجاری یا حقوقی (80٪ کل متون باواریا)، مشقنوشتهها، فهرست اسامی اشخاص و قبایل و برخی متون دینی و طلسمها میشود (همو، «کتیبهها»، 131-132؛ اشتاین، «میلهها»، 267-268؛ هزیم، 647- 648؛ الحاج، 16-17؛ برای ترجمه و تفسیر نمونهای از ضمانتنامههای مالی، نک : ونینگر، 220- 222؛ برای ترجمه و تفسیر نمونهای از متون حقوقی ـ فرهنگی، نک : اشتاین، همان، .268ff)؛ ازاینرو، کشف این متون نقش مهمی در شناخت تاریخ اقتصادی، اجتماعی، دینی و سیاسی یمن باستان دارد؛ اطلاعاتی که نظایر آنها غالباً در متون مسند یافت نمیشوند. ازجمله معلومات ارزشمندی که از این متون برداشت میشود، نقش زن در حیات اجتماعی و اقتصادی جامعۀ یمن باستان است (مکیاش، 340). ریکمانس در 2001 م، نتایج تحلیل 150 متن زبوری مختلف را در مقالهای منتشر کرد که نشان میداد چگونه میتوان این متون را که بیش از 70 گونۀ مختلف از لحاظ صوریاند با 50 مجموعه اَشکال متفاوت برای 20 حرف الفبا، در 4 دورۀ زمانی متوالی دستهبندی کرد. این مراحل عبارتاند از: نخست، خط شبهمسند که در شکلی بسیار ابتدایی و نامنظم روی کتیبههای سنگی نوشته شده است؛ لیـدن 37 و 76 از کتیبههـای متعلق به این دورانانـد (نک : «منشأ»، 225)؛ دوم، مرحلۀ گذار از مسند به زبور که آغاز تغییرات در شکل حروف است (همان، 225-227)؛ سوم، ظهور خط تحریری زبور و تثبیت شکلهای مختلف حروف آن، و احتمالاً تأثیرپذیری آن از خطوط عربستان شمالی (همان، 227-232)؛ درنهایت، مرحلۀ چهارم، زمانی است که خط زبور به اوج بلوغ خود میرسد و از ویژگیهای این دوره، ظهور انواع مختلفی از قطعهچوبهای استوانهای در کنار تنههای نخل سابق است که برخی کاملاً پر و سنگین هستند؛ اما برخی دیگر از درون تهی شده، و حالت استوانۀ توخالی سبکتر را به خود گرفتهاند. یکی از کتیبههای این دوره، لیدن 25 است که تاریخ نگارش آن در سطور 9-10 خود متن آمده است: «تاریخ آن (یا ماه آن): ذو نیسوا[ر] از سال 495 ... ». این تاریخِ محلی تقریباً معادل 380 م است. به نظر میرسد کتیبۀ یادشده یکی از متأخرترین کتیبههای خط زبور است که بهزحمت میتوان کتیبهای جدیدتر از آن یافت (همان، 225-233). میان سالهای 2003 تا 2006 م، از نخلنوشتههای موجود در مؤسسۀ شرقشناسی هلند 36 عدد در آزمایشگاه دانشگاه آکسفرد مورد آزمایش کربن 14 قرار گرفتند و نتایج این آزمایشها مؤید تاریخگذاری تحلیلی ریکمانس بود (دروس، 196-207)؛ بنابراین میتوان گفت که خط زبور طی دورهای تقریباً 000‘1ساله، از سدۀ 7 قم تا حدود سدۀ 4 م، مراحل رشد خود را طی کرده است (نک : هزیم، 650-653)؛ برای مثال، نخلنوشتۀ X.RB-87 No.4، براساس آزمایش کربن 14، به سدههای 5 تا 4 قم بازمیگردد (فرانتسوزف، 56) که خط آن چیزی بین مسند و شکل اولیۀ خط زبور است؛ بهخصوص در مقایسه با نخلنوشتۀ X.RB-89 No.7 که به نظر میرسد مربوط به مرحلۀ سوم است و تاریخ آن به سدههای 3 تا 1 قم بازمیگردد (همو، 62). خط زبور اصلی در همین مرحلۀ سوم بود که در حضرموت به وجود آمد (همانجا). برخی بازۀ زمانی شکلگیری این خط را تا 500‘1 سال هم تخمین زدهاند؛ یعنی از 000‘1 قم تا حدود سال 600 م (نک : مکدانلد، 7)؛ بهویژه که بهتازگی ادعاهایی دربارۀ کشف سنگنوشتههایی به خط زبور، متعلق به سدۀ 6 یا 7 م (تقریباً مقارن با ظهور اسلام) در بلندای کوه ذَبوب در منطقۀ ضالع یمن مطرح شده است (نک : الحاج، 26-31). گفته شده این سنگنوشته حاوی نخستین نمونه از ظهور صیغۀ کامل بسمله (بسم الله الرحمٰن الرحیم) در یک سنگنوشتۀ کهن عربی است (همو، 21). تحلیل انبوهی از این کتیبهها نشان میدهد که بسیاری از آنها به دست کاتبانی نوشته شده، که شغل آنها کتابت بوده است (نک : ریکمانس، «کتیبهها»، 134) و احتمالاً نمیتوان کثرت این کتیبهها را نشانۀ گسترش باسوادی در میان ساکنان عربستان جنوبی عهد باستان دانست (اشتاین، «اشتاین ... »، 148-150). هرچند، وجود غلطهای املایی در کتیبههای زبور (هزیم، 646-647)، و نیز کثرت کتیبههای دیگری با خط مسند، این فرضیه را سست میکند (مکدانلد، 8). زبان کتیبههای زبور بیشتر سبئی است، اما قطعاتی هم به زبانهای حَضْرَمی و مَعینی یافت شدهاند (هزیم، 653-654). بااینکه زبان مورد استفاده در کتیبههای زبور از لحاظ اصول صرفی و نحوی تفاوت خاصی با کتیبههای مسند ندارد، بهسبب مضامین کتیبههای زبور که بیشتر مربوط به مسائل روزمره است، میتوان حجم انبوهی از کلمات کاربردی و جدید را در آنها یافت که هرگز در متون مسند یافت نمیشوند؛ مانند بسیاری از کلمات مربوط به کشاورزی، تجارت، مبایعه و جز آنها (نک : همو، 649-650). به همین دلیل، کشف این متون به فهم بعضی از مسائل غامضی که پیش از آن وجود داشت، کمک بزرگی کرده است؛ زیرا در این کتیبهها موضوعاتْ بیشتر از منظری شخصی نگریسته میشوند؛ بنابراین بسیاری از صیغههای صرفی و نحوی مربوط به اولشخص، که در متون مسند سابقه نداشتند، در اینجا خودنمایی میکنند. گذشته از این، متون یادشده حاوی شواهدی تاریخیاند که برای پاسخ به پرسشهایی دربارۀ سلسلههای تاریخی در یمن سودمندند (مکیاش، 340). پوسیدگی بسیاری از زبورها و نیز کمبودن شواهد کتیبهای، ترجمه و بهویژه شرح و توضیح آنها را با دشواری روبهرو میکند و به همین دلایل، هنوز تفسیرهای ارائهشده برای این کتیبهها از گمانهزنی فراتر نمیرود (برای نمونه، نک : فرانتسوزف، .56ff). ازجمله مشکلات موجود در خوانش این متون عبارتاند از: شباهت حروف، ناشناختهبودن بسیاری از کلمات که به زبان و زندگی روزمرۀ ساکنان باستانی یمن مربوط میشود، و وجود واژگانی که امروزه نشانی از آنها در عربی یا دیگر زبانهای سامی و لهجههای یمنی کنونی یافت نمیشود. در این میان، جالب توجه است که پیکرۀ واژگانیِ تنها 40 متن از این مجموعهقطعات زبور بالغ بر 000‘15 کلمه است که بسیاری از آنها اعلاماند (ریکمانس، «کتیبهها»، 130).
ابندرید، محمد، جمهرة اللغة، به کوشش رمزی منیر بعلبکی، بیروت، 1987 م؛ الحاج، محمد علی و احمد علی فقعس، «نقش جبل ذَبوب: نقش جدید بخط الزبور الیمانی فی الاستعانة باللٰه و تقویة الایمان»، العبر للدراسات التاریخیة و الاثریة، 2018 م، شم 2، ج 1؛ مکیاش، عبدالله احمد، «الکتابة العربیة الجنوبیة <کتابات المسند>، اصلها و انتشارها و علاقتها بالکتابة الشمالیة الغربیة»، دراسات فی آثار الوطن العربی، 2009 م، ج 12؛ هزیم، رفعت، «العربیة فی جنوب الجزیرة العربیة حتى ظهور الاسلام؛ الحلقة الثانیة 2 - کتابات الزبور»، مجلة المجمع اللغة العربیة بدمشق، 2015 م، شم 3، ج 88؛ همدانی، حسن، الاکلیل، به کوشش محمد اکوع حوالی، بیروت، 1408 ق؛ نیز:
Drewes, A. J. et al., «Some Absolute Dates for the Development of the Ancient South Arabian Minuscule Script», Arabian Archaelogy and Epigraphy, 2013, vol. XXIV; Frantsouzoff, S. A., «Hadramitic Documents Written on Palm-Leaf Stalks», Proceedings of the Seminar for Arabian Studies, 1999, vol. XXIX; MacDonald, M. C. A., «Ancient Arabia and the Written Word», ibid., 2010, vol. XL; Ryckmans, J., «Inscribed Old South Arabian Sticks and Palm-Leaf Stalks: An Introduction and a Paleographical Approach», ibid., 1993, vol. XXIII; id., «Origin and Evolution of South Arabian Minuscule Writing on Wood(1)», Arabian Archaelogy and Epigraphy, 2001, vol. XII, no. 2; id., «Stein vs. Holz, Musnad vs. Zabūr: Schrift und Schriftlichkeit im vorislamischen Arabien», Die Welt des Orients, 2005, vol. XXXV; Stein, V. P., «The Inscribed Wooden Sticks of the Bayerische Staatsbibliothek in Munich», Proceedings of ... (vide: Frantsouzoff), 2003, vol. XXXIII; id., «South Arabian Zabūr Script ih the Gulf: Some Recent Discoveries From Mleiha (Shajarah, UAE)», Arabian Archaeology and Epigraphy, 2017, vol. XXVIII; Weninger, S., «More Sabaic Minuscule Texts From Munich», Proceedings of ... (vide: Frantsouzoff), 2002, vol. XXXII. محمدعلی طباطبایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید