صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / آرانی /

فهرست مطالب

آرانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 10 آذر 1403 تاریخچه مقاله

آرانی / ârâni/ ، از گویشهای مرکزی ایران، که در بخش آران شهرستان آران‌وبیدگل به آن گفت‌وگو می‌شود. در تقسیم‌بندیهای جدید از زبانها و گویشهای ایرانی، آرانی را در شاخۀ شمال غربی زبانهای ایرانی و در زیرشاخۀ شمال شرقی گویشهای مرکزی ایران در کنار گویشهایی مانند کاشی، کلیمیان کاشان، قهرودی، جوشقانی، ابیانه‌ای و جز آن قرار می‌دهند (نک‍ : لُکوک، 517).
آران‌وبیدگل شهری است در شمال استان اصفهان، در فاصلۀ 6کیلومتری شمال کاشان که از دو بخش جدا و هم‌جوار آران و بیدگل تشکیل شده است. ارتفاع متوسط این شهر از سطح دریا 912 متر است و در طول جغرافیایی °51 و ´28 و عرض °34 و ´3 قرار دارد (نک‍ : «پایگاه ... »، بش‍ ). آران‌وبیدگل بخش وسیعی از دشت آبرفتی حوضۀ جنوبی دریاچۀ نمک را دربرمی‌گیرد و شیب آن از جنوب به شمال است. در قسمتهای شرق و شمال این شهر تپه‌های ماسه‌ای به‌صورت نواری به طول حدود 120 کمـ ، عرض متوسط 25 کمـ و ارتفاع 800-1000 متر از جنوب شرقی به شمال غربی کشیده شده است و در اصطلاح محلی به آن بند ریگ می‌گویند. در ناحیه‌های جنوب و جنوب غربی این شهرستان، دشتهای کاشان و راوند واقع‌اند و در میان آنها خشک‌رودهایی به وجود آمده است که سیلابهای پراکنده و آبهای اضافی دامنه‌های شمالی ارتفاعات جنوبی کاشان را به دریاچۀ نمک منتقل می‌کنند. آب‌وهوای این منطقه کویری است. مساحت کل شهرستان آران‌وبیدگل 573‘2 کمـ2 است. در اسفند 1344، این دو بخش یکی شدند و شهرستان آران‌وبیدگل را به وجود آوردند (علیجان‌زاده، مقدمه، 10) و امروزه بیدگل در جوار همسایۀ قدیمی‌تر و بزرگ‌تر از خود، یعنی آران، به‌عنوان نقطه‌ای جغرافیایی به‌طور جداگانه به شمار نمی‌رود (همو، مقدمه، 16). آران و بیدگل به‌ترتیب متشکل از 12 و 10 محله‌اند؛ هرکدام از این محله‌ها، مسجدها و حسینیه‌های مختص به خود را دارند (یارشاطر، 372).
آران‌وبیدگل دو بخش مرکزی و کویرات دارد که شامل 4 شهر، 3 دهستان و 13 روستا ست (نک‍ : «پرتال ... »، بش‍ ). جمعیت این شهرستان براساس آخرین سرشماری عمومی کشور در سال 1390 ش، افزون‌بر 97هزار تن بوده است («درگاه ... »، بش‍ ‌).
امروزه، گویش رایج در آران‌وبیدگل فارسی است که با لهجه‌های گوناگون به آن گفت‌وگو می‌شود، اما مردم این منطقه به گویش قدیمی این شهر نیز مسلط هستند که کاربرد آن روبه‌زوال است و درظاهر کمتر از 200 خانوار آن را به کار می‌برند (یارشاطر، همانجا). روند فارسی‌شدگی در این مناطق همچنان ادامه دارد و بسیاری از روستاهای محل سکونت گویشوران زبانهای مرکزی ایران، که بیشتر در بخش شرقی استان اصفهان قرار دارند، در معرض تغییر زبانی به سوی فارسی هستند (برجیان، «تسلیم ... »، 74). این گویش را مردم منطقه زبان «محلی»، «دهی»، «راجی» یا «رایجی»، که همان رازی است، می‌نامند (علیجان‌زاده، مقدمه، 17). گونۀ آرانی با گونۀ بیدگلی قدری تفاوت دارد (یارشاطر، همانجا).

سبب نام‌گذاری

به عقیدۀ برخی از پژوهشگران، واژۀ آرانی از «آر» گرفته شده، که مخفف «آرت» پهلوی به معنای مقدس است؛ به این ترتیب، «آران» به‌معنای جایگاه مقدس است. برخی نیز بر این باورند که آران از ریشۀ «آرین» (نام دیگر قوم آریا) است (نک‍ : علیجان‌زاده، مقدمه، 13). قدیمی‌ترین اثر مکتوبی که واژۀ آران در آن نام برده شده، الاعلاق النفیسه نوشتۀ ابن‌رسته است که در 290 ق/ 903 م به عربی نگاشته شده، و در 1365 ش انتشارات امیرکبیر آن را ترجمه و چاپ کرده است. ابن‌رسته در این اثر (ص 181-182) از آران به‌عنوان یکی از آبادیهایی یاد می‌کند که در دوران انوشیروان دارای قصرهایی متعدد بوده‌اند (آرانی، 9). 

پیشینۀ پژوهش

جز از کتابها، پایان‌نامه‌ها و مقاله‌هایی که به گویشهای ایرانی یا گویشهای مرکزی ایران پرداخته‌اند و در آنها به‌طور پراکنده به گویش آرانی نیز اشاره شده (برای نمونه، نک‍ : «زبانها ...  <  ... The Iranian > »، برجیان <2012>، صفوی‌زاده و موسوی میراک، کلباسی، اسماعیلی <برای مشخصات کامل این منابع، نک‍ : مآخذ فارسی و لاتین>)، تاکنون آثار چندانی در زمینۀ بررسی، تحلیل و توصیف این گویش منتشر نشده است. از معدود آثاری که فقط به بررسی گویش آرانی پرداخته‌اند، یکی زبان کویر (1373 ش) تألیف حسین (عباس) علیجان‌زاده آرانی، نویسنده، شاعر و پژوهشگر زبان و استاد ادبیات فارسی است. جلد اول این اثر، شامل 4 بخش صرف و نحو، شاهدهای مثال و واژگان، و جلد دوم، شامل 3 بخش صرف افعال، شاهدهای مثال، فرهنگ واژگان و اصطلاحات زبان باستانی آران‌وبیدگل است (نک‍ : مآخذ). اثر دیگر، مقالۀ احسان یارشاطر با عنوان «گویش آران‌وبیدگل» در جلد سوم دایرةالمعارف ایرانیکا ست که نسخۀ مفصل‌تر آن در «جشن‌نامۀ ژیلبر لازار» (نک‍ : مل‍ ) به چاپ رسیده است.
از آثار اخیر که به بررسیهای زبان‌شناختی آرانی در حوزۀ ساختواژه و آواشناسی می‌پردازند، به اینها می‌توان اشاره کرد: پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد عباس محبوبی آرانی با عنوان بررسی ساخت آوایی و ساخت واژه در گویش آران‌وبیدگل؛ مقالۀ فرانه فلک‌ناز با عنوان «حذف در لهجۀ آرانی»؛ مقالۀ محمد راسخ مهند با عنوان «واژه‌بستهای ضمیری در گویش رایجی <آران‌وبیدگل> »؛ پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد صدیقه تقوایی یزدلی با عنوان بررسی فرایندهای آوایی و واجی گویش آران‌وبیدگل (برای مشخصات کامل این منابع، نک‍ : مآخذ فارسی).

 

ویژگیهای آواشناختی

آرانی دارای 9 واکۀ â،؛؛؛i ، o،؛؛ö،؛ü و ә است (یارشاطر، 372) که 6 واکۀ اول با فارسی مشترک، و 3 واکۀ آخر با آن متفاوت است. واکۀ ә در آغاز، پایان و میان برخی از واژه‌ها ظاهر می‌شود، مانند әmmama «مامان»، xonә «خانه» و harfә bәzan «صحبت‌کردن» (فلک‌ناز، 1628). همخوانهای این گویش به‌طور دقیق همانند فارسی است، با این تفاوت که h در این گویش پسکامی‌تر و درواقع حلقی‌تر تلفظ می‌شود (یارشاطر، 373). الگوی هجایی برتر در این گویش CV است. همچنین در سطح زبرزنجیری تفاوت در جایگاه تکیه در مقایسه با فارسی مشاهده می‌شود، مثلاً واژۀ «آران» در فارسی (لهجۀ گفتاری فارسی تهرانی) به‌صورت un'ar و در آرانی به‌صورت aro' تلفظ می‌شود (فلک‌ناز، همانجا).
یکی از فرایندهای آوایی پرتکرار در این گونه، حذف واجی است که در واژه‌ها یا عبارتهای آرانی، در مقایسه با برابر فارسی آنها، در مواضع مختلف، به‌ویژه در موضع پایانی و بیشتر برای همخوانهای دندانی و همخوانهایی چون r و h رخ می‌دهد، مانند: ša «شهر»، črx «چرخ»، zen «ذهن»، kar «کرد»، bozor «بزرگ» (فلک‌ناز، 1629؛ یارشاطر، همانجا)؛ این فرآیند در حذف همخوانهای پیش از t در ستاکهای زمان گذشته نیز رخ می‌دهد، مثل ret «ریخت»، vat «بافت» و ka(r) «کرد».
کشش جبرانی واکه در نتیجۀ حذف همخوان، فرایند رایج دیگر در این گویش است که در واژه‌هایی مانند xâ:r «خواهر»، a:t «زد»، pa:d «پخت» و do:z «دزد» دیده می‌شود. 
فرایند آوایی دیگر، ابدال است، مثلاً تبدیل هجای un به o در موضع پایانی در واژه‌هایی چون âro «آرون <صورت گفتاری آران> و kašo «کاشون <صورت گفتاری کاشان>» (فلک‌ناز، همانجا).

 

ویژگیهای ساختواژی

در آرانی، پی‌بستهای ضمیری «در نقش نشانۀ فاعل متعددی در زمان گذشته، ضمیر ملکی، مفعول مستقیم و غیرمستقیم و متمم حرف اضافه به کار می‌روند». این پی‌بستها «در اشاره به فاعل منطقی جمله در زمان گذشته به‌صورت شناور می‌توانند به سازه‌های مختلفی قبل از فعل اضافه شوند» (راسخ‌مهند، 171).
نشانۀ استمرار -a، که ممکن است صورت کوتاه‌شدۀ -da باشد، در این مواضع می‌آید: در آغاز فعل و پیش از ستاک فعلی: a-xor-o «می‌خورم»؛ میان ضمیر فاعلی و ستاک فعلی: d-a-vâ «می‌گفتی»؛ میان پیشوند اشتقاقی و ستاک فعلی: ho-[v]a-čin-o «می‌نشینم»؛ میان پیشوند نفی و ستاک فعلی: hâ-n-a-čin-o «نمی‌نشینم» (کلباسی، 79-81).
آرانی دارای تمایز جنس دستوری است و این ویژگی را از طریق صفتهای شمارشی و اشاره‌ای همراه اسم می‌توان تشخیص داد، مثلاً در e bol «یک بیل»، e نشانگر مؤنث و به معنای «یک» است و در ne gâ «این گاو نر»، ne نشانگر مذکر و به معنای «این» است (یارشاطر، 374).
مفعول بی‌واسطه در حالت مفرد و جمع با e- مشخص می‌شود: kargp-e naba-yo «مرغ را نزن». در آرانی دو گونه نشانه وجود دارد: لازم و متعدی. شناسه‌های لازم هم با افعال لازم در زمان ماضی و مضارع و هم با افعال متعددی در زمان مضارع می‌آیند؛ این شناسه‌ها عبارت‌اند از: o «من»، e «تو»، a «او»، im «ما»، ey «شما»، ay یا an «آنها». شناسه‌های متعدی فقط در ساخت فعلهای ماضی متعدی کاربرد دارند و عبارت‌اند از: m «من»، d «تو»، y «او»، mo «ما»، do «شما»، yo «آنها» (علیجان‌زاده، 13-14).
ضمیرهای پیوسته در آرانی عبارت‌اند از: yun-؛,mum-؛,e-؛,d؛(e)- ,m؛(a)-
. این ضمیرها به‌عنوان ضمیر ملکی، مفعول بی‌واسطه، مفعول باواسطه، مفعول حرف اضافه، همچنین عامل در ترکیبهای مجهول کاربرد دارند، مانند pül-e-y-am še-dâ «پولش را بهش دادم».

در این زبان، در میان ترکیبهای وصفی یا اضافی کسرۀ اضافه وجود ندارد و صفت یا مضافٌ‌الیه به‌طور مستقیم و بدون علامت با موصوف یا مضاف ترکیب می‌شود، مثال: gol sür «گلِ سرخ»، hezam tar «هیزمِ تر»، ševi ahmad «پیراهنِ احمد» و sera ali «خانۀ علی» (همو، 209).
 

فعل

در آرانی دو گونۀ فعل، لازم و متعدی، از لحاظ ساختاری و اتصالشان به شناسۀ فعلی تفاوت دارند. در ساختار فعلهای لازم، نخست فعل می‌آید و بعد شناسه به آن متصل می‌شود؛ اما در فعلهای متعدی اول شناسه قرار می‌گیرد و بعد بن فعل می‌آید (همو، 9).
در ساخت مصدر در این گویش از پسوند âde- استفاده می‌شود که با توجه به بافت آوایی‌ای که در آن رخ می‌دهد، دچار دگرگونی آوایی می‌شود و به‌صورت ode ، -te، -ede، -ade- و جز آن درمی‌آید. برای متعدی‌کردن فعلهای لازم و سببی‌کردن فعلهای متعدی، در مصدرهایی که به âde- ختم می‌شوند، یک آوای n به قبل از â اضافه می‌شود، مثلاً مصدر لازم parâde تبدیل به مصدر متعدی parnâde می‌شود (همو، 10).
فعلها در این گویش به‌صورت ساده، پیشوندی و مرکب ساخته می‌شوند. برخی از پیشوندهای فعلی عبارت‌اند از: -tay-، peš-، var-، ar این فعلها نیز به‌عنوان همکرد در ساخت فعلهای مرکب کاربرد دارند: bu «بود»، vâbu «شد»، gâbu «شاید می‌بود»، gâbe «شاید باشد» و جز آن (علیجان‌زاده، 14-15).
در ساخت ماضی نقلی در افعال لازم، هجای اول فعل ماضی ساده کشیده‌تر می‌شود: vateštâde «ایستادن» ← vâteštâdo «ایستاده‌ام» (همو، 100-101). ماضی استمراری نیز با دو میانوند -â- و -kemâ- ساخته می‌شود، اگر پیش از میانوند -â- واکه قرار گرفته باشد، صورتهای -va- -ta- و -vo- ظاهر می‌شود: hovačišto و hâkemâčišto «می‌نشستم» (همو، 102-104).
در ساخت ماضی متعدی، شناسه‌های متعدی (y ،-d ،-m-؛ do، -mo-،؛yo-) به آغاز بن ماضی فعل‌ متصل می‌شوند و پیش از شناسه نیز یک ba- زینت اضافه می‌شود (همو، 120): xarde «خوردن» ← ba-maxar «خوردم <ماضی سادۀ اول‌شخص مفرد>». در ساخت ماضی نقلی متعدی هم از ماضی ساده و پسوند -a استفاده می‌شود: bamxarda «خورده‌ام». ماضی استمراری متعدی با افزودن شناسه‌های متعدی به‌اضافۀ میانوند -a- به‌ آغاز بن ماضی فعل ساخته می‌شود، مانند m-a-xar «می‌خوردم». در صورت مفرد این فعلها، گاهی در هجای اول قلب رخ می‌دهد: amxar ← maxar. در ساخت ماضی استمراری متعدی از میانوند -kemâ- نیز استفاده می‌شود: am-kemâ-xar «می‌خوردم» (همو، 99-102).


واژگان

âleši «اشتباهی»؛ elgale «برگۀ قیسی»؛ âvangu «آویزان»؛ eskanje «سکسه»؛ anjujak «آفتابگردان»؛ bâd gereftan «عصبی‌شدن»؛ bâdenjam «بادمجان»؛ bâ-xâje «پدربزرگ»؛ bâqsure «پدرزن/ پدرشوهر»؛ bâki «تا اینکه»؛ basu «ظرفی خاص»؛ bafr «برف»؛ boq «گونه»؛ bolon «ظرف گلی بزرگ گنبدی‌شکل و مشبک برای نگهداری غذا»؛ pamp «تلمبه»؛ patâl «آدم کثیف»؛ pasef kardan «پس‌اندازکردن»؛ pasle «کنج‌»؛ pangândan «سرهم‌کردن»؛ pišâb «ادرار»؛ tartare «چرخ»؛ toršâle «برگۀ زردآلو»؛ tang raftan «کشیدن»؛ tah-bar-o-bone «ته‌مانده»؛ jaranqâbe «خیلی کثیف»؛ čâbe راه‌آب <دریچۀ فاضلاب>»؛ čarx «دوچرخه»؛ čeqazr «چقدر»؛ čaquli «گله‌کردن»؛ čolm «آب بینی»؛ čine «دیوار گلی»؛ hašimat «عفت و وقار»؛ xab «خب»؛ xosrow «مادرشوهر/ مادرزن»؛ xonaqe «حلق»؛ daguči «دالی <بازی کودکانه>»؛ daqaz «ترک»؛ daqqe «تاول»؛ duk-dukina «جوجه‌تیغی»؛ do-kune «لگد»؛ dulax «باد شدید همراه با غبار»؛ raje «ریسه»؛ zak zadan «توی ذوق زدن»؛ zeleqdun «چانه»؛ ziq «ترش»؛ serku «سنگی که در آن می‌کوبند»؛ sixe «اتاق کوچک صحرایی»؛ šid «پهن»؛ qalbul «غربال»؛ fasini «عصر»؛ fiyume «بهانه»؛ qalquliče «قلقلک»؛ qolqole «گردن»؛ quluqče «بزمجه»؛ qis-qis «پیوسته»؛ kâlak «دستنبو»؛ kaje «قفس»؛ kaskalij «مدفوع پرندگان»؛ kolle «گلو»؛ gelize «آب دهان»؛ laxšidan «لغزیدن»؛ mačuli «کوچک»؛ nâli «تشک»؛ nagad «نارس»؛ nušare «نوه <یا نتیجه>»؛ nife «خشتک»؛ niqče «خیلی کم»؛ vâ-dâr «ساکت شو»؛ valaxšidan «پیچ‌خوردن»؛ var kandan «نیشگون‌گرفتن»؛ varaxš zadan «درخشیدن»؛ vašgun «نیشگون»؛ vašil «بی‌نمک»؛ handât «تصمیم‌»؛ yâde «جاری» (تحقیقات).
برخی از ضرب‌المثلهای رایج در آرانی:  âlâ bâš «زود باش!»؛  pâ tarak «بلند شو!»؛  pal gereftan «روی بدن کشیدن»؛  dar-o-baxš «دروپنجره»؛  pakaš dar-rafte «پیر شده، بی‌حال‌شده»؛  hand-o-band dar-rafte «استفاده‌شدنی نیست»؛  hamaš ye go ye gale «یکسان‌بودن نتیجه»؛  yaparâ «بعضیها»؛  âle andâxtan «درازکشیدن» (همان؛ سلمانی، بش‍ ).

مآخذ

آرانی، غلامرضا، رسالۀ هلالیه: در شرح‌حال امامزاده محمد هلال بن علی علیه‌السلام، کاشان، 1379 ش؛ ابن‌رسته، احمد، الاعلاق النفیسه، ترجمه و به کوشش حسین قره‌چانلو، تهران، 1365 ش؛ اسماعیلی، محمدمهدی، «بررسی ساختهای مصدری در برخی گویشهای استان اصفهان»، زبان‌شناخت، تهران، 1390 ش، س 2، شم‍ 1؛ «پایگاه ملی نامهای جغرافیایی»، نامهای جغرافیایی (مل‍ )؛ «پرتال استانداری اصفهان»، استان (مل‍ )؛ تقوایی، صدیقه، بررسی فرایندهای آوایی و واجی گویش آران‌وبیدگل، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، 1393 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل‍ ‌)؛ راسخ‌مهند، محمد، «واژه‌بستهای ضمیری در گویش رایجی <آران‌وبیدگل>»، زبانها و گویشهای ایرانی (ویژه‌نامۀ نامۀ فرهنگستان)، تهران، 1391 ش، شم‍ 1؛ سلمانی، مهدی، یادداشتهای منتشرنشده از پژوهشهای میدانی؛ علیجان‌زاده، حسین (عباس)، زبان کویر (کتاب اول: تحقیق در زبان آران‌وبیدگل)، چ شفق، 1373 ش؛ فلک‌ناز، فرانه، «حذف در لهجۀ آرانی»، مجموعه‌مقالات همایش بین‌المللی گویشهای مناطق کویری ایران (10-11 آذر 1389)، سمنان، 1391 ش؛ کلباسی، ایران، «نشانۀ استمرار در لهجه‌ها و گویشهای ایرانی»، گویش‌شناسی (ویژه‌نامۀ نامۀ فرهنگستان)، تهران، 1382 ش، شم‍‌ 1؛ لُکوک، پیر، «گویشهای مرکزی ایران»، راهنمای زبانهای ایرانی، به کوشش ر. اشمیت، ترجمۀ محسن رضایی باغ‌بیدی و دیگران، تهران، 1383 ش، ج 2؛ محبوبی آرانی، عباس، بررسی ساخت آوایی و ساخت واژه در گویش آران‌وبیدگل، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، 1380 ش؛ نیز:

Amar, www.amar.org.ir; Borjian, H., «Kashan ix: The Median Dialects of Kashan, <2> Urban Jewish Dialect», Iranica, 2012, vol. XVI, no.1, www.iranicaonline.org/ articles/ kashan-ix2-urban-jewish-dialect (acc. Jan. 5, 2012); id., «Median Succumbs to Persian after Three Millennia of Coexistence: Language Shift in the Central Iranian Plateau», Journal of Persianate Studies, Leiden, 2009, no. 2; GNDB, www.gndb.ncc.gov.ir; The Iranian Languages, ed. G. Windfuhr, London, 2009; Ostan, www.ostan-es.ir; Safavizadeh, N. and F. Moosavi Mirak, «Nominal system in Buzābādi, one of the north-eastern dialects of central Iran», Life Science Journal, Arak, 2012, vol. IX, no. 4, www.lifesciencesite.com; Yarshater, E., «The dialect of Ârân and Bidgol», Études Irano-Aryennes offertes à Gilbert Lazard, eds. C.H. de Fouchécour and Ph. GiGnoux, Paris, 1989. 
مریم مسگرخویی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: