کیخسرو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 1 مهر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273699/کیخسرو
چهارشنبه 18 مهر 1403
چاپ شده
7
کِیخُسْرو، از شاهان جاوید در دین زردشت و فرهنگ مردم و مشهور به عدالت در حماسۀ ملی ایرانیان. نام کیخسرو در اوستایی بهصورت haosravah آمده، و به معنی شخص نیکنام، مشهور به خوبی یا دارندۀ آوازۀ نیک است (پورداود، 2/ 255). این پادشاه فرزند سیاوش (ه م)، شاهزادۀ مظلوم ایرانی، است که در توران، با فریگیس یا فرنگیس، دختر افراسیاب (ه م)، ازدواج کرد. کیخسرو پس از قتل پدرش به فرمان افراسیاب، که قصد کشتن او را هم داشت، با پایمردی پیران، وزیر افراسیاب، از مرگ رهایی مییابد. کیخسرو را برای پرورش نزد شبانان میفرستند تا راهورسم پهلوانی و شاهی را فرانگیرد و کینخواه پدر نشود؛ بنابراین، کودکی او در توران میگذرد و ایرانیان از وجودش بیخبر میمانند؛ چنانکه حتى رستم، که برای انتقام خون سیاوش به سمت توران تاخته، و 6 سال اختیار آن سرزمین را در دست داشته است (فردوسی، 2/ 410)، به دلیل این بیخبری، تلاشی برای یافتن کیخسرو نمیکند. پس از رفتن رستم از توران، 7 سال خشکسالی رخ میدهد (همو، 2/ 412). پس از سالها، سرانجام گودرز خواب میبیند، از وجود کیخسرو آگاه میشود و فرزندش گیو را در پی او به توران میفرستد. پس از 7 سال جستوجو، گیو کیخسرو را پیدا میکند و او را همراه مادرش فرنگیس، اسب و زره سیاوش به ایران میآورد (همو، 2/ 421-425، 436)؛ بنابراین، هنگامی که کیخسرو به ایران میآید، دستکم بیستساله است.بزرگان ایران بر سر انتخاب جانشینی شایسته برای کاووس، که پیر و ناتوان شده بود، به دو دسته تقسیم میشوند. گروهی کیخسرو، و گروه دیگر فریبرز کاووس، برادر سیاوش، را انتخاب میکنند و هر دو گروه بر انتخاب خود اصرار میورزند. درنهایت، قرار بر این میشود تا هریک از این دو شاهزاده که بتواند دژ جادویی بهمن را فتح کند صاحب تاج و تخت ایران شود. فریبرز از عهدۀ این کار برنمیآید؛ اما کیخسرو به فرّه ایزدی، طلسمی را که به نام خدا بر کاغذ چینی نوشته است بر سر نیزه میزند و به دست گیو میدهد تا بر بارۀ دژ بگذارد. کیخسرو دیوار دژ را میشکافد، دیوان و جادوان ساکن را نابود میکند و آتشکدهای در آنجا میسازد. او پس از در دست گرفتن زمام امور ایران، لشکری بزرگ به توران میفرستد. به طوس، فرماندۀ سپاهش، دستور میدهد که از راه کلات، جایگاه قلعۀ برادرش فرود، نرود تا مبادا نزاعی میان آنها درگیرد؛ ولی طوس سپاه را از همان راه به توران میبرد، در راه به قلعۀ فرود میرسد و او را میکشد. کیخسرو آنها را توبیخ میکند و بار دیگر برای انتقامگیری از خون سیاوش به توران لشکر میکشد. پس از جنگهای بسیار، کیخسرو افراسیاب را اسیر میکند و همراه دیگر کسانی که در قتل سیاوش نقش داشتند، به جزای اعمالشان میرساند. پس از کشتهشدن قاتلان سیاوش، عمر کاووس به سر میرسد و کیخسرو در مقام شاه ایران بر تخت مینشیند (فردوسی، 4/ 325). او 60 سال سلطنت میکند (همو، 4/ 327)؛ اما در آخرین سال، از ترس اینکه مبادا همچون جمشید و ضحاک، به ظلم روی بیاورد و آخرت را فدای دنیا کند، به زهد میگراید و از خدا میخواهد پیش از اینکه گناهی مرتکب شود، او را از این دنیا ببرد (همو، 4/ 332). درنهایت، پس از 5 هفته زاری به درگاه خداوند، در خواب میبیند که تقاضایش پذیرفته شده است و به جوار حق برده خواهد شد (همو، 4/ 336). کیخسرو، پس از پذیرش تقاضایش، بزرگان را از تصمیم خود برای کنارهگیری از سلطنت آگاه میکند؛ ولی درباریان که نمیخواستند شاه عادلی چون او را از دست بدهند، از کیخسرو میخواهند از این کار صرفنظر کند. او درنهایت، همۀ اموالش را میان نیازمندان، یتیمان و بیوهها تقسیم میکند و به هریک از پهلوانان، متناسب با لیاقتشان، چیزی میبخشد. سپس، لهراسب را بر تخت مینشاند و دربار را ترک میکند. بسیاری از ایرانیان به دنبال او میروند، ولی وقتی به دامنۀ کوه میرسند، شاه آنها را از ادامۀ راه بازمیگرداند. طوس، گیو، فریبرز، بیژن و گستهم کیخسرو را رها نمیکنند تا به چشمهای میرسند و شب را آنجا سپری میکنند. با گذشت پاسی از شب، شاه در آن چشمه سر و تن میشوید و به پهلوانان میگوید که فردا از اینجا بازگردند، وگرنه برفی سنگین خواهد آمد و آنها گم خواهند شد. با طلوع خورشید، شاه از چشم پهلوانان ناپدید میشود و آنها به جستوجوی او برمیخیزند تا شب که برفی سنگین میبارد و دلاوران هلاک میشوند (همو، 4/ 365-370).در متون ادبی، به زندگی کیخسرو و داستانهای مربوط به آن بسیار توجه شده است. ازآنجاکه تأکید ما بر روایات فولکلوریک حیات او ست، در ادامه، داستانهای شفاهی زندگی کیخسرو را با حکایتهای ادبی مقایسه میکنیم تا به شباهتها و تفاوتهای آن پی ببریم.بخشی از شاهنامه، که با داستان سیاوش شروع میشود و با ناپدیدشدن او پایان مییابد، درواقع، داستانی با قسمتهای متفاوت است. ساختار کلی این داستان مطابق با الگویی است که در مطالعات حماسی تطبیقی، به آن «انگاره یا الگوی سرگذشت پهلوان» میگویند. نخستینبار ادوارد ب. تایلر این ساختار را در سدۀ 19 م/ 14 ق، معرفی کرد. او در 1871 م/ 1288 ق، متوجه شد که روند زندگی بیشتر پهلوانان حماسی از الگویی خاص پیروی میکند. پس از تایلر، دانشمند اتریشی، یوهان گئورگ فُن هان، در همان سالها، الگوی زندگی پهلوانان را بررسی کرد. نتیجۀ مطالعات او 7 سال پس از مرگش، با عنوان «مطالعات حماسی» منتشر شد. فُن هان جدولی از مشخصات اساسی زندگی پهلوانان سنتی به دست میدهد که آن را «فرمول آریایی تبعید و بازگشت» مینامد. او 16 حادثه یا ویژگی را در زندگی پهلوان سنتی آریایی، تشخیص داده است که به تولد (حوادث 1-3)، دوران جوانی (4- 9)، بازگشت (10-13) و سایر حوادث زندگی (14-16) مربوط میشوند. البته، نیازی نیست که همۀ این حوادث در زندگی همۀ پهلوانان رخ دهد؛ زیرا معمولاً چند فقره از آنها در حیات برخی پهلوانان موجود نیست؛ مهم این است که توالی حوادث در الگوی زندگی، مطابق ترتیبی باشد که فُن هان به دست داده است. او طرحش را براساس مقایسۀ ماجراهای 14 شخصیت حماسی تهیه کرده است. این شخصیتها عبارتاند از: پرسئوس، هرکول، ادیپ، آمفیون و زتا (دوقلو)، پلئیس و نلئوس (دوقلو)، دیتریش، ولفدیتریش، زیگفرید، کوروش، کیخسرو، کرنه و کریشنا؛ بنابراین، کیخسرو یکی از پهلوانانی است که توالی حوادث زندگیاش در طرح زندگی حماسی در فرضیۀ فن هان مؤثر بوده است.
الگوی زندگی پهلوان سنتی در فرمول آریایی تبعید و بازگشت، به این ترتیب است: 1. تولد، پهلوان از هماغوشی پدر و مادری زاده میشود که با هم ازدواج نکردهاند. مادر او شاهزاده، و پدرش از خدایان یا اهل سرزمینی بهجز سرزمین مادریاش است؛ 2. جوانی، یکی از والدین پهلوان یا شخصی دیگری در خواب یا هر روش دیگر، تولد او را پیشگویی میکند. پس از زادهشدن، والدین پهلوان او را در جایی میاندازند تا بمیرد؛ اما حیوانی نقش دایۀ او را برعهده میگیرد یا زوجی چوپان، که فرزند ندارند، او را بزرگ میکنند. پهلوان در کودکی، دلیر و نیرومند است و در جوانی، برای مأموریت یا خدمت به سرزمینی بیگانه سفر میکند؛ 3. بازگشت، پهلوان از سفر با پیروزی بازمیگردد. پس از بازگشت، کسانی را که در کودکی به دنبال آزارش بودند میکشد و به فرمانروایی میرسد. در برخی موارد، پهلوان به دست مادرش از اسارت رهایی مییابد، شهر یا شهرهایی را پایهگذاری میکند و مرگی غیرعادی دارد؛ 4. شخصیتهای جنبی، پهلوان ناآگاهانه با یکی از محارم خود ازدواج میکند و به همین سبب، دیگران او را سرزنش یا تعقیب میکنند. او ممکن است در جوانی بمیرد یا به دست فردی که پهلوان به او توهین کرده است کشته شود یا برادر جوانترش را میکشد.پس از مرگ فن هان، آلفرد نات طرح او را براساس حماسههای ایرلندی گسترش داد و نکاتی را به آن افزود: پهلوان هیولا یا هیولاهایی را میکشد و با خوردن ماهی جادویی به دانش فراطبیعی دست مییابد.پس از اینکه نتیجۀ تحقیقات نات در 1881 م/ 1298 ق، با عنوان «فرمول تبعید و بازگشت آریایی در قصص و داستانهای حماسی اقوام کلت» منتشر شد، پژوهشگرانی مانند ا. رنک، ل. رگلن، و. پراپ، و ج. کمبل موضوع بیوگرافی حماسه را بررسی، و هریک طرحی از زندگی پهلوانان حماسی ارائه دادند. از میان این طرحها، جدول رگلن مفصلتر است و بیشتر به زندگی کیخسرو در ادب عامه مربوط میشود.
مادر او شاهزاده، و پدرش پادشاهی است که معمولاً، از بستگان نزدیک مادر به شمار میرود. نطفۀ پهلوان در شرایطی غیرعادی بسته میشود. ممکن است پهلوان فرزند یکی از خدایان باشد. هنگام تولد، پدر یا پدربزرگ مادری پهلوان به جان او سوءقصد میکنند؛ اما او نجات مییابد و به سرپرستی زوجی در سرزمین دوردست، بزرگ میشود. از کودکیِ پهلوان آگاهی چندانی در دست نیست. او هنگام بلوغ، به سرزمین خود بازمیگردد یا به سرزمینی میرود که پادشاه آیندۀ آنجا خواهد شد. پس از پیروزی بر پادشاه، هیولا، اژدها، یا حیوانی وحشی، با شاهزادهخانمی ازدواج میکند که معمولاً دختر پادشاه پیشین است. مدتی با آرامش فرمان میراند و قوانینی را تدوین میکند؛ اما پس از مدتی، خدایان یا رعایا بر او خشمگین میشوند و او را از تخت و ملک میرانند. به مرگی اسرارآمیز میمیرد که معمولاً بر فراز تپه یا کوه رخ میدهد. اگر فرزندانی داشته باشد، آنها پس از او به سلطنت نمیرسند. جسدش به خاک سپرده نمیشود، ولی یک یا چند مدفن دارد (سراسر اثر). همانطور که پیشتر گفتیم، لازم نیست همۀ حوادث این طرحها حتماً در زندگی پهلوانان حماسی رخ دهد، بلکه باید حوادث زندگیشان براساس توالی ذکرشده در طرحها باشند.
به روایت شاهنامه، کیخسرو پدر و مادری از نسل پادشاهان دارد؛ فرنگیس دختر افراسیاب، و سیاوش پسر کاووس است. همچنین، در شرایط غیرعادی، یعنی هنگام تبعید پدرش در توران، زاده شده است (قس: رگلن، 145). پیش از به دنیا آمدن، سیاوش تولد کیخسرو و کینخواهیاش از افراسیاب را در خواب میبیند و به فرنگیس میگوید (فردوسی، 2/ 345-347). افراسیاب، پدربزرگ کیخسرو، اندکی پیش از تولد او یا در کودکی، به جانش سوءقصد میکند؛ اما با پایمردی پیران از مرگ نجات مییابد و در سرپرستی او، در سرزمینی دوردست (توران) بزرگ میشود (قس: رگلن، همانجا). از حوادث دوران کودکی کیخسرو آگاهی چندانی نداریم (قس: همانجا). او پس از بلوغ، با کمک گیو به ایران بازمیگردد و پس از فتح دژ بهمن، زمام امور ایران را در دست میگیرد. پس از مرگ کاووس، به سلطنت میرسد و در عدالت فرمان میراند. پس از سالها فرمانروایی، از سلطنت کناره میگیرد و ناپدید میشود. پس از کیخسرو، لهراسب، که نسبتی با او ندارد، بر تخت مینشیند و درنهایت، مدفن او معلوم نیست (همانجا). البته، علت کنارهگیری کیخسرو از سلطنت خشمگینشدن رعایا یا خداوند نیست، بلکه او از ترس گمراهشدن، تاج و تخت را ترک میگوید. بااینحال، نشانهای از خشمگرفتن زیردستان کیخسرو بر او در مخالفت شدیدشان با گوشهگیریهایی او و تردید در صحت عقلیاش در شاهنامه مشاهده میشود (فردوسی، 4/ 330-333، 338).افزونبر انطباق طرح رگلن با داستان زندگی کیخسرو، طرح فن هان هم با حیات این پادشاه مطابقت دارد؛ زیرا کیخسرو یکی از پهلوانانی است که فن هان طرحش را براساس حوادث زندگی او ابداع کرده است. اگر طرح فن هان را بر زندگی کیخسرو منطبق کنیم، میبینیم که مادر پهلوان شاهزادهخانمی تورانی، و پدرش شاهزادهای ایرانی است (رگلن، 142). تولد کیخسرو و پادشاهیاش در خواب به سیاوش، پدر او، اعلام میشود. کیخسرو پس از به دنیا آمدن، سالها نزد چوپانان پرورش مییابد و در کودکی، نشانههای پادشاهی در او آشکار میشود. پس از آمدن گیو به توران، همراه او برای کینخواهی پدر به ایران میرود. پس از رسیدن به فرمانروایی، در دوران حیات کاووس، به توران لشکرکشی میکند و افراسیاب و دیگر قاتلان پدرش را از بین میبرد. درنهایت، به گونهای اسرارآمیز در کوه و برف ناپدید میشود. حادثۀ جنبی زندگی کیخسرو کشتهشدن برادرش فرود است که به دست سپاهیان او به قتل میرسد (همانجا). همانطور که گفتیم، انطباق بین جزئیات این طرحها و زندگی پهلوانان لازم نیست؛ برای نمونه، برخلاف رستم که برادرش شغاد را به دست خود میکشد (همانجا)، کیخسرو خودش فرود را به قتل نمیرساند و او به دست سپاهیان کیخسرو کشته میشود که البته، این در ساختار داستان تفاوتی ایجاد نمیکند؛ منظور این است که برادر پهلوان به دست او یا نیروی تحت فرمانش از بین برود، هرچند کشتهشدن برادر خواست پهلوان نباشد.حوادث زندگی کیخسرو با آنچه در الگوهای گوناگون زندگی پهلوانی آمده است مطابقت جزءبهجزء ندارد؛ اما شباهتها به اندازهای است که جای هیچگونه تردیدی بر انطباقپذیری این طرحها با زندگی کیخسرو باقی نمیماند. داستان سیاوش و تبعید او از ایران درواقع، مقدمۀ داستان زندگی کیخسرو به شمار میرود؛ همانطور که داستان فرود یکی از حکایات جنبی در ساختار زندگی پهلوان است و مشابه آن در حیات پهلوانان دیگر دیده میشود. بهعبارتدیگر، در بررسی و تحلیل داستان کیخسرو، نمیتوان تولد او را آغاز داستان زندگیاش دانست؛ زیرا رفتن سیاوش به توران و کشتهشدن او در آن دیار مقدمۀ زندگینامۀ کیخسرو، و از اجزای جداییناپذیر این داستان است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید