صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کمربند /

فهرست مطالب

کمربند


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 27 شهریور 1403 تاریخچه مقاله

کَمَرْبَنْد، تسمه یا نواری که بر کمر بندند.
در فرهنگهای لغت، کمربند را میان‌بند یا چیزی که آن را بر میان بندند آورده‌اند (غیاث ... ؛ آنندراج؛ برهان ... ).

پیشینۀ تاریخی

در حفاریهای تپۀ مـارلیک (در 14کم‍ شرق شهرستان رودبار، در مسیر تهران به رشت)، جامی نقره‌ای پیدا شده است که روی آن تصویر سرداری دیده می‌شود که دو پلنگ را با دستهای گشودۀ خود گرفتار کرده است. او بالاپوش یا زره‌ای از زنجیر بر تن کرده، و کمربندی پهن بر کمر بسته است. ازآنجاکه نمونه‌های همانند این کمربند از جنس مفرغ و در گونه‌های مختلف در حفاریهای مارلیک به دست آمده است، کمربند این سردار نیز باید از مفرغ ساخته شده باشد. این جام را به آغاز هزارۀ 1 ق‌م متعلق دانسته‌اند (نگهبان، 1/ 244-247، نیز نک‍ : 1/ 245، تصویر 22). همچنین 5 مجسمۀ سفالی در آرامگاههای مارلیک یافت شده‌اند که بر کمر 3 مجسمه، خنجری به کمربندی پهن متصل شده است (همو، 1/ 341). در میان آثار برنزی لرستان، دو پیکره و رب‌النوع، متعلق به سده‌های 1000-900 ق‌م به جا مانده است که هر دو کمربند دارند (نک‍ : ایزدپناه، آثار ... ، 3/ 445، تصویر).
جامۀ سیت‌ها (سکاهای ایرانی‌نژاد، 750-700 ق‌م) همانند دیگر صحرانشینان اروپایی ـ آسیایی بوده، و تصویری از کمربندهای آنان بر آثار قلم‌زنی و حکاکی‌شده بر جا مانده است ( تاریخ ... ، 252). از جملۀ اشیاء متعلق به گنجینۀ زیویه (نزدیک شهر سقز کردستان)، موجود در موزۀ بریتانیا، قطعه‌ای بزرگ از کمربندی طلایی است که روی آن تصاویری از گوزنها، بزهای کوهی و سرهایی مانند سرِ شیر حکاکی شده است. برخی گنجینۀ زیویه را آرامگاه شاهزاده‌ای سکایی یا بخشی از وسائل دفن‌شدۀ سرداری مادی دانسته‌اند (کورتیس، 48- 49). در میان اشیاء گنجینۀ سقز (مربوط به دورۀ سکایی)، لوح ظریف زرینی وجود دارد که احتمالاً آن را روی کمربندی چرمین می‌دوخته‌اند. تصویر روی این لوح شامل دو صف از دسته‌های حامل خراج است که ردیفی حیوانات را با طناب رهبری می‌کنند و با چکش‌‌کاری تزیین شده است (گیرشمن، ایران ... ، 99). 

میان اسب‌سواران، کمربند اهمیت بسیار داشته است و به همین سبب، روی آن نقوش ویژه‌ای به‌صورت حروف به وجود می‌آوردند. روی نوار کمربندها، داستانهایی نقش، و روی قلاب آن، تصویر حیوانات به‌صورت مستقل و مجزا، مجسم شده است. این تصویرها هم جنبۀ مذهبی داشته است و هم با آیینهای تدفین مردگان ارتباط دارد (همو، ایران، 71). در گورهای کوبان قفقاز، اشیائی به دست آمده است که در میان آنها، قلابهای کمربند نیز وجود دارد؛ این گورها متعلق به سارماتها (قومی کوچنده و آریایی در سدۀ 5‌ ق‌م) بوده‌اند. در یک قلاب کمربند سیمین و زراندود، که اکنون در موزۀ ارمیتاژ روسیه قرار دارد، منظرۀ حیوانی شکاری در حال بلعیدن حیوانی دیگر، در نهایت استادی نقش شده است (بهزادی، 123-124).

تاریخ اسطوره‌ای ایران

در این روزگار، کمر و کمربند در مفاهیم گوناگون به کار برده شده است: کمربند به هنگام رزم وسیله‌ای بوده است که دشمن آن را به چنگ می‌گرفت و سوار را از روی زین‌ اسب بلند می‌کرد (فردوسی، 1/ 255). در این روزگار، شاهان به بزرگان دربار خویش کمربندهای زرین می‌بخشیدند (همانجا). گاهی پهلوانان بند کمرگاه (کمربند) دشمن را می‌گرفتند و او را در پشت خود می‌کشانیدند و گاه، پیش می‌آمد که دوال کمر (تسمۀ چرمین، کمربند چرمین) پایدار نمی‌ماند و از هم می‌گسست (همو، 1/ 347- 348). در پادشاهی کاووس، ماهرویان زرین‌کمر از خدمۀ دربار او به شمار می‌رفتند؛ چنان‌که وقتی جنگ مازندران پیش آمد و رستم بر شاه این سرزمین پیروز شد، از جملۀ هدایایی که کاووس به رستم بخشید 100 ماهروی زرین‌کمر بود. به نظر می‌رسد در کشتی‌گرفتنِ پهلوانان، گرفتن دوال کمر یکی از فنون نبرد بوده است. در رزم رستم و سهراب، آنها به این فن دست یازیدند (همو، 2/ 63 بب‍ ). در داستـان بیژن و منیژه، فردوسی از کمرِ کیـانی (کیانی‌کمر) نام می‌برد که بیژن آن را بر کمر بسته بود (3/ 319) و این‌چنین پیدا ست که در زمان کیانیان، شاهان و بزرگان این خاندان این کمربندهای ویژه را بر کمر می‌بستند. در پادشاهی کیخسرو (ه‍ م)، پهلوانان کمربندهـای سیمین به میـان می‌بستند و هنگامی که رستم می‌خواست به‌صورت پنهانی با 7 گُرد ایرانی به ترکستان برود، کمربندهای سیمین خود را گشودند و جامۀ بازاریان پوشیدند (فردوسی، 3/ 368). 

پیش از اسلام

دورۀ مادها و هخامنشیان (ح 701-330 ق‌م)

در سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید، مردان مـادی کمربند به تن دارند (ضیاءپور، پوشاک هخامنشیها ... ، 154، نیز نک‍ : 154، تصویر 110). به نظر می‌رسد که زندگی مردم نقاط دوردستِ غرب ایران (کوهستان زاگرس) تأثیرپذیر از رسوم بابلیان بوده است؛ چنان‌که لولوبیان (قبایلی که در نیمۀ دوم هزارۀ 3 ق‌م، در بخش پهناوری از کوهها و کوهپایه‌های منطقۀ اورمیه ساکن بودند) روی نیم‌تنۀ خود، پوستی می‌افکندند، آن را بر شانۀ چپ استوار می‌ساختند و گاهی هم پوست را از زیر کمربند رد می‌کردند. لباس قبیله‌های اتحادیۀ ماد و خود مادها همین‌گونه بوده است (دیـاکونف، 447-450، نیـز نک‍ : تصویر 64). در لوحه‌ای، از اشیاء گنجینۀ جیحون، نقش یکی از بزرگان وجـود دارد که لباس مادی پوشیده، روی جامۀ خود کمربندی بسته، و خنجر کوتاهی به آن آویزان کرده است (گیرشمن، هنر ... ماد، 84).
پارسیان ردایی گشاد در بر می‌کردند که با کمربندی از جنس سبک بسته می‌شد. این شیوۀ پوشش را آنها ظاهراً از عیلامیها به یادگار داشتند (کالمایر، 434). در توصیف لباس جنگی داریوش سوم، از کمربند طلایی او نیز یاد شده است (همانجا).

دورۀ پارتها (ح 250 ق‌م - 226 م)

در میان آثار به‌جامانده از این دوره، دو نوع اصلی از کمربند دیده می‌شود؛ یکی شالی است گره‌خورده، و دیگری کمربندی پهن و پرشاخ و برگ. در گنجینۀ نهاوند (سدۀ 1-3 م)، سگک کمربندی طلاکاری‌شده‌ به دست آمده که دلیل بر قریحۀ بالای ایرانیان است. سبک آراستن کمربندها، که احتمالاً اتصال فلز روی زمینۀ چرمی است، از روی مجسمۀ برنزی فرمانروای پارتی که در عیلام پیدا شده است، مشخص می‌گردد (کالمایر، 435-437). این مجسمه در موزۀ ایران باستان نگهداری می‌شود و کمی از اندازۀ واقعی بزرگ‌تر و بلندای آن به 90/ 1 متر است. این پیکره ملبس به کت کوتاه کمردار، کمربندی با پلاکهای احتمالاً فلزی و نقش‌مایۀ هندسی است که لبه‌های کت به هم محکم شده است. تاریخ آن را نیمۀ نخست سدۀ 1 ق‌م تا آغاز سدۀ 1 م دانسته‌اند (سرخوش، 25). برخی دانشمندان مجسمۀ مذکور را، بااین‌که جامۀ پارتی به تن دارد، متعلق به هنر دورۀ پیش از پارت می‌دانند (گیرشمن، همانجا). 

در نهاوند، قلاب کمربندی طلایی متعلق به سده‌های 1-2 م پیدا شده، که در اصل، مرصع به نگینهای فیروزه و انواعی دیگر از سنگهای قیمتی است و اکنون در موزۀ بریتانیا نگهداری می‌شود. این گونۀ زیورها در خانواده‌های اشرافی پارتی رایج بوده است (فریه، 190). متداول‌ترین جامۀ اشکانیان، که در آثار هنری آنها به جا مانده، روپوشی کمردار است که تا بالای زانو می‌رسد و روی شلوار قرار می‌گیرد (کیل، 56).

دورۀ ساسانیان (ح 226-652 م)

شاخص‌ترین کمربند ساسانیان عبارت از نوارهایی بوده، که در قسمت جلو لباس، به شکل پروانه گره زده می‌شد و دنبالۀ آن اغلب، چینهای افقی داشته است. این کمربند را ملکه‌ها و شاهان می‌بستند و دست‌کم، در نخستین سالهای پادشاهی اردشیر یکم، بدون هرگونه نمونۀ پیشین در حجاری نقش رستم ظاهر شده است. این سبک را شاهان دیگر این سلسله نیز تقلید می‌کردند. چنین کمربندی را دور کمر آناهیتا (فرشتۀ آبها) در نقش رستم نیز می‌توان دید (کالمایر، 437- 438). در آبان‌یشت هم، آناهیتا زنی جوان، زیبا و خوش‌اندام توصیف شده، که کمربندی تنگ بر میان بسته است (یشتها، 1/ 167).
تمایل به کاربرد کمربندهای جواهرنشان پیش‌تر، در هترۀ پارت (واقع در عراق کنونی) دیده شده است که نخست، در دربار ساسانیان رواج یافت. این نمونه در حجاریهای اردشیر یکم و شاپور یکم در داراب و نقش رجب دیده می‌شود (کالمایر، 439). خسرو دوم (سدۀ 6-7 م) در تصویر مراسم تحلیف خود در طاق بستان، کمربندی پرشاخ و برگ بسته است. چندین ردیف مروارید همراه با گل‌میخهای مرصع و سنگهای قیمتی بزرگ در کمربند او، تأثیر دیداری جذابی ایجاد می‌کند. سبک جدیدی از کمربند با سگکی بربط‌شکل و زبانه‌ای متحرک، متعلق به دوره‌های میانی و پایانی سلسلۀ ساسانی، کشف شده است که اکنون در موزه‌های متروپولیتن و کتابخانۀ ملی و موزۀ ارمیتاژ نگهداری می‌شوند (نک‍ : همو، 440). 
در نقش‌برجسته‌ای در بیشاپور، که در آن شاپور یکم (سدۀ 3 م) سوار بر اسب است، کمربند باریکی به کمر شاه بسته شده، و در جلو با نوارهایی گره خورده است. در نقشی دیگر، که یادمان بهرام دوم (در همان دوران) است، در برابر او افسری پارسی ایستاده است که پیراهنی بلند بر تن دارد و به دور آن، کمربندی بسته شده است (گیرشمن، بیشاپور، 1/ 82-83، 109-110). در 6کم‍ شهـر بیشاپور، در میان تنگ‌ چوگان، در ارتفاع حدود 800متری، غار طبیعی باشکوهی هست که در ورودی غار، پیکرۀ بسیار بزرگ از شاپور اول به بلندای 7 متر برپا ست. در این پیکره، شاه کمربندی دارد که شمشیر سنگین خود را بدان آویخته است (همو، 1/ 259، 263). در تصویر شاپور دوم (سدۀ 4 م)، که بر یک سینی نقره‌ای نقش شده است، شاه که در حال شکار دیده می‌شود کمربندی منقش بر کمر دارد (هرمان، 70-71). نوشته‌اند که یزدگرد سوم (سدۀ 7 م) به پاس دلیریهای فرمانده‌ای محلی به نام «جوانشیر» در جنگ با عربها، چندین هدیه به او داد که از جملۀ آنها کمربندی زرین و مرواریدنشان بوده است (شِپرد، 1104).
محوطۀ تاریخی طاق بستان (ه‍ م) آثـاری از دورۀ ساسـانی را در بردارد. در این محوطه، در سنگ‌نگاره‌ای متعلق به اردشیر دوم (سدۀ 4 م)، شاه کمربندی باریک به تن دارد که با مروارید تزیین شده و در قسمت جلو، روبانی بدان آویزان است (مرادی، 5، نیز نک‍ : تصویر 5). همچنیـن در صحنۀ شکارگـاهِ خسروپرویز، تصاویر افرادی دیده می‌شود که با گرازها می‌جنگند یا برای نبرد با آنها، در حال آماده‌شدن‌اند؛ آنها کت بلندی از پارچۀ ساده تا سر زانو پوشیده، و کمربندی روی آن بسته‌اند و گاه، آویزهایی از زیورآلات در وسط کمربند بدان افزوده می‌شود (ریاضی، 79).
در ارتباط با جامۀ بانوان دورۀ ساسانی، طرحی از نوعی پیراهن ارائه شده، که کمربندی به شکل پاپیون روی آن بسته شده است (نک‍ : ضیاءپور، پوشاک زنان ... ، 113).

دورۀ اسلامی

نحوۀ بستن کمربند و شال دور کمر و گره‌زدن آن نوعی به‌کارگیری حس هنری به شمار می‌رود که اثر آن در کل پوشاک تجسم می‌یابد. گره به‌صورت پروانه با دنبالۀ نوار کوتاه یا بلند آن، که روی دامن لباس می‌افتد، اثربخشی بالایی در نگاه زیبایی‌شناسانه دارد. گاه، خیاطان برای ایجاد هماهنگی میان اجزاء لباس، از پارچۀ لباس، کمربندی باریک یا پهن تهیه می‌کرده، و گاه نیز آن را مرصع می‌ساخته‌اند. همچنین برای افزودن زیبایی، آویزی بدان می‌افزوده‌اند. توجه به زیبایی این بخش از لباس سبب می‌شده است که گاه، چند کمربند و شال با جنس، طرح و رنگ متفاوت روی همدیگر بسته شود تا زیبایی آن افزون گردد؛ نیز باید افزود که کمربند در توازن و هماهنگی با دستار و پای‌پوش، مجموعۀ هم‌خوانی را ایجاد می‌کرد و این هماهنگی معمولاً، در جنس و رنگ نمود می‌یافت (دبا، 14/ 37).
در سده‌های نخستین اسلامی، در سرزمینهای سغد، غزنه و ماوراءالنهر، همان پوشاک دوره‌های پیشین، به‌ویژه لباسهای ساسانی و پارتی معمول بوده است. از نظر وجود پیوند میان لباسهای جنگجویان ساسانی، اشکانی و سغدی، طرحی از جنگجویان سغدی موجود است که به زره ایرانیان دورۀ ساسانی شباهت کامل دارد. در این طرح، دو جنگجوی سغدی روی زره خود کمربندی بسته‌اند (ضیاءپور، پوشاک ایرانیان، 131، نیز نک‍ : تصویر 83، 139). شواهدی در دست است مبنی بر آنکه شیوۀ پوشش اواخر دورۀ ساسانی برای مدت زمانی پس از ورود اسلام به ایران در این منطقه رایج بوده است؛ چنان‌که لباس بهرام گور در حجاری ترخان عشق‌آباد، احتمالاً بیانگر جامۀ مردی از طبقات بالای اجتماع، و شامل پیراهنی صاف و چسبان، همراه با کمربندی مرصع است. این جامه با پوشاک خسروپرویز در حجاریهای تحلیف و شکار‌ گراز همانند است (پک، 135-136). کمربندی با 3 آویز بلند، که دو شمشیر از آن آویزان است، در نقاشی دیواری کاخ سبزپوشانِ (نیشابور) وجود دارد که آن را متعلق به اوایل دورۀ اسلامی دانسته‌اند (همو، 145).
در روزگار سامانیان (سدۀ 3-4 ق/ 9-10 م)، قبای مردان تا زیر زانو می‌رسید که در کمر، آن را با کمربندی محکم می‌کردند (رنج‌دوست، 82). بر جامی متعلق به این دوره، تصویر دو زن ملبس به خفتانهای ضخیم و کمردار با آستینهای تنگ و تن‌پوشهای زیرین ساده، ترسیم شده است. در برخی دست‌نوشته‌ها، دو سبک مشخص از پوشاک به تصویر کشیده شده است: 1. پیراهنی بلند و لطیف با کمربندی مرصع روی شلواری پف‌دار، و 2. پیراهنی تنگ و چسبان روی پیراهنی با آستینهای بلند، دامنی کوتاه‌تر و شالی بافته‌شده دور آن (پک، 151). در سدۀ 4 ق/ 10 م، از 500 غلام آراسته‌به‌کمربند در میان سپاه امیر خراسان یاد شده است ( تاریخ سیستان، 332).
در دورۀ غزنویان (4-6 ق/ 10-12 م)، از گروهی از سپاهیان به نام زرین‌کمرها و سیمین‌کمرها یاد شده است؛ چنان‌که نوشته‌اند هنگامی که تاش فراش (سردار غزنوی) به سوی خراسان به حرکت درآمد، در میان سپاه او، 3 زرین‌کمر و 7 سیمین‌کمر بوده است (بیهقی، 281). در 434 ق/ 1042 م، از گروهی از زرین‌کمران یاد شده است که در شهر بُست بر دار شده‌ بودند؛ آنها از سپاهیان مودود (6 ق/ 12 م)، سلطان غزنوی، بوده‌اند ( تاریخ سیستان، 368). در اواخر سدۀ 6 ق/ 12 م و اوایل سدۀ 7 ق/ 13 م، هنوز در شهر غزنه، کوی زرین‌کمران وجود داشت که سکونت‌گاه آنها بوده است (بازورث، 368). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: