صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کنیزک، رزم نامۀ /

فهرست مطالب

کنیزک، رزم نامۀ


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 29 شهریور 1403 تاریخچه مقاله

کَنیزَک، رَزْمْ‌نامۀ، از حماسه‌های ایرانی به زبان گورانی.
این حماسه اگرچه نام مشخصی ندارد، اما به‌سبب حضور و نقش کنیز کیخسرو در آن به رزم‌نامۀ کنیزک نام‌بردار شده است. این داستان با بن‌مایه‌های ادب نمایشی و پایداری و حضور شخصیت دختری ایرانی در آن، نفوذ گسترده‌ای در میان مردم داشته و روایتهای گفتاری و نوشتاری چندی از آن میان مردم رایج است. کامل‌ترین روایتْ منسوب به الفت است که در دست‌نویس هفت‌لشکر گورانی به تاریخ 1349 ق/ 1309 ش، به کتابت «ملاعزیز ولد الفت از طایفۀ کلهر» آمده است (گ 5-45). این روایت در قالب مثنوی و وزن ده‌هجایی با یک تکیه در میان هجای پنجم و ششم و شامل 124‘1 بیت است (همانجا).
روایتی دیگر از این داستان در آغاز برزونامه آمده است. ایزدپناه این روایت را همراه با عکس نسخۀ دست‌نویس چاپ، و نیمی از آن را آوانگاری و ترجمه کرده است (ص 183-286). شریفی دو روایت از این داستان را معرفی کرده (ص 951-953)، لطفی‌نیا خلاصه‌ای از این داستان را آورده (ص 122-132)، و چمن‌آرا نیز به روایتی از آن اشاره‌ کرده است (ص 137). نگارنده نیز این اثر را در کتابی مستقل در 1395 ش به چاپ رسانده است.
در متون اوستایی، پهلوی، فارسی زردشتی و فارسی ــ در حد بررسیهای نگارنده ــ از این داستان سخنی به میان نیامده‌ است. البته در برخی متون فارسی، پیوند کم‌رنگی میان این داستان و رویدادهای پس از مرگ فرود، که در آن فریبرز از هومان شکست می‌خورد، وجود دارد (فردوسی، 3/ 80- 89؛ طومار ... ، 544-547؛ هفت‌لشکر، چ افشاری، 227؛ سعیدی، 2/ 686-690).
رزم‌نامۀ کنیزک با تاخت‌و‌تازهای افراسیاب با دونهصدهزار سپاهی به شهرری و ورامین و پس از به پادشاهی نشستن کیخسرو آغاز می‌شود. افراسیاب پس از هجوم به ری و ویرانی آنجا و شکست‌دادن سپاهیان ایرانی، بسیاری از زنان و دختران را اسیر می‌کند. یکی از این اسیران کنیز مخصوص کیخسرو ست که از دست سربازان تورانی گریخته، و در بیشه‌ای به گریه‌و‌زاری نشسته است. در این گیرودار، فرامرز، جهانگیر و سام (فرزند فرامرز) به شکار می‌آیند. جهانگیر و سام کنیزک را می‌بینند و به مردانگی با وی رفتار می‌کنند. کنیزک ماجرای هجوم افراسیاب به ایران را برای آنها بازگو می‌کند. آنها کنیزک را نزد فرامرز می‌برند و کنیزک همۀ ماجرا را برای او نقل می‌کند. جهانگیر، سام و فرامرز تصمیم می‌گیرند برای رهایی اسیران ایرانی به اردوگاه افراسیاب هجوم ببرند. آنها یارانی فراهم می‌کنند و هریک به سهم خود تلاش می‌کنند. جهانگیر به اردوگاه افراسیاب می‌رود؛ کرسیوز شبانه او را می‌بیند و گمان می‌برد که رستم است. این خبر به گوش افراسیاب می‌رسد. سام و جهانگیر به‌تنهایی با سپاهیان افراسیاب مبارزه می‌کنند، تااینکه فرامرز با 300 نفر به یاری آنان می‌شتابد. فرامرز از سپاه خود، که توانایی رویارویی با افراسیاب را ندارند، می‌خواهد تـا پای جان مقاومت کنند و نگریزند. در این نبردها، همۀ سربازان ایرانی کشته می‌شوند. در این میان، کوزیب، پهلوان تورانی، به میدان می‌آید و فرامرزْ سام نوجوان را به مبارزۀ با وی می‌فرستد. در این نبرد، سام حریف را در حضور افراسیاب و پیران می‌کشد. 
خبر هجوم افراسیاب به ایران را پیکی برای کیخسرو می‌آورد. زال از او می‌خواهد نامه‌ای برای رستم در سیستان بفرستد و او را با سپاهیان، فرزندان و حتى کودکان شش‌ساله فرابخواند. رستم به سوی ایران حرکت می‌کند، به سپاه توران می‌تازد و سپاه را درهم می‌شکند؛ اما دیگر ایرانیان شکستهای سنگینی می‌خورند. زال نامه‌ای به کیخسرو می‌نویسد و او را از شکست آگاه می‌کند. کیخسرو سپاهی فراهم می‌کند و به جنگ افراسیاب می‌آید. رستم همراه با فرامرز و جهانگیر به یاری زال می‌شتابد. افراسیاب و پیران فرار می‌کنند و بیژن افراسیاب را دنبال می‌کند، سرحلقۀ کمند را به سوی او پرتاب می‌کند و تاجش را به دست می‌آورد؛ اما او با قدرت جادویی خود می‌گریزد. رزم‌نامۀ کنیزک با پادشاهی طوس بر توران‌زمین، آزادی اسیران ایرانی، بازگشت فرزندان رستم به شهر خود، غارت توران به دست فرامرز، بازگشت کیخسرو به ایران و شهرری و آمدن مردم به پیشواز او به پایان می‌رسد (سراسر اثر).
آغاز رزم‌نامۀ کنیزک یادآور آمدن سپاهیان ارجاسپ با دو بیوَر (ده‌هزار) سپاه به ایران در یادگار زریران است. رفتن پهلوانان ایرانی به شکار، دیدن گوری خوش‌خط‌وخال و 4 شبانه‌روز در جست‌وجوی آن برآمدن و سرانجام یافتن کنیزکی در بیشه‌زار، یادآور یافتن کنیزک تورانی (مادر سیاوش) از سوی پهلوانان ایرانی در آغاز داستان سیاوش است (فردوسی، 2/ 202-206). حضور گور می‌تواند بازتابی از پیکرینگی «فرّه ایزدی» باشد که پهلوانان را به ‌سوی کنیزک راهنمایی کرده است. ممکن است این بخش از رزم‌نامه برگرفته از آغاز داستان سیاوش باشد. باتوجه‌به نقش و حضور پریان در داستانهـای اساطیری و حماسی ایران (نک‍ : سرکـاراتی، 1-25)، ازجمله حضور پری در زندگانی زردشت («متن ... »، II/ 635؛ آموزگار، 69؛ موله، 53-54)، پری‌وارگی تهمینه (خالقی، گل‌رنجها ... ، 76- 79) و مادر سیاوش (آیدنلو، 63-87) و همچنین، کهن‌الگوبودن مادر سیاوش (دوستخواه، 210) احتمال دارد که خود روایتی اصیل و مستقل باشد. البته با نگرش بر اینکه آغاز داستان سیاوش در روایت ثعالبی وجود ندارد و روایتی تازه است (ص 112 بب‍‌ ) و از سوی دیگر، پیوند مستقیمی که رزم‌نامه با یادگار زریران دارد (نک‍ : اکبری، «یادگار ... »، سراسر مقاله)، شاید روایت گورانی اصیل‌تر از روایت فارسی باشد. نکته‌ای که می‌تواند این اصالت را تأیید کند، همسانی کنیزک گورانی با زن گشتاسپ در گریختن، و رساندن خبر هجوم ارجاسپ، کشته‌شدن بزرگان و اسیری دختران گشتاسپ است (فردوسی، 5/ 183-185).
حضور پری‌وار کنیزک در روایت گورانی تفاوتهای بنیادی با پری در آثار اوستایی، پهلوی و فارسی دارد. در این آثار، پری فرستاده‌ای اهریمنی برای فریب پهلوان است. او می‌خواهد ازطریق هم‌آغوشی با پهلوان، صاحب فرزندی شود که بعدها وسیلۀ کشتن پدرش باشد. در دیگر داستانها، پری موفق به انجام این کار می‌شود و سرانجامی شوم برای پدر و پسر به ارمغان می‌آورد؛ اما در روایت گورانی، کنیزک پری‌وار موجودی اهورایی و ایرانی است، با پهلوانان ایرانی روبه‌رو می‌شود، تن به هم‌آغوشی نمی‌دهد و دیگر هیچ نشانی از او دیده ‌نمی‌شود. نکتۀ مهم‌تر آنکه کنیزک پس از ناپدیدشدن، هیچ نشانۀ شومی از خود به جای نمی‌گذارد. این ویژگیها کنیزک گورانی را با آناهیتا، ایزدبانوی دوشیزگی، همسان می‌سازد و می‌تواند بازمانده‌ای آریایی و پیشا‌زردشتی از «زن ـ ‌ایزد بزرگ» باشد که در اصل، سرشتی یگانه و شخصیتی یکپارچه دارد و در نقش مینوی خود بازتاب و تجسمی از حیات و زندگی زن زمینی و استومند به شمار می‌آمده است (سرکاراتی، 24).
ستـایش و نیـایش پرستش‌وار رخش از سوی زرعلی (ه‍ م) و کنیزک نشان از دورانی بسیار کهن دارد که اسب موجودی مقدس و درخورِ ستایش بوده است. نمونه‌هایی از این قداست در آغاز داستان رستم و سهراب دیده ‌می‌شود (فردوسی، 2/ 120-121؛ خالقی، یادداشتها ... ، 1/ 494). نکتۀ مهم دیگری که در رزم‌نامۀ کنیزک نمایان است، به اسیری بردن زنان و دختران از سوی افراسیاب و کرسیوز است. فرامرز به‌همراهی سام و جهانگیر تلاش بسیاری برای آزادی اسیران می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند؛ تا اینکه در پایان داستان، رستم با یاری کیخسرو، پس از شکست افراسیاب، اسیران را آزاد می‌کند. این روایت پرداخت دیگری از آزادی همای و به‌آفرید به دست اسفندیار از دست ارجاسپ است ( اوستا، 1/ 351؛ فردوسی، 5/ 184بب‍‌ ).
رزم‌نامۀ کنیزک به‌سبب دربرداشتن نام‌واژه‌هایی خاص کمک شایانی به شناخت شخصیتهای ناشناختۀ حماسۀ ملی می‌کند. در این داستان و دیگر حماسه‌ها به زبان گورانی، کریمان (هفت‌لشکر، چ الفت، گ 232 ر، 240 ر؛ کلیات رستم‌نامه ... ، گ 8؛ کلیات فرامرز ... ، گ 35) و گشتۀ «قهرمان» (هفت‌لشکر، چ الفت، گ 52 پ) در داستان پدر نریمان است و نقش شناخته‌شده‌ای دارد. دست‌نویس قهرمان‌نامۀ گورانی منسوب به درویش‌قلی کرندی، در 000‘ 3 بیت به شرح پهلوانیهای قهرمان، پدر نریمان می‌پردازد (صفی‌زاده، 362؛ لطفی‌نیا، 183). این نام احتمالاً در پیوند با کورنگ، فرزند گرشاسپ و پدر نریمان، در شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی است؛ به عبارتی، کریمان/ قهرمان صفت کورنگ بوده و بعدها جانشین نـام او شده است و در شاهنامه، نیـز از وی یـاد شده است: بـه بالای سام نریمان بود/ به مردی و خوی کریمان بود (فردوسی، 2/ 124).

«کور» صفتی است که برای کرسیوز بارها به کار رفته است (هفت‌لشکر، چ الفت، گ 222 پ-223 ر) و در مواردی به «گور» گشتگی یافته است (همان، چ میرزا، گ 32، 269). واژۀ کور احتمالاً گشتۀ صفت «کیدار» (جادوگر) در بندهش (بهار، 249)، «کیدر» (طبری، 2/ 41؛ ابن‌اثیر، 1/ 280) و کندر (بلعمی، تاریخ‌نامه ... ، 2/ 946) برای کرسیوز است. بنابراین ترکیب ناشناختۀ «تخم کور» در شاهنامه اشاره به کرسیوز و خانوادۀ او دارد: سر کین ز کرسیوز آمد نخست/ که درد دل و رنج ایران بجست/ / کسی را که دانی تو از تخم کور/ که بر خیره کردند این آب شور (فردوسی، 3/ 200).
رزم‌نامۀ کنیزک پس از بازشناسی و بازسازیهای جزیی، روایتی از یادگار زریران با دگردیسی نامها ست. بنابر مقایسه‌ای که نگارنده میان این دو متن انجام داده است، 36 مورد همسانی دقیق بین آن دو وجود دارد (نک‍ : اکبری، همانجا). ساختار نمایشی، چارچوب داستانی و سیر رویدادها در هر دو روایت پهلوی و گورانی تقریباً یکسان است. اختلافْ در نام شخصیتهای داستان است که گشتاسپ به کیخسرو، ارجاسپ به افراسیاب، زریر به جهانگیر/ فرامرز، بستور به سام، اسفندیار به رستم و خانوادۀ گشتاسپ به خانوادۀ رستم دگرگونی یافته‌اند. زمینۀ این دگرگونی در روزگار اشکانی با نفوذ نام رستم در یادگار زریران (ص 52) فراهم شده است. البته این در حالی است که در گزارشهای متون پهلوی («متن»، I/ 436؛ بندهش، 72، 140) و تاریخ‌نگارانی چون طبری (2/ 76- 78)، بلعمی ( تاریخ، 647 بب‍‌ ) و ابوعلی ‌مسکویه (1/ 29)، نشانه‌ای از نفوذ نام رستم دیده‌ نمی‌شود. روند رستم‌افزایی در روایتهای زردشتی گسترش می‌یابد؛ مثلاً نقش رستم در گرفتن و کشتن افراسیاب در شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی ( تاریخ ... ، 53) و شاهنامۀ پیروزان (شهمردان، 339)، که بنابر گزارشهای اوستا، متون پهلوی و حتى شاهنامه و غرر السیر، رستم در این موضوع هیچ نقشی ندارد.
این روند تا آنجا پیش می‌رود که در حماسه‌های گورانی غرب کشور، با زردشتی‌زدایی و رستم‌افزایی گسترده‌ای روبه‌رو هستیم که رزم‌نامۀ کنیزک یکی از این نمونه‌ها ست. خالقی مطلق بر آن است که رزم‌نامۀ کنیزک گویا در فارسی الگویی ندارد و ازآنجا‌که از نظر جغرافیایی، زادگاه آن با زادگاه یادگار زریران یکی ا‌ست، اخذ و تغییر آن مستقیم از پهلویگ و بدون میانجی پارسیگ و فارسی به گورانی صورت گرفته است. همسانیهای فراوان و اساسی رزم‌نامۀ کنیزک با یادگار زریران گواهی روشن و گویا از اصالت و دیرینگی رزم‌نامه است (اکبری، «یادگار»، سراسر مقاله).
ازآنجاکه در روایتهای دقیقی و ثعالبی، به این جزییات اشاره‌ای نشده است، می‌توان گفت که رزم‌نامۀ کنیزک اصیل‌تر و نزدیک‌تر از روایات دیگر به یادگار زریران و یادگاری از دوران اشکانی در غرب ایران است (همو، مقدمه بر ... ، 34-35).

مآخذ

آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، اسطورۀ زندگی زردشت، تهران، 1370 ش؛ آیدنلو، سجاد، از اسطوره تا حماسه، تهران، 1388 ش؛ ابن‌اثیر، علی، کامل، ترجمۀ حسین روحانی، تهران، 1383 ش؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب ‌الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1366 ش؛ اکبری مفاخر، آرش، مقدمه بر رزم‌نامۀ کنیزک (نک‍ : هم‍ ‌)؛ همو، «یادگار زریران و رزم‌نامۀ کنیزک» ایران‌نامگ، تورنتو، 1396 ش، س 2، شم‍ 1؛ اوستـا، ترجمۀ جلیـل دوستخـواه، تهـران، 1385 ش؛ ایزدپنـاه، حمیـد، شاهنامۀ لکی، تهران، 1384 ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، 1341 ش؛ همو، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمد روشن، تهران، 1378 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1395 ش؛ بهار، مهرداد، واژه‌نامۀ بندهش، تهران، 1345 ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1381 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس وسیرهم، ترجمۀ محمد فضایلی، تهران، 1368 ش؛ چمن‌آرا، بهروز، «درآمدی بر ادب حماسی و پهلوانی کردی با تکیه بر شاهنامۀ کردی»، جستارهای ادبی، مشهد، 1390 ش، س 42، شم‍ 172؛ خالقی مطلق، جلال، گل‌رنجهـای کهن، به کوشش علی دهبـاشی، تهران، 1372 ش؛ همو، یادداشتهای شاهنامه، تهران، 1391 ش؛ دوستخواه، جلیل، حماسۀ ایران یادمانی از فراسوی هزاره‌ها، تهران، 1380 ش؛ رزم‌نامۀ کنیزک، به کوشش آرش اکبری مفاخر، تهران، 1397 ش؛ سرکاراتی، بهمن، سایه‌های شکار‌شده، تهران، 1378 ش؛ سعیدی، مصطفى و احمد هاشمی، طومار شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1381 ش؛ شریفی، احمد، «شاهنامۀ کردی»، نمیرم از آن پس که من زنده‌ام، به کوشش غلامرضا ستوده، تهران، 1374 ش؛ شهمردان بن ابی‌الخیر، نزهت‌نامۀ علایی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362 ش؛ صفی‌زاده، صدیق، دانشنامۀ نام‌آوران یارسان، تهران، 1376 ش؛ طبری، تاریخ، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1352 ش؛ طومار نقالی شاهنامه، به‌کوشش سجاد آیدنلو، تهران، 1391 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ کلیات رستم‌نامه و برزو فولادوند، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، شم‍ 856‘2؛ کلیات فرامرز و بهمن، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، شم‍ 854‘2؛ لطفی‌نیـا، حیدر، حماسه‌هـای قوم کـرد، تهـران، 1388 ش؛ هفت‌لشکـر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش؛ همان، منسوب به الفت، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، شم‍ 937‘11؛ همان، کتابت میرزا اسدالله، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ دانشگاه رازی کرمانشاه، شم‍ 1379؛ یادگار زریران، ترجمۀ یحیى ماهیار نوابی، تهران، 1374 ش؛ نیز:

The Complete Text of the Pahlavi Dinkard, ed. Dh. M. Madan, Bombay, 1911; Molé, M., La légende de Zoroastre, Paris, 1967.
آرش اکبری مفاخر

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: