صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کنیز /

فهرست مطالب

کنیز


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 29 شهریور 1403 تاریخچه مقاله

کَنیز، کُلفَت یا خدمتکار زن.

واژه‌شناسی

در فارسی، واژه‌های پَرَسته، کنیزک، پرستار، دادا، دادو، دَده و لـَله به معنی کنیز به کار رفته‌اند ( آنندراج؛ برهان ... ؛ لغت‌نامه ... ؛ هدایت، رضاقلی، 223، 361؛ بقایی، 507). در زبان عربی، به کنیز جاریه، داه، اَمَه، سُّرِّیَّه، قَینَه و فَتاه ( لغت‌نامه، ذیل قینه؛ قرشی، 5/ 151؛ بستانی، 127، 485، 713؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله)، و در زبان اوستایی، به آن کئینیا و کئینیکا می‌گویند. در پهلوی، آن را کنیچک، و در پازند، کنیک می‌خوانند که به معنی دوشیزگان درباری یا دختران اشراف است (پور‌داود، 107، حاشیۀ 2؛ نوشین، 66). کنیزک در یشتها (ص 107) و یسنا (1/ 220) هم به همین معنی است. واژۀ کنیزک در «کارنامۀ اردشیر پاپکان» (ص 196) برای همسر بابک و در گرشاسب‌نامه (اسدی، 23) برای دختر شاه زابل به کار رفته است. 

پیشینه

کهن‌ترین سندی که در آن، بندهایی دربارۀ حقوق کنیز وجود دارد قانون‌نامۀ حمورابی است (پیرنیا، 1/ 120-121). در روزگار هخامنشیان (550-330 ق‌م)، شاهان و ثروتمندان افزون‌بر همسر، همخوابه یا پالاکای هم داشتند که در میهمانیها حضور می‌یافت یا در خانه‌ها، به کلفتی مشغول بود. بیشتر این همخوابه‌ها اسیران جنگی بودند که به کنیزی برده می‌شدند (فلور، 21-22). در زمان اشکانیان (256-224 ق‌م)، هم داشتن همخوابه مجاز بود و حتى برخی از آنها به همسری درمی‌آمدند. در دورۀ هخامنشیان و اشکانیان، دادن کنیز برای مالیات یا رشوه مرسوم بود (همو، 25-26؛ نیازمند، 65-66، 70-71).
در زمان ساسانیان (ح 226-652 م)، هدف از خرید کنیز، افزون‌بر خدمتکاری، کسب لذت هم بود و ازآنجاکه مالک بر ملک خود اختیار کامل داشت، صاحب کنیز می‌توانست از او هر استفاده‌ای بکند (فلور، 119). در این دوره یکی از اقسام ازدواج چَکرزن یا چاکرِزن بود. این اصطلاح برای زنان بیوه‌ای به کار می‌رفت که دوباره ازدواج می‌کردند یا به همسری مردی زن‌دار درمی‌آمدند. به این زنان، که هیچ سهمی از میراث شوهر نداشتند، چگاریها، چاکرزن یا زن خادمه می‌گفتند (سروشیان، 182-183؛ نفیسی، 55؛ نیـازمند، 74). به گفتۀ دینوری، همسـران خسرو انوشیـروان (ه‍ م) زنان عادی یا کنیز بودند (ص 103). خسروپرویز (سل‍ 590- 628 م) افزون‌بر زنانش، چند هزار کنیز را برای رامشگری به حرم‌سرا برده بود (طبری، 2/ 766؛ ابن‌بلخی، 251؛ نیازمند، 73-74).
با ظهور اسلام، مسلمانان توانستند در جنگهای مختلف، کنیزهای بسیاری به دست آورند و آنها را برای خدمتکاری یا هم‌بستری به کار گیرند و گاه آنها را همچون کالا، به یکدیگر هدیه دهند (زیدان، 889-890). عمر بن خطاب نخستین کسی بود که فروش کنیزهای فرزندآورده را ممنوع کرد (طبری، 5/ 2045). در دربار امویان (41-132 ق/ 660-750 م) و عباسیان (132-656 ق/ 750- 1258 م)، کنیزهای بسیاری حضور داشتند و شمار فراوانی از خلفای عباسی کنیززاده بودند (مسعودی، 2/ 395؛ شفا، 381-383؛ زیدان، 890). اعراب به کنیز رامشگر قینه یا مُغنیه می‌گفتند (ذاکر، 218- 219، 221) و موسیقی لهوی قیان یا کنیزکان یکی از انواع موسیقی عصر جاهلیت و دوران خلفای اموی و عباسی به شمار می‌آمد (ایرانی، 201-202). آموزش موسیقی به کنیزها از کارهای پرسود آن دوران بود که به پیشرفت موسیقی هم کمک می‌کرد (نک‍ : ذاکر، 222 بب‍ ). خلفا به برخی کنیزهای آواز‌خوان بسیـار توجه می‌کردند و حتى به آنها اجازۀ دخالت در امور حکومتی را هم می‌دادند (ایرانی، 212-214).
در دربار سامانیان (ح 261- 389 ق/ 875- 999 م) و دیلمیان (320- 448 ق/ 932-1056 م)، کنیزهای تُرک زیباروی بسیاری حضور داشتند (ابن‌حوقل، 195؛ صفا، 1/ 222-227). در دورۀ غزنویان (351- ح 583 ق/ 962-1187 م)، هدیه‌دادن کنیز همچنان مرسوم بود (بیهقی، 2/ 402، 496، 642). عنصرالمعالی ضمن نکوهش خلوت بیش‌ازحد مسعـود غزنوی (سل‍ 421-432 ق/ 1031-1041 م) بـا کنیزهـا تأکید می‌کند که ازدواج نباید با هدف رفع شهوت باشد، زیرا با خرید کنیز هم می‌توان آن را برطرف کرد (ص130-131). 
در فاصلۀ سدۀ 4 تا 7 ق، کنیزهای رومی (فردوسی، 6/ 8)، چینی (سعدی، گلستان، 84؛ نظامی گنجوی، 2/ 1337-1340) و ترک (همو، 1/ 351) بسیار پرطرف‌دار بودند. کنیزداشتن میان عارفان این دوره رواج داشت؛ برخی کنیزها، که در خدمت مشایخ بودند، به مدارج دینی و عرفانی می‌رسیدند (محمد بن منور، 252-253) و گاه به همسری شیخ درمی‌آمدند و از او صاحب فرزند می‌شدند (عطار، تذکره ... ، 50).
با حملۀ مغولان، زنان و دختران بسیاری به کنیزی گرفته شدند (پلیو، 85-86؛ نیز نک‍ : عباسی، 94- 98). اگر اسیرها از خاندان حکومتی بودند، آنها را به هم‌بستری با خان‌زادگان مغولی وامی‌داشتند یا تبعید می‌کردند. ترکان خاتون، مادر محمد خوارزمشـاه (سل‍ 596- 617 ق/ 1200-1220 م) و ترکان، دختر جلال الدین خوارزمشاه (د 628 ق/ 1231 م)، از جملۀ این اشخاص بودند (جوینی، 1/ 191، 2/ 198-201؛ رشیدالدین، جامع ... ، 1/ 729). بقیۀ اسیرها را به حرم‌سرا می‌فرستادند یا میان سپاهیان تقسیم می‌کردند (جوینی، 1/ 191). اگر کنیزی بـه همسری خان مغـولی درمی‌آمد، قوما، بـه معنی زن صیغه‌ای، خوانده می‌شد (رشید‌الدین، همان، 1/ 227، 578؛ بیانی، 43). مغولان از کنیزها برای کارهایی چون خدمتکاری (جوینی، 1/ 200-201؛ عباسی، 91)، بدرقۀ جنازۀ فرمانروایان (اشپولر، 182)، رامشگری (آیتی، 272) و روسپی‌گری (رشیدالدین، همان، 2/ 1113) استفاده می‌کردند.
در دورۀ مغولان، کنیزهایی از نژاد زنگی، حبشی، رومی و گرجی خرید‌و‌فروش می‌شد (کاظم‌نیا، 86-87). گاه ثروتمندان زنان و دختران اسیر را از مغولان می‌خریدند و آنها را آزاد می‌کردند (عباسی، 98). رشیدالدین فضل الله (د 718 ق/ 1318 م) غلامها و کنیزهای بسیاری را وقف ربع رشیدی کرد (وقف‌نامه ... ، 151) و 300 کنیز برای دخترانش به ارث گذاشت (سوانح ... ، 213). میان حاکمـان مغول، غـازان خـان (سل‍ 694-703 ق/ 1295-1304 م) بـه مباشرت با کنیزهای اسیر تمایلی نداشت و به دستور او، واداشتن کنیزها به روسپی‌گری ممنوع شد (همو، جامع، 2/ 972-973، 1113؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : کاظم‌نیا، 88-105).
در دورۀ صفوی (ح 905-1135 ق/ 1499-1723 م)، داشتن شمار فراوان زن و کنیز نشان ثروت مردان بود (تاورنیه، 629) و مالکیت کنیزها در انحصار خاندان سلطنتی و خانواده‌‌های اشراف قرار داشت. کنیزهای گرجی و چرکسی در این دوران، خواهان بسیار داشتند و پادشاهان برای یکدیگر کنیز هدیه می‌فرستادند (عالم‌آرا ... ، 83، 86، 149؛ جعفریان، «آگاهی ... »، 725-726). ثروتمندانی که از همسر خود ناراضی بودند یا کسانی که به‌سبب مشکل اقتصادی نمی‌توانستند ازدواج کنند کنیز می‌گرفتند (شاردن، 1/ 438). ازدواج کنیزها با غلامها هم مرسوم بود (جملی، 86). در این دوره، فرقی میان پسر کنیز‌زاده یا خانم اصیل‌زاده برای سلطنت وجود نداشت (شاردن، 3/ 1159؛ کمپفر، 25). شمار کنیزهای دربار شاه تهماسب (سل‍ 930-984 ق/ 1524-1576 م) را حدود ۵۰ تـن ذکر کرده‌اند که آراسته و غرق در جواهر به خدمت شاه می‌رفتند و گاه پادشاه آنها را به امیران می‌بخشید (دالساندری، 439، 441). تا زمان شاه عباس (سل‍ 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م)، اسیرکردن زنان مسلمانان جایز نبود؛ اما در زمان حکومت او، این رسم از میان رفت. بیشتر کنیزهای حرم‌سرای شاه عباس هدیه از طرف حاکمان ارمنستان و گرجستان بودند (فلسفی، 2/ 139، 213-216). وی پیش از مرگ، همۀ غلامها و کنیزها را از وقف خارج، و آزاد کرد (حسینی استرآبادی، 138). هر دو همسر شاه عباس دوم (سل‍ 1052-1077ق/ 1642-1666 م) از کنیزها بودند (کمپفر، 42). 
محمود افغان پس از حمله به اصفهان دستور داد که زنان دربار صفوی و بزرگان شهر را به کنیزی بگیرند ( اسناد ... ، 14). نادرشاه (سل‍ 1148-1160 ق/ 1736-1747 م) در بازگشت از هندوستـان، به سپاهیانش دستور داد هیچ کنیزی را بدون رضایت فروشنده ‌یا صاحبش با خود نیاورند (فریزر، 74-75). میان ترانه‌های کار زنان، سروده‌ای یک‌بیتی به نام «کنیزان‌سرایی» وجود دارد که از زبان گاوهای گردونه است و پیشینۀ آن به زمان ساخت مقبرۀ نادر برمی‌گردد که برای ساخت آن، حتى زنان را هم به بیگاری گرفتند (مروی، 2/ 824؛ احمدپناهی، 181-182).
در زمان کریم خان زند (حک‍ تا 1193 ق/ 1779 م)، دختران گرجی بخشی از خراج گرجستان به ایران بودند (پری، 303). به تصریح فسایی (1/ 658)، پس از فرار لطفعلی خان زند (حک‍ 1203- 1209 ق/ 1789-1794 م) از کرمان، آقامحمدخان قاجـار (سل‍ ‍1210-1211 ق/ 1795-1797م) 000‘1 زن و کودک آن شهر را به کنیزی و غلامی به سپاهیانش بخشید.
کنیزهای دورۀ قاجار (1210-1344 ق/ 1795-1925 م) بیشتر از نژادهای گرجی، آفریقایی، ترکمن، کرد و بلوچ بودند که از طرق خریدوفـروش یـا اسـارت تـأمین می‌شدند (حبـل ... ، شم‍ 38، 17- 18، شم‍ 40، 17- 18؛ زرگـری‌نـژاد، «نگـاهـی ... »، 2-3). بیـشـتـر سفرنامه‌نویسان این عصر در آثارشان، به منابع تأمین کنیز اشاره کرده‌اند (پولاک، 172، 176؛ ویلز، 139-140؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : زرگری‌نژاد، «کنکاوی ... »، 116-124). کنیزهـا در حرم‌سرای شاهی و خانۀ اعیان کارهایی چون خدمتکاری، حمام‌داری، رخت‌شویی و رقصندگی می‌کردند (مونس‌الدوله، 267- 268؛ زرگری‌نژاد، «نگاهی»، 7). گاه افزون‌بر این کارها، مجبور بودند به دیگر خواسته‌های ارباب هم تن بدهند (شیل، 214). همچنین، کنیزهـا وظیفه داشتنـد عروس را برای اجرای مراسم زفـاف (ه‍ م) راضی کنند و پارچۀ گواهی عفاف دختر را به خانوادۀ عروس برسانند (دروویل، 111). به اعتقاد مردم این دوره، اگر کنیز سیاه لباس عروس را درمی‌آ‌ورد، باعث سیاه‌بختی او می‌شد (آلمانی، 267).
در دورۀ قاجار، کنیز پس از هم‌بستری با صاحبش، از بردگی خارج می‌شد و اگر بچه می‌آورد، به دستۀ زنان صیغه‌ای می‌پیوست (زرگری‌نژاد، همانجا). ازدواج با کنیز در روستاهای ایران به‌ندرت اتفاق می‌افتاد (الیویه، 85). در این دوره، با کنیزها رفتار خوبی داشتند و حتى اگر خانم خانه اولاد نداشت، کنیزی را به فرزندی می‌پذیرفت (مونس‌الدوله، 299؛ ویلز، 368؛ زرگری‌نژاد، همان، 11). گاه پیش می‌آمد که توجه یا رفتار مهربانانۀ ارباب سبب تحریک حس حسادت کنیز به خانم خانه می‌شد؛ چنان‌که نقل است کنیزی برای انتقام، بچۀ خانم خانه را با تریاک مسموم کرد (پولاک، 174- 175).
در زمان فتحعلی‌شاه (سل‍ 1212-1250 ق/ 1798-1834 م)، یکی از کنیزها به ریاست حرم‌سرا منصوب شد (زرگری‌نژاد، همان، 7)؛ اما از سوی دیگر، چون محمد‌علی میرزا (1203-1237 ق/ 1789-1822 م) کنیززاده بود، فتحعلی‌شاه به او کمتر از عباس میرزا توجه می‌کرد (ژوبر، 166-167؛ دروویل، 147). در این دوره، فقط دامادهای شاه از داشتن کنیز محروم بودند (همو، 156). 
در دورۀ ناصرالدین شـاه (سل‍ 1264-1313 ق/ 1848-1895 م)، شمار فراوانی از زنان حرم‌سرای او را کنیزها تشکیل می‌دادند (سالور، 9/ 6742؛ زرگری‌نژاد، همانجا). شاه 80 زن و کنیز داشت و کنیزها از 3 نوع سیاه برزنگی، کشمشی‌رنگ و سفید بودند (تاج‌السلطنه، 14؛ مونس‌الدوله، 298). کنیزهای سفید دختران گرجی یا ترکمنی بودند که دزدیده یا به اسارت گرفته می‌شدند (همو، 272، 298- 299). گاه کنیزهایی مانند انیس‌الدوله، نزد شاه محبوبیت خاصی پیدا می‌کردند (سالور، 1/ 678). کنیزها اسباب سرگرمی زنان حرم‌سرا هم بودند (ناصرالدین شاه، 107)؛ چنان‌که معیرالممالک (ص 21) آورده است که مادرش برای یادگیری پیانو، یکی از کنیزها را برای آموزش نزد استاد فرستاده بود.
تا سالهای اول مشروطه، خریدوفروش کنیز متداول بود (مونس‌الدوله، 299). محمد شـاه قاجـار (سل‍ 1250-1264 ق/ 1834- 1848 م) در 10 رجب 1264، فرمان ممنوعیت حمل ‌و ‌فروش برده و کنیز از راه دریا را صادر کرد و اجرای آن در دوران ناصرالدین شاه هم ادامه یافت (نظام‌السلطنه، 2/ 363-364؛ علی‌پور، 22-26). سرانجام تا 1342 ق، هر نوع برده‌داری کاملاً منسوخ شد (زرگری‌نژاد، «نگاهی»، 3).

حق‌وحقوق

در عهد عتیق (خروج، 21: 7-12)، بندهایی دربارۀ حقوق کنیز وجود دارد. طبق قاموس کتاب مقدس (هاکس، 741-742)، کنیز زنی است که بدون نکاح با مرد زناشویی می‌کند، به آوردن جهاز نیاز ندارد و خودش و فرزندانش هیچ سهمی از ارث ندارند. به تصریح این منبع، نگه‌داشتن کنیز بیشتر به‌سبب نازایی همسر و بچه‌خواستن مرد بوده است. رسم کنیز‌داشتن از زمان حضرت ابراهیم (ع) و یعقوب رواج یافت (همانجا؛ نیز نک‍ : عهد ... ، پیدایش، 3:16 بب‍ ، 10:21-21، 6:25، 12؛ طبری، 1/ 184، 239؛ میبدی، 5/ 5).
در قرآن کریم، برای کنیز واژۀ «أمَه» (بقره/ 2/ 221) و عبارت کنایی «ما مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم» (نساء/ 4/ 25) به کار رفته، و خداوند مسلمانان را به آزادکردن بنده سفارش کرده است (بقره/ 2/ 177؛ بلد/ 90/ 13). در شرع اسلام، ازدواج با کنیز جایز است (نساء/ 4/ 25) و پیامبر (ص) برای اصلاح رفتار اعراب با کنیزها و آزاد‌کردنشان، کنیزهایی را به همسری برگزید (ابن‌اثیر، 7/ 383؛ واسعی، 84؛ طبری، 4/ 1299). میان اهل بیت (ع) هم این نوع ازدواج مرسوم بود (همو، 6/ 2696-2697؛ مجمل ... ، 458؛ بهشتی، 40-41)؛ اما در دورۀ بنی‌امیه و دیگر خلفـا، کمتر به این سنت توجه شد (نک‍ : واسعـی، 86-90).

ادب و هنر

عنوان کنیزک در شاهنامه دارای دو مفهوم همسر پادشاه (فردوسی، 4/ 362) و زنانی با نقش کنیزی است (همو، 5/ 441). پهلوانان نامی شاهنامه از ازدواج با کنیزها و صاحب فرزند ‌شدن از آنها ابایی نداشتند (فردوسی، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : اسدی، 73-76). در داستان رستم و اسفندیار (فردوسی، 5/ 409) و سیاوش (همو، 2/ 254)، اهدای کنیز راهکار نظامی برای بازداشتن حریف از جنگ است. بهرام گور (ه‍ م) و کنیزک (فردوسی، 6/ 485 بب‍ ؛ قس: نظامی، 1/ 674- 678) از داستانهای شناخته‌شدۀ ادب فارسی است که در هنر ایرانی هم تأثیر گذاشته است؛ چنان‌که شماری از ظروف سیمین و مُهرهای به‌جامانده از دورۀ ساسانی، ظروف مفرغی، سفالی و مینایی، کاشیها و نگاره‌های دوران اسلامی منقش به طرحهایی از این داستان‌اند (کریمی، 20 بب‍ ). داستان پادشاه و کنیزک در مثنوی (مولوی، دفتر 1/ 2 بب‍ )، حکایت مأمون و کنیزک در بوستان (سعدی، 69-70) و حکایت پیامبر (ص) با کنیز حبشی (عطار، الٰهی‌نامه، 212-213) نمونه‌هایی از مضمون‌پردازی شاعران بـا موضوع «کنیـز» اسـت (نک‍ : جامی، 1/ 294، 318- 319؛ اکبری، 37 بب‍ ).
کنیز در آثار منثور هم حضوری پررنگ دارد؛ مانند برخی حکایات فرج بعد شدت (تنوخی، 4/ 316 بب‍ ، 345- 348) که در آن، کنیزی زیبا به‌سبب فقر صاحبش به فروش می‌رود و داستانهای عاشقانۀ هزار‌ویک‌شب (ه‍ م) که شخصی عادی عاشق کنیز شاه یـا خلیفه می‌شود (1/ 170 بب‍ )، یا عشقی یک‌طرفه بین کنیز و صاحبش شکل می‌گیرد (2/ 385 بب‍ ، 5/ 232 بب‍ ؛ برای نمونه‌های بیشتـر، نک‍ : شاهمرادیان، 78 بب‍ ). نام بیشتر کنیزها در اثر اخیر، برگرفته از اسامی فارسی است (نک‍ : حسینی، 117-124)، که به عقیدۀ شمیسا (2/ 1022) برای تحقیر این نامها استعمال شده‌اند. در بسیاری از آثار هم کنیز فقط نقش خدمتکار دارد (ارجانی، 1/ 40، 224؛ نظامی عروضی، 73).
در ادبیات شفاهی، در افسانه‌های پسر پادشاه و کنیز (امینی، 64- 68) و نارنج و ترنج (صبحی، 303 بب‍ ؛ انجوی، 1/ 315 بب‍ )، کنیز نماد زنی زشت‌رو و بدجنس است و خود را دختر زیباروی قصه، که شاهزاده عاشقش شده است، جا می‌زند؛ اما درنهایت رسوا می‌شود. در برخی شهرها، ازجمله بوشهر، «کنیز حضرت فاطمه (ع) باشی» از لالاییهایی است که مادران برای کودکان می‌خوانند (حمیدی، 525).

آداب و باورها

درخصوص کنیز آداب و باورهای بسیاری میان مردم رایج است. در نوروزنامه (ص 34) اشاره شده است که هرگاه بزرگی قصد مباشرت با کنیز یا زنی را داشت، کمر زرین می‌بست و زن هم باید خود را با زیورآلات می‌آراست. به تصریح ثعالبی (ص 290)، سوداء العروس کنیزی سیاه بود که برای جلوۀ زیبایی عروس، پیشاپیش او حرکت می‌کرد و چشم بد را از او دور می‌داشت.

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: