اورامی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 10 مهر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273737/اورامی
چهارشنبه 18 مهر 1403
چاپ نشده
اورامی / awrâmi/ ، کهنترین و دستنخوردهترین گویش زبان گورانی، که از زبانهای ایرانی شاخۀ غربی شمالی به شمار میرود. گویش اورامی از بسیاری جنبهها رفتار یک گویش ایرانی میانۀ بهنسبت کهن را دارد و در بخشهایی از دو کشور ایران و عراق به آن گفتوگو میشود. جمعیت گویشوران اورامی نزدیک به 500هزار تن برآورد میشود (نک : مکنزی، 3, 4؛ دبیرمقدم، «زبان ... »، 121، ردهشناسی ... ، 2/ 794؛ سجادی، جنس ... ، 23، 39، 50). این گویش در میان فارسیزبانان با نامهایی چون «اورامی»، «اورامانی»، «اورامان» و «اورامانات» شناخته میشود و گویشوران اورامی آن را «هَورامی»، «هَورامانی»، «هَورامان» و «هَورامانات» مینامند. بهتر است میان اصطلاحهای «هورامی»، «هورام» و «هورامان/ هورامانات» تمایز گذاشت و آنها را در این مفاهیم به کار برد: «هورامی»، نام گویش؛ «هورام»، نام گویشور هورامی؛ «هورامان/ هورامانات»، نام منطقهای که هورامها در آن سکونت دارند (اطلاعات ... ). گویش اورامی چندین گونه دارد، مانند تَختی، لُهُونی، پاوهای، ژاوَهرودی، گاوَهرودی و جز آنها (سجادی، همان، 49). گسترۀ جغرافیایی گویش اورامی شامل بخشهایی از دو کشور ایران و عراق، در دو سوی مرزهای آنها ست. اورامان ایران در دو استان کردستان و کرمانشاه واقع است و به بخشهایی مانند اورامان تخت، اورامان لهون، اورامان ژاوهرود و اورامان گاوهرود تقسیم میشود. اورامان تخت و ژاوهرود بهتمامی در استان کردستان، و اورامان لهون در استان کرمانشاه قرار دارند؛ به عبارت دیگر، اورامان ایران در بخش جنوب غربی کردستان ایران در حدواسط شهرهای سنندج (مرکز استان کردستان)، مریوان، سروآباد، کامیاران (از توابع این استان)، کرمانشاه (مرکز استان کرمانشاه) و مرز ایران و عراق واقع است. رشتهکوه زاگرس با ارتفاع 250‘1 تا 278‘3 متر مانند دیواری اورامان را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده است. این دیوار در تقسیمبندی جغرافیایی نیز اورامان را در دو استان کردستان و کرمانشاه قرار داده است؛ قسمت شرقی این رشتهکوه در استان کردستان، و قسمت غربی آن در استان کرمانشاه واقع است. اورامان غربی، که به اورامان لهون مشهور است، به دو قسمت اورامان لهون ایران و عراق بخش میشود (همان، 21). دربارۀ مناطق کاربرد گویش اورامی و شمار گویشوران آن، چند نکته شایان یادآوری است: 1. از شمار گویشوران اورامی در کشورهای ایران و عراق آمار دقیقی در دست نیست. 2. بهسبب کوهستانیبودن منطقۀ اورامان و رفتوآمد دشوار در آن، همواره میزان مهاجرت از آنجا بالا بوده است و شمار چشمگیری از گویشوران اورامانی در شهرهای مختلف ایران و عراق با گویشوران کرد و غیرکرد به سر میبرند؛ بنابراین، آمار جمعیت گویشوران اورامی در این مناطق، که اختلاط اورام و غیراورام وجود دارد، ممکن نیست. 3. مناطق اورامنشین از نظر جغرافیایی پیوستگی ندارند و بهطور معمول در میان مناطق کردنشین پراکندهاند. 4. شمار چشمگیری از گویشوران اورام در شهرهای گوناگون ایران و عراق نیز در دیگر کشورها به سر میبرند (تحقیقات ... ). بااینحال، مناطقی از ایران و خارج از ایران که گویش اورامی در آنها کاربرد دارد به این شرحاند:در خارج از ایران: مردم 40 شهر و روستا در عراق به گویش اورامی گفتوگو میکنند که از آن جملهاند: شهرهای خُرمال و حلبچه و روستاهای بیاره، تَویله، زَلم و جز آنها (سجادی، جنس، 21-22، 51).در ایران: استان کردستان، شهرستان سنندج: کمتر از یکچهارم مردم شهر سنندج با کل جمعیت 987‘373 تن؛ 6 روستا در دهستان ژاورود شرقی بخش مرکزی با 437‘4 تن جمعیت؛.یک روستا در دهستان نران بخش مرکزی با 271 تن جمعیت؛ 5 روستا در دهستان ژاورود غربی بخش کلاترزان با 367‘4 تن جمعیت (نک : «درگاه ... تقسیمات ... »، بش ).شهرستان کامیاران: کمتر از نیمی از مردم شهر کامیاران با کل جمعیت 907‘52 تن؛ 5 روستا در دهستان ژاورود بخش مرکزی با 000‘3 تن جمعیت؛.یک روستا در دهستان عوالان در بخش موچش با 452 تن جمعیت. دو روستا در دهستان گاورود بخش موچش با 361‘2 تن جمعیت (همانجا).شهرستان سروآباد: بیش از نیمی از مردم شهر سروآباد با کل جمعیت 976‘4 تن؛ 4 روستا در دهستان اورامان تخت بخش اورامان با 814‘4 تن جمعیت؛ 9 روستا در دهستان شالیار بخش اورامان با 729‘4 تن جمعیت؛ 4 روستا در دهستان بیساران بخش مرکزی با 189‘4 تن جمعیت؛ 5 روستا در دهستان پایگلان بخش مرکزی با 040‘5 تن جمعیت؛ 6 روستا در دهستان رزاب بخش اورامان با 821‘2 تن جمعیت؛ 10 روستا در دهستان ژریژه بخش مرکزی با 029‘3 تن جمعیت؛ 3 روستا در دهستان کوسالان بخش مرکزی با 920‘3 تن جمعیت؛ 3 روستا در دهستان دزلی بخش مرکزی با 525‘3 تن جمعیت.شهرستان مریوان: نیمی از مردم شهر مریوان با 464‘110 تن جمعیت کل (همانجا).استان کرمانشاه، شهرستان پاوه: شهر پاوه با 704‘23 تن جمعیت؛ شهر نوسود با 730‘1 تن جمعیت؛ شهر نودشه با 077‘3 تن جمعیت؛ 11 روستا در دهستان سیروان بخش نوسود با 848‘2 تن جمعیت؛ 6 روستا در دهستان هولی بخش مرکزی با 736‘3 تن جمعیت. به این ترتیب، کل جمعیت گویشوران اورام در ایران را حدود 050‘150 تن میتوان برآورد کرد (همانجا).
دربارۀ ریشهشناسی واژۀ «اورامی» و«اورامان» نظرهای گوناگونی ابراز شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: «اورام»، جمع «ورم» به معنای «آماس» است (معین، ذیل واژه). در منطقه، در برخی از لهجهها، «هورامان» به معنای «جای برآمده و بلند» است، زیرا اورامان منطقهای بلند و مرتفع است (تحقیقات ... ). نظر دیگر این است که چون مردم اورامان، پیش از اسلام، زردشتی بودهاند هنگام نیایش در بلندیهای این منطقه گفتهاند: «اَهورا! آمان» یعنی«ای اهورا! ما را پناه ده»؛ به همین سبب، این منطقه را «هورامان» که مخفف «اَهورا! آمان» است نامیدهاند (سلیمی، 30). همچنین، گفته میشود که نام حقیقی مردم اورامان، «اورا»، مخفف «اهورا»، بوده و «مان» به معنای خانواده و طایفه است؛ بنابراین، طایفۀ اهورایی را هورامان، یعنی «خانوادۀ اهورایی» نامیدهاند (نک : همانجا). عمید (ص 216) هورامان را بهصورتهای «اورامن، اورامان، اورامین و اورامه» آورده و نوشته، که یکی از آهنگهای قدیم موسیقی و یکی از آهنگهای فارسیان است که شعرهای آن را به زبان پهلوی یا لهجههای محلی، «فهلویات» میخواندند و «هور» به معنای «خورشید، آفتاب» و «هورا» به معنای «هلهلۀ تحسین و شادی» است. ازآنجاکه هورامان منطقهای کوهستانی و سردسیر، و بهطور معمول آسمان آن ابری بوده، واژۀ هورامان بنابر برخی لهجهها از «هَور= ابر» و «آمان = آمده» تشکیل شده است (تحقیقات).در قرون وسطى، ادبیات کُردی [و اورامی] به خطی نوشته میشد که برمبنای الفبای عربی بود و آن را با اصوات کردی [و اورامی] منطبق کرده بودند. در این خط، 3 کاستی اصلی خط فارسی دیده نمیشوند؛ این کاستیها عبارتاند از: 1. وجود چند نویسه (letter/ graphic) برای صدایی واحد: در خط اورامی هر صدا تنها با یک نویسه در تناظر است؛ 2. وجود یک نویسه برای چند صدا: در خط اورامی هر نویسه تنها با یک صدا در تناظر است؛ 3. نبودن نویسه برای برخی از صداها: در خط اورامی تمام صداها با یک نویسه در تناظر هستند (سجادی، جنس، 51، 52). امروزه نیز از این خط استفاده میشود (تحقیقات).
ژاک دُ مرگان (Morgan) در 1322 ق/ 1904 م یاداشتهایی دربارۀ اورامی منتشر کرده است (نک : مآخذ). بندیکتسن (Benedictsen) در سفری که در 1319 ق/ 1901 م به کردستان داشته، یادداشتها و متنهای باارزشی از گویش اورامی(گونۀ پاوهای) گردآوری کرده است. او از اورامان دیدن کرده، بااینحال، بخش مهمی از یاداشتهایش را پیش از آن در شهر سنندج نوشته بود. یادداشتهای وی به زبان فرانسه و در 127 صفحه در 1921 م/ 1300 ش منتشر شدهاند (نک : سراسر اثر). به گفتۀ مکنزی (ص 3)، بیشک مهمترین مجموعۀ یادداشتها و متنها دربارۀ اورامی از آن بندیکتسن است. وی پاوهای را لهجهای از گویش اورامی به شمار آورده، و در یادداشتهایش به چند قطعه شعر به این گویش اشاره کرده است.اُسکار مان (Mann) پیش از مرگان، دربارۀ اورامی به پژوهش پرداخت و یاداشتها و متنهایی دراینباره نوشت. او نیز مانند بندیکتسن پیش از دیدار از اورامان، بیشتر یادداشتهایش را در شهر سنندج تهیه کرده بود. یادداشتهای مان پس از مرگ وی، در سال 1309 ش/ 1930 م توسط هَدَنک (Hadank) منتشر شدند (نک : مآخذ). مکنزی در سال 1345 ش/ 1966 م در کتابش (نک : مآخذ) به وصف گویش اورامان لهون و بهطور مشخص، گونۀ شهر نوسود از توابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه پرداخته است. او توصیف خود از این گویش را براساس گفتوگو با گویشوری اورامی به نام «تحسین»، که در لندن با وی ملاقات کرده، انجام داده است. اثر وی شامل این 4 بخش است: بخش اول، شامل توصیف مختصری از نظام آوایی گویش اورامی است. بخش دوم، بررسی ساختواژی این گویش را در بر میگیرد که مفصلترین بخش است. بخش سوم، که کمحجمترین بخش و در دو صفحه است، شامل نکاتی دربارۀ نحو این گویش است. بخش آخر، مشتمل است بر متنهایی به گویش هورامی و واژهنامۀ گورانی ـ انگلیسی. محمدتقی ابراهیمپور، جلالالدین نظامی کورانه و عبدالرحمان شاهرخی در 1370 ش به توصیف دستورزبان دو گویش کردی شمالی و اورامی پرداخته، و گفتهاند که هدفشان مقایسه و برابر هم نهادن این دو گویش است که ویژگیهایی همگون دارند که در گویشهای دیگر یافت نمیشود (نک : مآخذ). شهرام نقشبندی در سال 1375 ش نظام آوایی گونۀ پاوهای (گونۀ شهر پاوه) را وصف کرده (نک : مآخذ)، و اهداف پژوهش خود را به این گونه تقسیم کرده است: 1. آزمون عملی مدل استاندۀ واجشناسی زایشی؛ 2. آزمون عملی مدل واجشناسی جزء مستقل؛ 3. مقایسۀ تبیینهای زایشی و جزء مستقل هنگام ارجاع به جنبههای گوناگون نظام آوایی گویش اورامی. رحیمی در سال 1386 ش در بخش اول کتاب خود (نک : مآخذ) به مقدمات، در بخش دوم به صرف و در بخش سوم به نحو این گویش پرداخته است. منصور سلیمی در سال 1392 ش، گویش اورامی (گونۀ پاوهای) را بررسی و توصیف کرده است. کتاب وی (نک : مآخذ) شامل 6 فصل و 540 صفحه است. در فصل اول، اصطلاحات بهکاررفته در پژوهش معرفی شدهاند. فصل دوم به توصیف واجی این گویش اختصاص دارد. در فصل سوم، پدیدههای زبرزنجیری بررسی شدهاند. فصل چهارم به بررسی دستورزبان این گویش اختصاص دارد. فصل پنجم شامل بخشی از واژههای گویش است. سرانجام، فصل ششم به فرایندهای آوایی اورامی در مقایسه با فارسی اختصاص داده شده است. محمد دبیرمقدم نیز در سال 1392 ش، شماری از زبانهای ایرانی را از لحاظ ردهشناسی و در چهارچوب رویکرد معیار در مقالۀ کامری (1978 م) توصیف و تحلیل کرده است. اثر وی در دو جلد به چاپ رسیده است؛ فصل نهم از جلد دوم آن (ص 794 بب ) به گویش اورامی اختصاص دارد. گونۀ اورامی بررسیشده در این اثر، گونۀ شهر پاوه در استان کرمانشاه است. مهدی سجادی در سال 1394 ش به بررسی جنس دستوری در گویش اورامی و بهطور مشخص، گونۀ اورامی تختی پرداخته است (نک : مآخذ). وی مینویسد: مقولۀ جنس دستوری در این گویش را از طریق آوای پایانی اسم و جایگاه تکیۀ آن میتوان تشخیص داد. جنس دستوری، مقولهای اسمی (ضمیری)، صفتی، حرف تعریفی (معین و نامعین)، فعلی و دوشقی (مذکر و مؤنث)، و صورت بینشان آن مذکر است.
نظام واجی گویش اورامی شامل 31 همخوان/ b, p, t, d, g, k, q, ʔ, v, f, s, z, ʃ, ʒ, χ, ʕ, h, ħ, ʧ, ʤ, m, n, ň, l, ɫ, r, ɍ, ɹ, j, w/ و 8 واکۀ ساده / a, i, u, e, o, ɔ, ə, ɑ/ است (کامبوزیا، 68- 69).عملکرد فراگیر فرایند نرمشدگی همخوانها: این فرایند شامل واکدارشدگی و پیوستهشدگی همخوانها ست. در فرایند واکدارشدگی، همخوانهای f،؛ʃ،؛k و s به جفت واکدارشان تبدیل میشوند: teʃne←؛taʒna «تشنه»؛ dastband←؛dazband «دستبند». فرایند پیوستهشدگی نیز 3 همخوان b،؛d و t را شامل میشود: tabar←؛tavar «تبر»؛ χodɑ←؛χɔɹɑ (نقشبندی، 15، 188، 193).تبدیل واج همخوانیχʷ به w در سیر تحول تاریخی این گویش: χʷoʃc←؛wəʃk «خشک»؛ χʷoʃ←؛waʃ «خوش»؛χʷodam ←؛wem «خودم» (سجادی، جنس ... ، 46).مختومشدن بیشتر واژههای اورامی به واکه: tɑta «پدر»؛ ʔaɹɑ «مادر»؛ wɑɫe «خواهر»؛ tuta «سگ» (همانجا).وجود تکیه، که در این گویش چند نقش و کارکرد دارد: 1. سبب تغییر معنای واژه میشود، مثل ˈhita «شخم»، / hiˈta «جفت <کفش و جز آن>»؛ 2. موجب تغییر مقولۀ دستوری واژه میگردد، مثل ˈbara «بِبر <فعل امر>»/ baˈra «دَر <اسم>»، mɑˈzi «پشت <مذکر>»؛ ˈwɑmi «بادام <مؤنث>» (سجادی، «تکیه»، 167-171).
وجود جنس دستوری دوگانۀ مذکر و مؤنث: اسمها یا مذکر یا مؤنثاند: ɍoʤjɑr «خورشید <مذکر>»؛ mɑnɡa «ماه <مؤنث>»؛ ɍo «روز <مذکر>»؛ ʃava «شب <مؤنث>» (همو، جنس، 215).مطابقت صفت با موصوف در شمار (همان، 46):kəteb-e ʕal-e جمع. مذکر، «خوب» اضافه. جمع. مذکر، «کتاب» = کتابهای خوبkəteb-i ʕalمفرد. مذکر، «خوب» اضافه. مفرد. مذکر، «کتاب»= کتابِ خوبنشانۀ مصدری: مصدر با افزودن پسوندهای «a/ -ɑj-» به ستاک گذشتۀ فعل به دست میآید: vɑt-aj «گفتن»؛ ɡǝrt-aj «گرفتن»؛ sɑn-ɑj «خریدن»؛ wan-ɑj «خواندن» (همانجا). تکواژ مجهولساز: مجهول با افزودن تکواژهای گذشتۀ «jɑ-» و حال «ja-» به ستاک حال فعل ساخته میشود: wǝr-jɑ-ne «خورده شدم»؛ wǝr-ja-w «خورده میشوم» (همان، 47).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید