کمپفر، سفرنامۀ
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 23 شهریور 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273601/کمپفر،-سفرنامۀ
یکشنبه 15 مهر 1403
چاپ شده
7
کَمْپْفِر، سَفَرْنامۀ، عنوان سفرنامۀ انگلبرت کمپفر، سیاح، پزشک و طبیعیدان آلمانی که در دورۀ شاه سلیمان صفوی (سل 1077 یا 1078-1105ق1666 یا 1667-1694 م) به ایران سفر کرد. انگلبرت کمپفر در 16 سپتامبر 1651 در شهر لمگو، به دنیا آمد. پدرش، یوهانس کمپفر، از کشیشان این شهر بود. کمپفر در 17سالگی، پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در شهرهای مختلف، به هلند سفر کرد و در دانشگاه شهر دانتسیش (گِدانیسک کنونی)، علوم فلسفه، تاریخ و زبانهای خارجی جدید و قدیم را آموخت. در 1674 م در کراکوف، به تحصیلاتش ادامه داد و در 1676 م در ورشو، با محمدحسین باقر ایلچی، فرستادۀ دربار ایران در لهستان، آشنا شد. کمپفر در 4 سال آخر دوران تحصیل تا 1681 م، در کونیشسبرک پروس، پزشکی و علوم طبیعی آموخت و سپس، به سوئد مهاجرت کرد. از اوت 1682، در اوپسالا و استکهلم، زندگی کرد و با زاموئل فن پوفندورف، حقوقدان معروف، آشنا شد. در آن زمان، کارل یازدهم، پادشاه سوئد، در تلاش بود تا هیئتی را بهمنظور برقراری روابط تجاری و تشویق شاه به مبارزه علیه ترکان عثمانی، به دربار ایران اعزام کند. کمپفر بنابر توصیۀ پوفندروف، در مقام پزشک و منشی، با آنان همراه شد و در 20 مارس 1683، با گروهی به ریاست لودویش فابریتسیوس هلندی از استکهلم به ایران آمد. کمپفر از راه روسیه و همراه سفیران آن کشور و لهستان به شهر رشت وارد شد. هیئت مذکور به قزوین رفت و پس از توقفی کوتاه، از مسیر ساوه، قم، کاشان و نطنز، در 29 مارس 1684، یک هفته پس از نوروز 1096 ق، به اصفهان رسید. مدت اقامت کمپفر در اصفهان، 20 ماه بود. او در این مدت، از نقاط مختلف شهر بازدید کرد و با طبقات مختلف جامعه آشنا شد. کمپفر با دقت از مشاهداتش یادداشت برمیداشت و اسامی کوهها و ارتفاعات محلی و همۀ بناهـای مهم ازقبیل مدرسـه، کـاروانسرا (نک : ه د، کاروان و کاروانسرا) و جز اینها را ثبت و ضبط میکرد. او در این مدت، بخش نخست کتابش را دربارۀ گیاهان ایران تکمیل کرد. برای ارتباط مستقیم با طبقات مختلف و کسب آگاهیهای دستاول، دو زبان فارسی و ترکی را آموخت. در این زمینه، #رافائل دو من، کشیش مسیحی ساکن اصفهان، به او بسیار کمک کرد (هینتس، 3-4، 7- 8؛ براکنسیک، 229-230, 238). پس از 20 ماه توقف در اصفهان، کمپفر از حضور یک کشتی هلندی در خلیج فارس آگاه شد. از خدمت در سفارت سوئد کنارهگیری کرد و در دسامبر 1684، با وان هوول، رئیس شرکت هلندی که مقیم اصفهان بود، قرارداد بست تا در مقام پزشک کشتی به هند برود. او در 21 نوامبر 1685، از راه شیراز به سمت خلیج فارس حرکت کرد (هینتس، 8). کمپفر تمایل داشت سریعتر به هندوستان برسد؛ اما بهسبب بروز مشکلاتی مجبور شد که در مناطق جنوبی ایران، مدت بیشتری بماند. حدود 3 سال، از 28 دسامبر 1685 تا 30 ژوئن 1688، در جزیرۀ هرمز و بندرعباس زندگی کرد و از آنجا، به هندوستان، جاوه و ژاپن رفت. اواخر 1694 م، به وطنش بازگشت و در 24 اکتبر 1716، در 65سالگی درگذشت. کمپفر پس از بازگشت به وطن، گزارش مشاهدات سفرش را، که به زبان آلمانی بود، به لاتین ترجمه کرد. در ثبت و ضبط این یادداشتها، از منابع ایرانی و ایرانیان، ازجمله مهماندار سفارت و نوشتههای سایر سفیران و سیاحان بهره برد. بنابر نظر برخی، تمییز بین مشاهدات شخصی او و آنچه از متون مذکور دریافته بود امری دشوار است (همو، 9-12؛ براکنسیک، 230-232, 234, 237). 18 سال پس از بازگشت کمپفر، در 1712 م، سفرنامۀ او در لمگو، با نام «نوادر دلپسند» در 900 صفحه چاپ شد که شامل 5 جلد بود. جلدهای اول، چهارم و بخشهای فراوانی از جلدهای دوم و سوم به ایران اختصاص داشت. کمپفر در جلد دوم، مطالبی را دربارۀ مازندران و باکو آورده بود که برای خوانندگان آن زمان تازگی داشت. او در این جلد، دربارۀ تخت جمشید، شاهان هخامنشی، آرامگاه سعدی و حافظ و منار شاخ گوزن در اصفهان مطالبی نوشته است. در جلد سوم، آگاهیهایی دربارۀ عقاید مردم ایران و تجربههای آنان در علم پزشکی به خواننده میدهد. دشواری ترجمۀ واژههای لاتین باعث شد تا سفرنامۀ کمپفر سالها بدون استفاده، در کتابخانهها باقی بماند و از یاد برود، تا اینکه کارل مایر لمگو با ترجمۀ بخشهایی از آن، این ایرانشناس آلمانی را معرفی کرد. کمپفر در این اثر، بیشتر اصطلاحات ایرانی را به خط فارسی یادداشت کرده بود؛ ازاینرو، مطالعۀ آن برای اشخاص ناآشنا با خط و زبان فارسی آسان نبود. این موضوع سبب شد تا لمگو بتواند فقط 80 صفحه از جلد نخست کتاب را به زبان آلمانی ترجمه و منتشر کند. سرانجام، پروفسور والتر هینتس، استاد دانشگاه برلین در سالهای 1935-1936 م، کتاب کمپفر را مادۀ درسی رشتۀ ایرانشناسی معرفی کرد و آن را به زبان آلمانی برگرداند. او تا بهار سال 1938 م، با کمک همکارانش در دانشگاه گوتینگن، روی ترجمۀ خام کار کرد و موفق شد آن را به زبـان آلمانی ساده و روان ترجمـه کند (سراسر اثـر؛ هینتس، 1-12؛ نیز، نک : ایرانیکا، X/ 556). این کتاب در 1976 م، در تهران، به چاپ افست رسید و کیکاووس جهانداری بخش مربوط به ایران را با عنوان در دربار شاهنشاه ایران از روی ترجمۀ آلمانی هینتس به زبان فارسی برگرداند و انجمن آثار ملی در 1350 ش، آن را منتشر کرد (ورنر، 44؛ برای مطالعۀ نقدی بر نخستین چاپ این اثر، نک : «سلسلهانتشارات ... »، 503-506). یک دهۀ بعد، انتشارات خوارزمی این اثر را با عنوان سفرنامۀ کمپفر منتشر کرد. هرچند، ترجمۀ فارسی این کتاب با عنوان سفرنامه چاپ شده است، ساختاری شبیه سفرنامه ندارد و بیشتر به گزارشی تحلیلی میماند. نویسنده هم هدفش را از تألیف کتاب وصف دربار پادشاه ایران در نیمۀ سدۀ 17 م اعلام کرده است (ص 13)؛ ولی این موضوع باعث نشده است که به اماکنی مانند تختجمشید و آرامگاههای سعدی و حافظ بیتوجهی کند (هینتس، 11). ترجمۀ فارسی سفرنامۀ کمپفر 16 فصل دارد: فصل نخست، با عنوان «شاه ایران و دربار وی»، از 5 بخش تشکیل شده است. نویسنده در بخش نخست، به موضوعاتی ازقبیل اقتدار شاه، مبرابودن فرمانروا از معصیت، القاب شاه، وسعت ایران و اوضاع کلی سلطنت و دربار توجه میکند. او ایران را در محدودۀ قارۀ آسیا، از نظر سیاست، علوم و فنون از سایر کشورها، بهجز چین و ژاپن، برتر میداند. در بخش دوم، پیشینۀ خاندان صفوی را بررسی میکند و چگونگی به قدرت رسیدن این سلسله را در ایران شرح میدهد (ص 13-25). در بخش سوم این فصل، با عنوان «ولیعهد»، از نحوۀ انتخاب جانشین پادشاه سخن میگوید و وضع دربار ایران را شرح میدهد. بنابر گزارش کمپفر، در تعیین ولیعهد، فقط تبار پدری اهمیت داشت که باید از خاندان سلاطین صفوی میبود و به اصالت خانوادگی مادر توجه چندانی نمیشد. او در انتقاد به نحوۀ انتخاب و تعلیم ولیعهد نوشته است: «آیندۀ ولیعهد مملکت نه با تربیت منظم تعیین میگردد، نه با تعلیم جدی و نه با معاشرت و نشستوبرخاست با مردان لایق و شایسته؛ زندگی ولیعهد سراسر در اطاقهای حرمسرا میگذرد ... و مصاحبین ولیعهد خواجههای زنگی هستند» (ص 25). در بخش چهارم، از تاجگذاری ولیعهد و عواقب تغییر سلطنت سخن به میان میآورد و از نفوذ وزیر اعظم بر پادشاه، و تلاش درباریان برای جلب نظر مساعد شاه جدید مینویسد. سپس، محافلی را بررسی میکند که برای ادارۀ کشور برپا میشد و بیشتر وقت آن به خوشگذرانی، اجرای نمایش و تشریفات میگذشت (ص 30-36). در بخش پنجم، از زندگی شاه صفوی مینویسد که سالهای فراوانی از دوران جوانی را به عیاشی و خوشگذرانی سپری کرد و فقط در پایان عمر، به فکر رعایا و نظم و امنیت مردم افتاده بود (ص 36-37). فصل دوم دربارۀ «تاجگذاری شاه سلیمان» و شامل 4 بخش است. کمپفر در بخش نخست، به پایان کار شاه پیشین، شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق/ 1642-1666 م)، میپردازد (ص 42- 39) و در بخش دوم، از تشکیل شورا برای تعیین جانشین و اختلافنظر بر سر انتخاب حمزه یا صفی در مقام شاه جدید مینویسد که درنهایت، این امر مهم با اعمالنظر خواجهای دونپایه به انجام میرسد و شاه سلیمان برای سلطنت انتخاب میشود (ص 42-46). بخش سوم به بررسی تشریفات تاجگذاری شاه جدید اختصاص دارد و از دستورات شاه جدید و بادهگساری و عیاشی او مینویسد (ص 46- 51). در بخش چهارم، با عنوان «تزلزل در ارکان سلطنت شاه جدید»، مشکلات بیماری شاه سلیمان، تاجگذاری مجدد و تغییر نام او بررسی میشود (ص 51-53). در فصل سوم کتاب، «شخصیت شاه سلیمان» را وصف میکند و از جوانی، خوشگذرانی، همنشینی با زنان حرمسرا و تفرجگاههایش مینویسد. به خسیسبودن شاه سلیمان اشاره میکند و صفات دیگرش را نظیر مهربانی، زودخشمی، عدالتدوستی، صلحدوستی، دینداری، خرافهپرستی و تمایل به شهوترانی با ذکر داستانهایی برمیشمارد. از نظر کمپفر، شاه سلیمان به کار دولت بهکلی بیاعتنا بوده است (ص 55-73). فصل چهارم، با عنوان «وزیر اعظم»، به بررسی نقش وزیر در دربار صفوی اختصاص دارد. کمپفر مینویسد که وزیر با وجود قدرت و نفوذی که دارد، همواره از عاقبت کار خود و خشم شاه در هراس است و برای مقابله با این خطر، به چاپلوسی روی میآورد تا موقعیتش را نزد شاه قویتر کند (ص 75-85). در بخش نخست از فصل پنجم، با عنوان «قشون ایران و فرمانده آن»، از قورچیها، غلامان، تفنگچیان، توپخانه، سپهسالار و سردار و ویژگیها و خصوصیات آنها سخن رفته است (ص 87-91). کمپفر در بخش دوم، به نحوۀ پرداخت حقوق به افراد قشون اشاره میکند، موقعیت ارتش و سپاه ایران را شرح میدهد و شمار آنها را 90هزار تن برآورد میکند که در زمان صلح، آنها را به نواحی مختلف مملکت میفرستادند. او همچنین، از مشکلاتی نظیر نبود نظم و ترتیب نظامی و متحدالشکلنبودن لباس نظامیان سخن گفته است (ص 91-96). در فصل ششم، با عنوان «برجستهترین کارکنان دربار که در مجالس حق نشستن دارند»، درجه و مرتبۀ صاحبمنصبان دربار صفوی را بررسی میکند و بهترتیب از ناظر، واقعهنویس، دیوانبیگی، ایشیکآقاسیباشی، مهتر، حکیم، منجم، مهماندارباشی، مستوفی، میرشکارباشی، میرآخورباشی، میرآب، داروغۀ پایتخت و جز اینها سخن به میان میآورد (ص 97- 108). عنوان فصل هفتم «مستوفیگری ممالک و مستوفیگری خاصه» است. نویسنده در این فصل، ویژگیها و وظایف مستوفیان و دفترخانهها، نحوۀ تعیین و دریافت عواید املاک، چگونگی اخذ مالیات، هدایای سال نو، هدایای ارسالی برای شاه، درآمدهای او و دولت و مخارج سالانۀ شاه را بررسی میکند (ص 109-120).فصل هشتم با عنوان «روحانیون و بقاع متبرکه»، گزارشی کوتاه، اما سرشار از آگاهی دربارۀ ساختار نهاد دینی در دوران سفر کمپفر است. او در این فصل، مناصب اعضای نهاد دینی، از صدر تا شبکۀ تحت نظارت و دیگر مقامات روحانی، مانند شیخالاسلام و قاضی را بررسی میکند. سپس، جایگاه مجتهد را توضیح میدهد و تأکید میکند که مجتهد عالیترین مقام دینی به شمار میرود و از هر نظر، شایستۀ رهبری و زمامداری است؛ نیز اضافه میکند که شاه همچون قدرتی دنیوی است و باید با واسطۀ مجتهد وقت به ارادۀ الٰهی پی ببرد. سپس، دربارۀ شرایط مجتهد و فرایند کسب این مقام و جایگاهش توضیحاتی میدهد. افزونبر این، کمپفر از مشاغل دینی دیگر، مانند پیشنمازها، متولیان، مؤذنها، حافظان، خدام و جاروکشها سخن به میان میآورد. مساجد، نحوۀ اداره و نهادهای مرتبط با آن، امامزادهها و کارکردهای آن از چشم تیزبین او دور نمانده است. دادههایی که کمپفر دربارۀ اندیشههای عرفانی و صوفیانۀ این عصر به دست میدهد و بررسیهای موشکافانۀ او دربارۀ نهاد دین در آخرین سالهای فرمانروایی صفویان، درخور توجه است (ص 121- 144). عنوان فصل نهم «تأسیسات داخلی دربار و بیوتات سلطنتی» است و به موضوعاتی ازقبیل شیوۀ ادارۀ امور داخلی دربار، وضع انبارها، کارگاههای سلطنتی، نقارهخانه و حتى محل نگهداری حیوانات اختصاص دارد. کمپفر در این فصل، به باغوحشی اشاره میکند که در آن، حیواناتی مانند اسب، شیر، ببر، پلنگ، فیل و سیاهگوش، پرندگانی نظیر طاووس و مرغ شاخدار، قرهغاز و طوطی و حتى، حیواناتی نادر ازقبیل سگ آبی، میمون، سنجاب، شترمرغ، گوزن و کرگدن نگه میداشتند تا در میهمانیها به سفیران و نمایندگان خارجی نشان دهند (ص 145-155). فصل دهم دربارۀ «ادارۀ ایالات و شهرها» و وضع اداری دربار است. نویسنده به موضوعاتی چون تقسیمات کشوری، دمودستگاه خان و درآمد و مخارج او، بیگلربیگیها، سلطانها و نحوۀ اداره شهرها توجه کرده است. او همچنین، از رسم راهداری که از زمان شاه عباس اول (سل 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م)، برای حفظ امنیت جادهها و عبور و مرور ایمن کاروانها رایج شده بود و نیز به مفاسد ناشی از بینظارتی اشاره میکند (ص 157-166). عنوان فصل یازدهم بررسی «خصوصیات مهم دربار ایران» است. در این فصل، کمپفر زبان رایج در دربار، انواع خط، آدابورسوم درباریان، دین، مناسک زیارتی، اعیاد و عزاهای ایرانیان و ترتیب جشنها و مراسم را بررسی میکند (ص 167-184). در فصل دوازدهم، با عنوان «اصفهان پایتخت ایران»، نویسنده پس از بررسی وسعت پایتخت، که بهسبب ورود مهاجران در حال گسترش بود، دربارۀ حومههای اصفهان، شیوۀ آبیاری، پلهای شهر، وضع داخلی قلعه، اماکن و بناهای عمومی، خانههای مسکونی و لباس مردم توضیحاتی همراه تصویر ارائه میدهد (ص 185- 198). فصل سیزدهم دربارۀ «کاخها و باغهای اصفهان» است. کمپفر در این فصل، با دقت طراحی باغها و کاخهای سلطنتی اصفهان را همراه نقشه بررسی میکند و از زیبایی آنها، در مقایسه با باغهای مغربزمین، سخن میگوید. او دربارۀ کاخهای عالیقاپو، چهلستون، باغ خلوت، انگورستان، باغ گلستان، باغ بلبل یا هشتبهشت، باغ هزارجریب و تخت سلیمان توضیحاتی داده است (ص 199-220). عنوان فصل چهاردهم «حرمسرای پادشاه» است و به وصف معماری حرمسرا و راههای ورود به آن اختصاص دارد. کمپفر شمار زنان حرم شاه سلیمان را حدود 400 تن تخمین میزند. او در این فصل، سلسلهمراتب زنان حرم، خواجهسرایان و قرقچیها را بررسی میکند که موظف بودند خیابانها و راهها را برای عبور شاه و همسرانش از جمعیت مذکر خالی کنند؛ نیز از نفوذ خواجهسرایان در امور مملکتی مینویسد (ص 221- 229). در فصل پانزدهم، با عنوان «موکب شاه ایران»، کمپفر به شرح انواع و نحوۀ سوارکاریهای شاه، ازجمله سواریهای تفریحی، حضور در مراسم عید قربان و رفتن به ییلاق میپردازد (ص 231-240). فصل شانزدهم یا فصل پایانی کتاب به «پذیراییهای رسمی دربار» اختصاص دارد. شرح ورود سفیران، اقامتشان و نحوۀ پذیرایی آنها از موضوعات این فصل است (ص 241-276). بهسبب آگاهیهای فراوان مندرج در سفرنامۀ کمپفر، این کتاب همواره از منابع مطالعاتی دورۀ صفوی، بهویژه سالهای آخر آن، بوده است. تاریخنگاران این دوره، با وسواس و احتیاط بسیار، برای گزارش اوضاع و احوال دربار و وصف ساختار حکومتی، اقتصادی و نظامی صفویه به این منبع استناد کرده، و جایگاهی ممتاز برای آن قـائل بودهاند (برای آگاهی بیشتر، نک : صفتگل، 21-22)؛ حتى بسیاری مواقع دیده شده است که اطلاعات سفرنامۀ کمپفر درخصوص دربار صفوی از مطالب مندرج در متون تحقیقی تاریخی غنیتر است (خلیفه، 130). گزارشهای دقیق کمپفر از مناسبات قدرت در ایران آن دوره، دستمایهای برای پژوهشگران اروپایی حوزۀ تـاریخ و فلسفۀ سیـاسی بوده است (برای نمونه، نک : براکنسیک، 226-228).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید