کور کوری بازی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 30 شهریور 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273661/کور-کوری-بازی
یکشنبه 15 مهر 1403
چاپ شده
7
کورْکوریبازی، یا کوربازی، عنوانی کلی برای مجموعهای از بازیهای گروهی، که با بستن چشم یک یـا چند تن از بازیکنان آغاز میشود.بازیهایی که ذیل عنوان کوربازی قرار میگیرند بسیار متنوعاند. در برخی، یک، دو یا چند تن، و در پارهای دیگر، همه بهجز استاد، چشمشان را با دستمال میبندند.«کورم، کلاچم» از بازیهای رایج در گیلان است که در آن، نخست، روی زمین دایرهای میکشند و وسط آن، کلاه، روسری، توپ یا هر وسیلۀ سبک دیگر قرار میدهند؛ سپس، بازیکنی را بهقیدقرعه انتخاب میکنند و ترکهای بلند و باریک به دستش میدهند. او باید با چشمان بسته از آنچه داخل دایره است محافظت کند. بازیکنهای دیگر خارج دایره میایستند و میکوشند شیءِ درون دایره را بربایند. نگهبان مدام ترکه را بالای سرش میچرخاند و فریاد میزند: «کورم، کلاچم، هرکی بایه فِپیچم، هرکی بایه دِپیچم»؛ یعنی کورم، کلاغم، هرکه بیاید کتک میزنم، هرکه بیاید درهم میپیچم. اگر ترکه به بازیکنی بخورد، او بـاید جایش را با نگهبان عوض کند. اگر بازیکنی بتواند شیءِ داخل دایره را برباید، نگهبان باید چشمانش را باز کند، به شخص برنده سواری بدهد و دوباره چشمبسته از دایره محافظت کند (غلامی، 106-107). در برخی شهرهای گیلان، این بازی را بدون ربودن شیء و سواریدادن اجرا میکنند (قزلایاغ، 598؛ موسوی، 225؛ نصری، 4/ 3035-3036). در برخی مناطق، اگر بازیکن چشمبسته با دست به حملهکنندگان ضربه بزند، او را برنده اعلام میکنند (غلامی، 107).در میناب، به این بازی «کور و کرا» میگویند که در مناسبترین حالت، با 6 تا 8 بازیکن اجرا میشود. یک بازیکن نقش کور را بازی میکند و با چشمان بسته، چوبی در دست میگیرد. او در محیط باز، بدون رسم دایره، با گفتن: «شلم، کورم، کَرَم، هرکه ببینم میزنم»، به اطراف حمله میکند و میکوشد بازیکنها را با چوب بزند و اگر موفق شود، باید جایش را با بازیکن بازنده عوض کند (سعیدی، 146).در بازی «چشم بنداک» یا «کوریکوری»، که در اصفهان رایج است، بازیکنی را انتخاب میکنند و با دستمال چشمش را میبندند؛ سپس، به او حمله میکنند و به سروشانهاش میزنند و میگویند: «از من داری». اگر فرد چشمبسته بتواند یکی از بازیکنها را بگیرد، بازنده باید جایش را با او عوض کند (جناب، 302).در بیرجند، بـازی «کُورُم شَمَکورُم» رایج است. پس از انتخاب استاد و داور، بازیکنان دایرهای رسم میکنند. به انتخاب داور یکی از بازیکنها با چشم بسته، داخل دایره میایستد، با دستهای باز میچرخد و میگوید: «کورُم، شَمَکوُم، هرکه بینُم مُکُشُم»؛ یعنی کورم، کمبینام، هرکس را بگیرم میکشم. سایر بازیکنها باید از او فرار کنند؛ زیرا اگر دستش به کسی بخورد، باید جایش را با بازیکن بازنده عوض کند (نصری، 4/ 3035).امروزه، برخی بازیهای رایج در مهدکودکها و مدارس، ذیل کوربازی قرار میگیرند؛ مانند «نخودی و دوستش»، «نخودی تیزگوش» و «نخودی با شلاق». در بازی نخودی و دوستش، چشم یکی از بازیکنها را با دستمال میبندند و نامش را نخودی میگذارند. بازیکنهای دیگر دایرهوار میایستند و دست یکدیگر را میگیرند. نخودی باید با لمس صورت بازیکنها یا گوشدادن به صدای آنها، یکی از بازیکنها را شناسایی کند و اگر موفق شود، جایش را بـا بازنده عوض میکند. در این بازی، بازیکنها در مسیری دایرهشکل میایستند و به نخودی برای شناسایی بازیکنها کمک میکنند (لوکو ـ گرومر، 123).در بازی نخودی تیزگوش، پس از بستن چشموگوش نخودی، بازیکنها در مسیری دایرهای، از جهات مختلف، به او نزدیک میشوند و لمسش میکنند. اگر نخودی بتواند پیش از لمس، عبارت «صدای پا میشنوم» را بگوید و مسیر حرکت بازیکن را تشخیص دهد، آن بازیکن باید همانجا بنشیند. آخرین کسی که باقی میماند، برنده است و دور بعد، نخودی میشود (همو، 125).در بازی نخودی با شلاق، نخودی با چشمان بسته، ترکهای بلند و باریک در دست میگیرد و وسط دایره، میان بازیکنها مینشیند. بازیکنهـا دستهجمعی سرودی میخـوانند. پس از پایان سرود، نخودی ترکهاش را سمت بازیکنی دراز میکند و او باید ترکه را بگیرد؛ سپس، نخودی سهبار، کلمات و اصواتی را فریاد میزند و بازیکن روبهرو باید همانها را با صدای بلند تکرار کند. اگر موفق به تکرار آنها نشود یا نخودی او را شناسایی کند، دو بازیکن باید جایشان را با هم عوض کنند (همانجا).«کورخانه» از بازیهای رایج در گیلان است و شکل کامل آن در «لِیلِیبازی» (ه م) یا «چهارخانه» اجرا میشود. در این بازی، 9 خانۀ ضربدری 3×3، متناسب با قد بازیکنها، معمولاً 50×50 سانتیمتر، میکشند و آنها را شمارهگذاری میکنند. بازیکنی برنده است که بتواند با چشمان بسته خانهها را بهترتیب طی کند، بدون اینکه دوبار در یک خانه وارد شود. اگر بازیکنی پایش روی خط برود، بازنده است و از بازی کنار گذاشته میشود (موسوی، 130-131).«چشمکوربازی» از بازیهای رایج در کرمان، و نام دیگر قایمموشک (ه م) است. در این بازی، بازیکنی بهقیدقرعه در دامن استاد چشم میگذارد و سایر بازیکنها پنهان میشوند. اگر بازیکن چشمگرفته بتواند یکی از بازیکنها را پیدا، و دستگیر کند و به حضور استاد آورد، برنده است و باید جایش را با بازنده عوض کند. سایر بازیکنها اگر بتوانند از دست او فرار کنند و نزد استاد بیایند، نجات مییابند (سیاری، 48).از جملۀ بازیهایی که در آن دو بازیکن چشم میبندند، میتوان به «کور تِپتِپ»، بازی رایج در شوشتر، اشاره کرد. برای اجرای این بازی، معمولاً، 10 نوجوان یا بیشتر دور هم جمع میشوند، دایرهای روی زمین میکشند و کمربندی وسط آن میگذارند؛ سپس، به دو گروه تقسیم میشوند. از هر گروه، یک بازیکن چشمش را با دستمال میبندد و برای یافتن کمربند به سمت دایره حرکت میکند. هر بازیکنی که کمربند را پیدا کند، باید دیگری را با آن بزند. اگر هر دو بازیکن همزمان، به کمربند برسند، برای گرفتن آن با هم زورآزمایی میکنند. بازیکنهای هر گروه باید یار خود را برای فرار یا حمله راهنمایی کنند. اگر کمربند به بدن یار مقابل بخورد، بازنده است و باید از بازی کنار برود (سجادی، 125). «دو چشم ببند، یه پا به دست بدو و بگیر» از بازیهای رایج در چهارمحال و بختیاری است. در این بازی، افراد به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و توافقی یا بهقیدقرعه، داور را انتخاب میکنند. از هر گروه، بازیکنی چشمش را میبندد و یک پایش را با دست مخالف بالا میگیرد. پس از اعلام داور، آنها باید طی دو دقیقه، در محدودهای مشخص، که بسته به شمار و سن بازیکنها متغییر است، دستکم 3 تن را از گروه مقابل بگیرند. هریک از آن دو که بتوانند پیش از پایان وقت معین بازیکنی را بگیرد برنده است؛ در غیر این صورت، از بـازی خارج میشود. بازی به همین ترتیب ادامه مییابد تا دور پایانی که کمتر از 6 بازیکن باقی میمانند. در این مرحله، بازیکنی که افراد بیشتری را دستگیر کرده باشد برنده است. درنهایت، گروهی که برندگان بیشتری داشته باشد برندۀ نهایی است (هادیپور، 130-131).«عمو سرتاش» یا «عمو قارداش» از بازیهای دونفره در مازندران است و بیشتر در اعیاد و عروسیها، بهویژه شب درزی یا شب رَختسَری، اجرا میشود. اسباب این بازی شامل 3 روسری و یک دیس یا سینی بزرگ، و زمان بازی توافقی و بین 5 تا 20 دقیقه است. دو بازیکن دور سینی مینشینند، داور چشم هر دو را با روسری میبندد و روسری سوم را مانند طناب از بالا درون سینی میاندازد. دو بازیکن باید با یک دست سینی را نگه دارند و با دست دیگر روسری را بگیرند. هرکس موفق شود روسری را بگیرد، برنده و آغازکنندۀ بازی است. بازیکن آغازگر با گفتن «عمو سرتاش، مِخبِر کِتِک باش»، به حریف هشدار میدهد که بهکمک حس شنوایی و لامسه، خود را از ضربۀ روسری حریف در امان بدارد. اگر بازیکن مقابل بتواند با روسری به حریف ضربه بزند، داور به او اجـازۀ ضربۀ دیگری میدهد؛ در غیر این صورت، نقش آنها عوض میشود. داور بر مراحل بازی نظارت دارد و بازیکنها حق ندارند بدون اجازۀ او کاری کنند. هلدادن سینی، برداشتن دست از روی آن و بالابردن چشمبند خطا محسوب میشود و براساس توافق اولیه، فرد خاطی در ازای هر ضربه، یک یا چند ضربۀ دیگر جریمه میشود. در پایان، بازیکنی برنده است که بتواند ضربههایی را براساس توافق به حریف بزند. اگر این بازی را در جشنها اجرا کنند، برای برنده جایزهای ویژه، مانند سهم بیشتر کباب، در نظر میگیرند (نعمتی، 218-221).از بازیهایی که در آن، یک گروه چشمشان را میبندند میتوان به بازی «چشمبسته» در خراسان، و «شلم کُورم، گاو میشم» در ایلام اشاره کرد. در این بازیها، بازیکنها به دو گروه مساوی تقسیم میشوند؛ یک گروه چشمشان را با دستمال میبندند و در فاصلۀ 20 یا 30متری، روی خط مستقیم، روبهروی هم میایستند. بازیکنهای چشمبسته باید روی خط مستقیم حرکت کنند و گروه حریف را بیابند. اگر از خط منحرف شوند یا حریف را در گروه مقابل درست تشخیص ندهند، امتیاز گروهشان کم میشود. پس از اینکه همۀ بازیکنهای چشمبسته حریفها را پیدا کردند، امتیاز گروهشان مشخص میشود و نوبت به گروه دیگر میرسد تا چشمشان را ببندند و بازی را ادامه دهند (حاجیعلیمحمدی، 114).در بازی «کورمال کورمال»، هم بازیکنها به دو گروه تقسیم میشوند. یک گروه تماشاگرند و گروه دیگر با چشمهای بسته روی یک خط، به سمت شیءِ آویخته حرکت میکنند. هر بازیکنی که به شیءِ آویخته نزدیکتر باشد، برندۀ بازی است. داور بازی برنده را اعلام میکند (لوکو ـ گرومر، 110).همچنین گروهی دیگری از بازیها هست که در آن، همه بهجز استاد، چشمهایشان را میبندند؛ مانند «ها باخدی باخدی باخدی» که از بازیهای زمستانی است و آن را در محیط بسته اجرا میکنند. پس از انتخاب داور، بازیکنها چشمشان را میبندند، آرام دست میزنند، سر میجنبانند و میخوانند: «ها باخدی باخدی باخدی»؛ یعنی آی نگاه کرد، نگاه کرد. در این بازی، کسی حق ندارد چشمش را باز کند، وگرنه با اشارۀ داور، بازیکنها به او حمله میکنند و مجازاتش این است که صورتش را با زغال سیاه، یا با آرد سفید کنند. اگر مدتی از بازی بگذرد و کسی خطا نکند، به انتخاب استاد صورت یکی از بازیکنها را سیاه میکنند (انجوی، 2/ 75).
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1354 ش؛ جناب اصفهانی، علی، فرهنگ مردم اصفهان، ترجمۀ بخشی از سیاحتنامۀ ژان شاردن، به کوشش رضوان پورعصار، اصفهان، 1385 ش؛ حاجیعلیمحمدی، هما و دیگران، «طرح احیاء بازیهای سنتی»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش بازی، فرهنگ، جوانان، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ سجادی، عیسى، گَوَه: بازیهای محلی شوشتر تا قبل از عصر پلاستیک، اهواز، 1388 ش؛ سعیدی، سهراب، لالاییها، بازیها و سرگرمیهای میناب، تهران، 1386 ش؛ سیاری، نجمه و فاطمه جمشیدی گوهری، بازیهای بومی و محلی کرمان، کرمان، 1391 ش؛ غلامی، اباذر، بازیهای محلی گیلان، رشت، 1390 ش؛ قزلایـاغ، ثریـا، راهنمای بازیهـای ایران، تهـران، 1379 ش؛ لوکو ـ گرومر، پولت، بازیهای ملل، ترجمـۀ محمدرضـا شجـاعرضوی، مشهد، 1363 ش؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، به کوشش محمود طالقانی، رشت، 1386 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، 1392 ش؛ نعمتی، مرادعلی، فرهنگ بازیهای بومی مازندران، تهران، 1390 ش؛ هادیپور بروجنی، مژگان، بازیهای بومی ـ محلـی چهارمحال و بختیاری، اصفهان، 1371 ش.
علی آنیزاده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید