کوسه هجیج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 30 شهریور 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273671/کوسه-هجیج
یکشنبه 15 مهر 1403
چاپ شده
7
کوسه هَجیج، نام یا لقب امامزادهای در روستای هجیج، از توابع شهرستان پاوه.روستای هجیج میان °46 و ´20 طول شرقی و °35 و ´10 عرض شمالی، در ارتفاع متوسط 900 متر از روستاهای دهستان سیروان، در غرب شهر نوسود واقع است و از توابع شهرستان پاوه در استان کرمانشاه محسوب میشود ( فرهنگ ... ، 76). برخی منابع هجیج را لقب سید عبیدالله، فرزند امام موسى کاظم (ع)، دانستهاند که در این روستا مدفون است (رامیدینیا، 63). برخی دیگر هجیج را وادی عمیق، مغاک و زمین دراز معنی کردهاند که رونده را به شتاب میآورد ( لغتنامه ... ). این تعریف با ویژگیهای جغرافیایی روستا، که در درهای شیبدار قرار دارد و کوههای سربهفلککشیده آن را محاصره کردهاند، منطبق است (پورکریم، 34). برخی نام این روستا را به شکل «حجیج» آوردهاند (رزمآرا، 54) و سبب این نامگذاری را حجرفتنهای متوالی امامزاده سید عبیدالله پنداشتهاند (مدرس، 10-11). گروهی دیگر حجیج را مرد حجتگو، یعنی سید عبیدالله معنی کردهاند؛ زیرا سخنانش برای مریدان حجت بوده است (پورکریم، همانجا، حاشیۀ 1). در هر صورت، نام روستا را از لقب سید عبیدالله معروف به کوسج (مردی بیریش) گرفتهاند که مقبرهاش در این روستا قرار دارد (وقایعنگار، 65-66).مردم روستای هجیج هم هویت خود را از امامزاده سید عبیدالله گرفتهاند؛ «در همهجا، اهل این آبادی به واسطۀ امامزاده احترام دارند و رعایت از آنها میکنند و هرقدر بار داشته باشند، در هیججا رسم گمرک و راهداری از آنها نمیگیرند» (همو، 66).دربارۀ هویت واقعی سید عبیدالله (کوسه هجیج) اتفاقنظر وجود ندارد؛ برخی او را از رهبران مذهبی اهل حق پنداشتهاند که پیروانش هرساله به زیارت او میروند (شمس)؛ برخی دیگر او را از مغهای زردشتی میدانند (رامیدینیا، همانجا) و گروهی هجیج را همان «کوسجد» دانستهاند (مینورسکی، 83) که در منابع تاریخی، محل قتل بدر بن حسنویه به دست حسین بن مسعود (منصور) کردی (شاه خویشن) آمده است (بدلیسی، 40؛ غفاری، 168؛ مجمل ... ، 401). ساکنان هجیج و دیگر مناطق اورامانی سید عبیدالله را با نام «کوسه حجیج» میشناسند و به او لقب «شخص» و «پیر» میدهند که به مقدسان محلی اطلاق میشده است (هورامانی، 201، 485؛ شمس). مصداق «شخص» در منابع مکتوب و میان مردم محلی، سلطان عبیدالله، فرزند امام موسى کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) است (سنندجی، 46؛ وقایعنگار، 65).براساس روایات موجود، پس از رحلت امام موسى کاظم (ع) در زندان هارونالرشید (حک 170- 193 ق)، دو تن از پسرانش به نامهای سید اسماعیل و سید عبیدالله از بغداد به سمت اورامان حرکت کردند. عبیدالله 50ساله در میانۀ راه بیمار شد، برادرش او را در اطراف خانقین، به فردی معتمد سپرد و خود پس از طی مسیری طولانی، به روستای اَسپریس/ اَسپریز در اورامان رسید. سید عبیدالله پس از چند سال، به جستوجوی برادر راهی آن منطقه شد؛ اما پس از رسیدن، دریافت که او از دنیا رفته است (پورکریم، 34؛ شمس). امروزه، اهالی روستای اسپریس مقبرۀ سید اسماعیل را محترم میشمارند و از دور و نزدیک برای زیارت به آنجا میروند (سلطانی، 377؛ حاجیعزیزی، 127). سید عبیدالله پس از آن به هجیج رفت و آنجا مستقر شد (شمس). نسبنامههای کهن تأیید کردهاند که امام موسى کاظم (ع) پسرهایی به نامهای عبیدالله و اسماعیل داشته است (فخرالدین، 77؛ ابنعنبه، 141).موقعیت جغرافیایی روستای هجیج، که «در مکان بسیار سخت واقع است که صعبالعبورتر از این نقطه در عالم کمتر است» (سنندجی، همانجا)، مشابه جاهای دیگری است که علویان طبرستان (حک 250-316 ق/ 846- 928 م) برای فرار از ظلم خلفـای عبـاسی (حک 132-656 ق/ 750- 1258 م) به آن مناطق پناه میبردند. تناقضی که در نسبنامههای مکتوب و روایتهای شفاهی وجود دارد این است که مؤلفان نسبنامهها سید عبیدالله را صاحب فرزندانی دانستهاند که دستکم تا سدۀ 9 ق/ 15 م، نسلشان در شیراز، حجاز و مصر باقی ماند (ابنعنبه، همانجا)؛ اما در روایتهای محلی، سید عبیدالله ازدواج نکرد و فرزندی نداشت. 7 مرید وی هم به احترام مرادشان در زمان حیات او ازدواج نکردند؛ اما پس از فوتش، با 7 تن از دختران «پیر معصوم»، که ساکن همان حوالی بود، ازدواج کردند و بهجز یکی از مریدان به نام «مرید سرخ»، باقی صاحب فرزند شدند. امروزه، 6 طایفۀ ساکن هجیج نامشان را از این 6 مرید گرفتهاند (پورکریم، 34-35؛ پیرصاحب، 340-342). صنعتگران روستای هجیج شغلشان را میراث مریدان صنعتگر کوسه هجیج میدانند که از ماهیدشت و شرکان به او پیوسته بودند. هجیج صنعتیترین روستای اورامان است و در آن، ابزارآلاتی مانند چاقو میسازند و گیوه و لباس میدوزند (اورامانی، 484؛ پیرصاحب، 342؛ شمس).براساس روایتهای شفاهی، نخستین اقدام سید عبیدالله پس از اقامت در هجیج، ساخت مسجدی در پای کوه، شمال رودخانۀ سیروان، روبهآفتاب بود. این مسجد ستونهایی سنگی به ابعاد 5/ 1×5/ 1 دارد و مردم محلی بهسبب تقدس مکان، بافت قدیم آن را تغییر ندادهاند. در این مسجد، چراغی پیهسوز، تسبیحی با دانههای چوبی و یک کشکول نگهداری میشد و آنها را یادگارهای سید عبیدالله میدانند. درون مسجد، چلهخانه و عبادتگاهی هست که بیننده را به یاد عبادتگاههای مغان زردشتی میاندازد. بعدها، این یادگارها را به مسجد جدید آبادی منتقل کردند (پورکریم، 42؛ پیرصاحب، 57؛ شمس). سید عبیدالله پس از بنای مسجد، عبادتگاه دیگری در غرب آبادی ساخت. مردم بر این باورند که او در فصل گرما، عبادتگاه روبهآفتاب را ترک میکرد و به عبادتگاه غربی میرفت که در معرض نور نبود (همو). امروزه هم عبادتگاههای امامزاده سید عبیدالله را محترم میدانند؛ اما مقدسترین مکان و زیارتگاه عمومی مردم روستا مقبرۀ او ست که داخل روستا و میان کوهستان و رودخانۀ سیروان قرار دارد. بنای امامزاده تا چند سال پیش، فقط دیواری سنگچین زیر درخت بلوط بود و گهوارهای ساده متشکل از چند ورق حلبی روی قبر قرار داشت (پیرصاحب، 347)؛ اما امروزه، سازمان اوقاف بنای آن را بهصورت چهارطاقی آجری با گنبدی سبز بازسازی کرده، و نام سید عبیدالله را در تابلویی سبز نوشته است (شمس).بنا به باور مردم، امامزاده از گذشته صاحب کرامات بود؛ «واقعاً بزرگِ با کشف و کرامتی است و خوارق عادت خیلی از او نقل میکنند» (سنندجی، 46). مردم چشمههایی را که از دل کوه میجوشند و آب دهکده را تأمین میکنند از برکت وجود امامزاده میدانند (پورکریم، 34) و بر این باورند که آب این چشمهها در طول سال و هنگام خشکسالی، به خواست امامزاده ثابت میماند تا به اهالی آسیبی نرسد (شمس). در ناامنیهای سالهای مختلف، مردم هجیج همواره امنیت داشتهاند و هیچگونه قتل، دزدی و خشونت در این منطقه رخ نداده است (پورکریم، 35). امروزه هم هجیج با 170 خانوار پاکترین روستای استان کرمانشاه است. در این روستا، معتاد و سیگاری وجود ندارد و آنجا را بهمنزلۀ الگوی پاکی به سازمان ملل معرفی کردهاند. مردم محلی معتقدند اینها نتیجۀ برکت امامزاده است. در اطراف روستا، فرورفتگی خاصی روی سنگی وجود دارد که آن را جای پای اسب کوسه هجیج میدانند (شمس)؛ همچنین، بر این باورند که روزی هاجر خاتون، خواهر سید عبیدالله، که مقبرهاش در سنندج است، از یک طرف رودخانۀ سیروان، برادرش را صدا میزند؛ اما صدای امواج مانع رسیدن صدای او میشود. سید عبیدالله به آب میگوید ساکت شو و آب ساکت میشود. امروزه، تنها جایی از رودخانه که آب بدون سروصدا از آنجا میگذرد، همین نقطه اسـت (پیرصاحب، 346-347؛ قس: ه د، شـاه رودبند). نیز آبمعدنی چشمۀ جوشان «بَل» را در نزدیکی هجیج، نتیجۀ کرامات امامزاده میدانند (شمس).هرساله از استانهای مجاور به زیارت کوسه هجیج میروند و او را «مستجابالدعوه» میدانند (پیرصاحب، 346). بیشتر زائران اشعاری با این مضمون میخوانند: «ای کوسه هجیج که خانهات در امان است، به مرقد تو آمدهام و دستم به دامانت، تو نزد خدا شفیع من باش» (شمس). بیشترین مراجعان کوسه هجیج زنان نازا، بیماران صعبالعلاج و صاحبان نذرند که گاه برای اجابت حاجتشان، مدتها آنجا بست مینشینند، دعا میخوانند و به وی توسل میکنند. برخی نذر میکنند که اگر خواستهشان اجابت شود، پولی را به متولیان زیارتگاه یا پیرمردهای نابینای جلو مقبره بدهند. گاهی دخیلهای سبز به امامزاده میبندند یا از پارچههای سبز آنجا برمیدارند و برای دفع نیروهای اهریمنی در قالب دعای سهگوش، به زنان باردار یا فرزندان خردسال میبندند. امامزاده دارای باغهای موقوفۀ گردو ست که درآمد آن صرف هزینههای مسجد میشود (شمس).زنان کرد در لالاییهایشان بارها نام کوسه هجیج را بر زبان میآورند؛ مصراع «فرزند دلبندم الٰهی کوسه هجیج نگهدارت باشد» در این لالاییها تکرار شده است (همو). قبرستان ده کنار امامزاده قرار دارد (پورکریم، 43، حاشیۀ 1). رسم دفن مردگان کنار پیر مقدس در دیگر روستاهای اورامان هم رایج است، چنانکه در فرهنگ محلی، به قبرستان سروپیری (سرپیر) میگویند (اورامانی، 485، 1021-1022).از کوسه هجیج جملات قصار و وصیتهایی برجا مانده که میان مردم مشهور و مقدس است. بیشتر این توصیهها اخلاقی و فرهنگی است؛ مانند اینکه هجیجیها هرگز نباید لباس سنتیشان را فراموش کنند (پیرصاحب، همانجا). امروزه هم پوشش ساکنان هجیج منحصربهفرد است و در همهجا با آن شناخته میشوند (مردوخ، 2/ 73-74). در آیینهای مولودیخوانی، که در عبادتگاه کوسه (مسجد روستا) برگزار میشود، شمع و چراغ روشن میکنند و در فضایی معطر با بوی گلاب، دف میزنند و اشعار مذهبی میخوانند (شمس).
ابنعنبه، احمد، الفصول الفخریة، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ اورامانی، محمدامین، میژووی ههورامان، تهران، 1380 ش؛ بدلیسی، شرفخان، شرفنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1343 ش؛ پورکریم، هوشنگ، «دهکدۀ حجیج»، هنر و مردم، تهران، 1345 ش، شم 47؛ پیرصاحب، عرفان، مونوگرافی روستای هجیج «اورامانات»، مشهد، 1373 ش؛ حاجیعزیزی، پرویز، «اورامانات و استعدادهای آن»، فرهنگ کرمانشاه، کرمانشاه، 1380 ش، پیششم 1؛ رامیدینیـا، مهرداد، «اورامان سرزمین اهورایی»، مهاباد، مهاباد، 1385 ش، س 6، شم 69؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (کردستان)، تهران، 1320 ش؛ سلطانی هورامی، مظفربهمن، تاریخ هورامان، به کوشش نادر کریمیان سردشتی، تهران، 1386 ش؛ سنندجی، شکرالله، تحفۀ ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان، به کوشش حشمتالله طبیبی، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ شمس، اسماعیل، تحقیقات میدانی؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهانآرا، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ فخرالدین رازی، الشجرة المبارکة، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1409 ق؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (استان کرمانشاه)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1386 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجمل التواریخ والقصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ مدرس، عبدالکریم، بنه مالهی زانیاران، تهران، 1389 ش؛ مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، تهران، چاپخانۀ ارتش؛ وقایعنگار کردستانی، علیاکبر، حدیقۀ ناصریه در جغرافیا و تاریخ کردستان، به کوشش محمدرئوف توکلی، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ نیز:
Minorsky, V., «The Gūran», Bulletin of the School of Oriental and African Srudies, London, 1943, vol. XI, no. 1. اسماعیل شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید