کوفت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 31 شهریور 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273676/کوفت
یکشنبه 15 مهر 1403
چاپ شده
7
کوفْت، بیماری عفونی مقاربتی و واگیردار، و نیز در فرهنگ مردم، ناسزا و نفرین.کوفت را آبلهفرنگی، آتشک، ارمنیدانه، نار افرنجیه، حب افرنجی و طاعون جدید و در اصطلاح پزشکی، آن را سفلیس (سیفلیس/ سیفیلیس) نیز گفتهاند ( لغتنامه ... ؛ انوری؛ منظورالاجداد، 31). این بیماری بیشتر بهصورت جوش یا زخم روی آلت تناسلی ظاهر میشود و نتیجۀ آمیزش با فرد آلوده است؛ گاهی هم مادرزادی انتقال مییابد (همانجاها).دربارۀ منشأ پیدایش بیماری سفلیس اختلافنظر وجود دارد؛ برخی معتقدند نخستینبار خدمۀ کشتی کریستف کلمب این بیماری را به اروپا آوردند و عدهای بر این باورند که سفلیس از پیش وجود داشته است (زیمر، بش ). کوفت یا بیماری سفلیس در دورۀ صفوی (905-1135 ق/ 1499- 1722 م)، حتى میان رجال و پادشاهان هم رواج داشت. خان احمد خان اردلان، داماد شاه عباس (سل 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م)، به بیماری کوفت مبتلا بود (واله، 54، 72). بهتصریح نصرآبادی (ص 10)، شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق/ 1642-1666 م) بهسبب بیماری کوفت در قریۀ مایان، از توابع دامغان، درگذشت. گسترش این بیماری به اندازهای بود که نصرآبادی در تذکرۀ خود بارها به آن اشاره کرده است (ص 220، 400، 406).بهتصریح مونسالدوله (ص 247- 248)، سبب شیوع کوفت میان زنان قاجار این باور غلط بود که اگر مرد مبتلا به کوفت زن بگیرد و با او رابطه برقرار کند، بیماریاش بهبود مییابد. حکیم زنان برای درمان این بیماری قلیان جیوه تجویز میکرد؛ به این صورت که مقداری جیوه را در کوزۀ قلیان میریختند. با پکزدن به قلیان، آب جیوه به دهان و حلق بیمار میرفت و دردش آرام میگرفت. قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) هم بارها، از ابتلا اشخاص مختلف به بیماری کوفت سخن گفته است (1/ 572، 3/ 2357، 4/ 2773، 5/ 3555، 6/ 4277) و بدینترتیب، میتوان گفت این بیماری در دورۀ قاجار، میان مردم عادی و صاحبمنصبان رواج داشته است. براساس سندی مربوط به 1340 ق، ادارۀ صحّیه اخطاریهای داده بود که بقال و شاگردانش نباید به بیماری سفلیس مبتلا باشند (فراهانی، 2/ 181). در این دوره، میان کحالان رایج بود که بهسبب بیتجربگی به چشم بیمار آسیب بزنند و کورشدن او را عارضۀ بیماری سفلیس اعلام کنند (مستوفی، 1/ 528- 529).در دورۀ پهلوی اول (1304-1320 ش/ 1925-1941 م)، سفلیس بسیار شایع شد و بهسبب گسترش ارتباطات با سرعت به سرتاسر ایران سرایت کرد. دولت وقت برای محدودکردن بیماری، اقداماتی پیشگیرانه انجام داد: تصویب لایحۀ مبارزه با بیماریهای آمیزشی و واگیردار، تأسیس مریضخانۀ ویژه، تألیف کتاب و نمایش فیلمهای آموزشی دربارۀ بیماری (منظورالاجداد، 31-35). بهتصریح هنری فیلد (ص 196)، که در 1312 ش/ 1934 م، در ایران به سر میبرد، حدود 80٪ مردم به سفلیس مبتلا بودند و اصلاح وضع بهداشت در دستور کار دولت قرار داشت (نک : تکمیلهمایون، 2/ 102).جهانگردان در آثارشان به بیماری کوفت اشاره کردهاند؛ به گفتۀ شاردن، که در دورۀ صفوی به ایران سفر کرده بود، نیمی از مردم ایران، حتى کودکان، به بیماری سفلیس دچار بودند و همنشینی با مبتلایان و شستوشو در حمامهای عمومی از دلایل انتشار این مرض بود. به عقیدۀ وی، ایرانیان این بیماری را بدون درمان تا پایان عمر تحمل میکردند؛ زیرا خشکی و پاکیزگی هوای ایران و استحمام بسیار مانع بهبود زخم میشد (3/ 1129-1130، 1133). به گفتۀ پولاک، معلم دارالفنون و پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مردم همچون دیگر ساکنان مشرقزمین، این بیماری را مُسری نمیدانستند، بهراحتی دربارهاش سخن میگفتند و برای مقابله با آن هیچ اقدام بهداشتیای نمیکردند؛ درنتیجه، سرعت شیوع بیماری بالا بود (ص 476-477). او بهترین روش برای درمان این بیماری را تنفس بخار شنگرف و مصرف جوشاندۀ چوب چینی گفته است. بهتصریح رابینو، یکی از دلیلهای وضعیت شوم این بیماری در ایران، ناآگاهی مردم از واکسیناسیون سفلیس بوده است (ص 51).در متون پزشکی کهن، بیماری کوفت بیشتر با نام آتشک معرفی شده است. بهجز اشارۀ مختصر رازی (ص 381، حاشیۀ 2) دربارۀ تأثیر زالوانداختن بر درمان زخمهای این بیماری، نویسندگان آثار سدۀ 8 ق/ 14 م به بعد، بیشتر به بیماری کوفت و روشهای درمان آن توجه کردهاند و استفاده از چوب چینی را برای درمان آتشک مفید دانستهاند (منصور، 822). در خلاصة التجارب آمده است که ایرانیان بهسبب سوزش زخمها، این بیماری را آتشک نامیدهاند و معتقدند این بیماری بهسرعت سرایت نمیکند و راه انتقال آن آمیزش با شخص مبتلا ست (بهاءالدوله، 64، 135-136). جامعترین اثر دربارۀ بیماری کوفت رسالۀ آتشک عمادالدین شیرازی است که پس از معرفی مفصل این بیمـاری، علل پیدایش، نشانهها و روش درمان آن را بیان میکند (ص 5-16). داروهای بسیاری برای درمان بیماری آتشک یا کوفت تجویز میشود؛ ازجمله مطبوخ برگ درخت گز (اثل)، زهرۀ گاو آمیخته به عسل، چوب چینی، جیوه و شنگرف (حکیم مؤمن، 1/ 82، 202، 278، 470- 471؛ عقیلی، 228- 229، 449، 483).در منابع فرهنگ مردم، کمتر به بیماری کوفت و روشهای درمان آن توجه شده است؛ بهتصریح شهری، تهرانیها این بیماری را ناشی از گرمی مزاج و مصرف بیشازحد سیر، پیاز و ادویه میدانستند و برای بهبود زخمها افزونبر داروهای شیمیایی ( تاریخ ... ، 1/ 508، 511)، از ضماد تخممرغ نیمبند (همو، طهران ... ، 5/ 260)، پودر انار خشک (همان، 5/ 214)، روغن زعفران با موم و مغز استخوان قلم (همان، 5/ 316) و مازوی کوبیده در سرکه (همو، تاریخ، همانجا) استفاده میکردند. از دیگر روشهای رایج برای درمان کوفت یا سفلیس شستوشو با آب خزینه بود؛ بیمارانی که خجالت میکشیدند نزد پزشک بروند بهترین راه کاهش سوزش زخم و کندهشدن جوشها را خیساندن بدن در آب خزینه میدانستند. آنها دور از چشم دلاک، حمامی و دیگر مشتریان، لنگ میبستند و پس از پنهانکردن بیماریشان، به خزینه میرفتند. همین کار باعث سرایت بیشتر بیماری میشد (همان، 1/ 508-510). استفاده از چپق و قلیان حاوی جیوه هم برای درمان کوفت رواج داشت؛ اما بیمار باید دقت میکرد که دود قلیان بههیچوجه وارد گوش و چشمش نشـود (همان، 1/ 511). کردها برای درمان زخمهـا، کوبیدۀ جو سوخته و پوست سماق را روی زخم میگذاشتند. جوشاندۀ جو هم برای درمان زخمهای چرکی رواج دارد (صفیزاده، 21). اشاره به بیماری کوفت بیشتر در شعر شاعران متأخر، چون محمدتقی بهار (1/ 316، 497، 703) دیده میشود. میرزا آقا تبریزی هم در نمـایشنامهای به مرض کوفـت اشـارهای کرده است (نک : آرینپور، 1/ 361، 363).کوفت و عبارتهای ساختهشده با آن برای سرزنش و نفرین در میان مردم رواج دارد؛ از قبیل کوفتگرفتن به معنی مبتلاشدن به بیماری سفلیس و مردن، کوفتکردن به معنی خوردن، کوفتشدن به معنی ناگوارشدن چیزی برای کسی و کوفتخورده به معنی پرخور ( لغتنامه؛ انوری؛ احمدی، 208)؛ نیز ضربالمثلهایی مانند پول داشته باش، کوفت داشته باش با اشاره به همین بیماری ساخته شدهاند (شاملو، 2/ 814؛ ذوالفقاری، 1/ 649).
آرینپور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1355 ش؛ احمدی، مرتضى، فرهنگ بروبچههای ترون، تهران، 1386 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ بهاءالدولۀ حسینی، حسن، خلاصة التجارب، تهران، 1382 ش؛ بهار، محمدتقی، دیوان، تهران، 1335 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه ( ایران و ایرانیان)، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تکمیلهمایون، ناصر، تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران، تهران، 1381 ش؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش مؤسسۀ احیای طب طبیعی، قم، 1390 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رابینو، ی. ل.، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، تهران، 1357 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، منصوری فی الطب، ترجمۀ محمدابراهیم ذاکر، به کوشش حازم بکری صدیقی، تهران، 1387 ش؛ زیمر، کارل، «بیماری اروپایی»، ترجمۀ کاوه فیضاللٰهی، کارگزاران، تهران، 25/ 01/ 1387 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عینالسلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374- 1378 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف پ، تهران، 1378 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صفیزاده، صدیق، طب سنتی در میان کردان، تهران، 1361 ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، 1260 ق؛ عمادالدین شیرازی، محمود، آتشک، تهران، 1382 ش؛ فراهانی، حسن، روزشمار تاریخ معاصر ایران، تهران، 1385 ش؛ فیلد، هنری، مردمشناسی ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1343 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1384 ش؛ منظورالاجداد، محمدحسین و رقیه قاسمی، «بیماریهای عمومی در دورۀ پهلوی اول و اقدامات دولت برای مقابله با آن»، پیام بهارستان، تهران، 1389 ش، س 2 (ویژۀ تاریخ پزشکی)؛ منصور بن محمد، کفایة منصوری، به کوشش مؤسسۀ احیای طب طبیعی، تهران، 1382 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1317 ش؛ واله، محمدیوسف، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1382 ش.
مروارید رفوگران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید