صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / آورزمانی /

فهرست مطالب

آورزمانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 10 مهر 1403 تاریخچه مقاله

آورزمانی \ɑvarzamɑni\، از گروه گویشهای ایرانی جنوب‌غربی، شاخۀ گویشهای لری، که در دهستان آورزمان رایج است. آورزمانی به‌علت مشابهت بسیاری که با گویشهای ملایری و نهاوندی دارد ( اطلاعات ... )، همانند آنها، در گروه گویشهای لری زیر شاخۀ لرستانی قرارمی‌گیرد (آنونبی، 184).
بنابر آخرین تقسیمات کشوری در سال 1392 ش، آورزمان دهستانی از توابع بخش سامن شهرستان ملایر در استان همدان است. این دهستان در 14کیلومتری شمال شرق شهر تاریخی نهاوند و 33کیلومتری جنوب‌‌شرق شهرستان ملایر واقع است. براساس آخرین داده‌های مرکز آمار ایران در 1390 ش («درگاه ... »، بش‍ ‌)، آورزمان با داشتن 676‘3 خانوار، دارای جمعیتی حدود 748‘24 تن بوده است. اهالی 3 روستای دوریجان، ده‌لق و دهنو، که در مجاورت این منطقه قرار دارند، به گویشی مشابه گویش روستای آورزمان گفت‌وگو می‌کنند. فعالیتهای اقتصادی اصلی ساکنان این مناطق دامداری و باغداری است و گندم، جو و انگور محصولات اصلی آنجا ست. در گذشته، شماری از یهودیان و بهائیان نیز در این منطقه سکونت داشتند (دهقان، 259).

پیشینۀ پژوهش

تنها پژوهشی که به‌طور مستقل به بررسی گویش آورزمانی پرداخته، مقاله‌ای با عنوان «گویش فارسی آورزمان» تألیف ایرج دهقان (Dehghan، نک‍ : مآخذ) است.

ویژگیهای آوایی

نظام آوایی گویش آورزمانی از 24 همخوان / p،؛؛؛؛ʔ،؛؛؛؛č،؛ʤ،؛؛؛ʃ،؛χ،؛؛؛؛Ӡ،؛؛؛؛؛y /،؛6 واکۀ / i،؛؛؛؛ɑ،؛u / و 6 واکۀ مرکب / ɑu،؛ɑy،؛aw،؛ay،؛ew / تشکیل شده است (همو، 259-261).

جایگاه تکیه

جایگاه تکیه در این گویش، به‌جز در پیشوندهای فعلی، مشابه جایگاه آن در فارسی معیار است. پیشوند فعلی -m(i / o / e) در گویش آورزمانی تکیه نمی‌گیرد؛ تکیه‌ای که بر روی آن قرار می‌گیرد افتان است. در مضارع اخباری، جایگاه تکیۀ اصلی روی هجای پایانی فعل است: moχo'rem «می‌خورم». همچنین در ماضی استمراری، تکیۀ اصلی روی اولین هجای فعل قرار می‌گیرد: mo'χordem «می‌خوردم». درصورتی که پیشوند منفی‌ساز -ne قبل از -(i / o / e)m قرار بگیرد، جایگاه تکیۀ اصلی روی پیشوند منفی‌ساز انتقال می‌یابد، همان‌طورکه در فارسی معیار رخ می‌دهد: nemoχorem «نمی‌خورم». پیشوند فعلی -(i / o / e)b در مضارع شرطی تکیه نمی‌پذیرد (همو، 261).

تحولات آوایی

گویش آورزمانی اگرچه در تحولات آوایی خود به‌طور چشمگیری مشابه فارسی معیار بوده است، اما ویژگیهای منحصربه‌فردی را نشان می‌دهد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
واج / t / در محیط بین دو واکه یا حذف می‌شود: be'rɑr «برادر» (فارسی معیار brɑtar->barɑdar)، یا به‌صورت یک غلت کاهش می‌یابد: bi'ja «بوده» (فارسی معیار buta>buda). خوشه‌های همخوانی nd و nt به‌صورت nn ظاهر می‌شوند: ban'na «بنده» (فارسی معیار banda، اوستایی -banda). در این گویش از ستاک گذشتۀ es- به جای it>-id- در شماری از افعال لازم استفاده می‌شود: ra'sesem «رسیدم». همخوان / v / در این گویش به‌ندرت حفظ می‌شود: vorɑz «گراز» (فارسی معیار gorɑz < اوستایی -vorɑza). واج دولبی / b / مانند زبان کردی و برخی گویشهای زبان فارسی در بیشتر موارد در جایگاه میانی و پایانی واژه به‌صورت غلت / w / ظاهر می‌شود: ewr «ابر»، tew «تب»؛ البته در مواردی، همخوان / b / به‌صورت / v / در تمامی جایگاهها ظاهر می‌شود: vara «برای»، kar'vɑs «کرباس». تبدیل r؛< l، مانند بسیاری از دیگر گویشهای زبان فارسی، در آورزمانی نیز رواج دارد: balg «برگ» (اوستایی varəka). در برخی از واژه‌ها همخوان / g / فارسی معیار به‌صورت غلت / y / ظاهر می‌شود: sey «سگ»، rey «رگ». تبدیل صفیریها به انسدادی ـ سایشیها و برعکس، در برخی واژه‌های این گویش به چشم می‌خورد: edӠbidӠ «شپش» (اوستایی -spiʃ)، meydӠ «مویز»، medӠdӠa «مژه»، hiʃ «هیچ». در این گویش، مانند بیشتر گویشهای کردی، تبدیل z <؛Ӡ وجود دارد: r :؛Ӡa «زهر»، Ӡaη «زنگ».

ویژگیهای واکه‌ای

واکۀ کشیدۀ / :u / بیشتر به‌صورت واکۀ / i / ظاهر می‌شود: di «دود»، dir «دور»، χin «خون» (اوستایی vohuni-). در این گویش، واکۀ پسین u جایگزین -ava- فارسی باستان می‌شود: nu «جدید» (اوستایی -nava). واکۀ مرکب -ao- در فارسی باستان، در این گویش به‌صورت یکی از دو واکۀ u یا o پدیدار می‌شود: ru’ʃe «روشن» (اوستایی- raoχʃna)، guʃ «گوش» (<-gaoʃa)، ro:qa «روغن» (<-raoγna). همچنین، واکۀ افراشتۀ / u / قبل از خوشۀ همخوانی -χt- به‌صورت واکۀ میانی / o / ظاهر می‌شود: doχtem «دوختم»، soχt «سوخت». در برخی واژه‌ها، ɑn به‌صورت o بازنمود دارد: pɑlo «پالان»، dɑlo «دالان». واکه‌های پیشوندهای فعلی اغلب در تأثیر از واکه‌های پس از خود تغییر می‌کنند (دهقان، 261-262).

ویژگیهای صرفی

در گویش آورزمانی، تکواژهای جمع‌ساز ɑ- (فارسی معیار hɑ-، فارسی میانه ʔihɑ-) و o- (فارسی معیار و میانه ɑn-) کاربرد دارند که از این میان، کاربرد تکواژ ɑ- بسامد بیشتری دارد. در گویش آورزمانی، در مقایسه با فارسی معیار، وام‌واژه‌های عربی کاربرد کمتری دارند. صفت تفضیلی در این گویش، مانند زبان فارسی، با پسوند تکیه‌دار tar'- نشان داده می‌شود: kutɑ'tar «کوتاه‌تر». صفت عالی نیز با افزودن واژۀ a ha'ma «از همه» پس از صفت تفضیلی ساخته می‌شود: kutɑ'tar a hama «کوتاه‌تر از همه» (همو، 263).
پسوند نکره‌ساز i- بیشتر همراه تکواژ yey (یک) در ساخت نکره به کار می‌رود: yey ča'poʃi'koʃtem «یک بزغاله کشتم»، این تکواژ نکره‌ساز به‌ندرت به‌تنهایی استفاده می‌شود: pesar i (y / ʔ)a «یک پسر است». پسوند تکیه‌دار eka- (پس از همخوان) و ka- (پس از واکه) به‌عنوان پسوندهای معرفه‌ساز به کار می‌روند: marde'ka «آن مرد»، pɑlɑ'ka «آن کفش». در این گویش، اگر پس از اسمی یک و یا بیش از یک صفت قرار بگیرد، آخرین صفت پسوند معرفه‌ساز می‌پذیرد: pɑlɑ nu'ka «آن کفش نو». مفعول مستقیم معرفه در این گویش با a- نشان‌دار می‌شود: asba' ʔewrdem «آن اسب را آوردم».
کاربرد نشانۀ اضافۀ e- در گویش آورزمانی مانند فارسی معیار است؛ با این تفاوت که اگر پیش از آن، واکه‌ای قرار بگیرد این پسوند حذف می‌شود: i pɑ'mana «این پای من است».
در این گویش، مانند فارسی معیار، دو گروه ضمیر شخصی کاربرد دارد: ضمایر شخصی مستقل، مفرد: ma «من»، to «تو» ، ʔo «او» و جمع: ʔimɑ «ما»، ʃomɑ «شما» و ʔonɑ «آنها»؛ ضمایر شخصی وابسته (واژه‌بستهای ضمیری)، مفرد: m، t و ʃ و جمع: mo، to، و ʃo. دیگر ضمایر رایج در این گویش عبارت‌اند از: ضمایر اشارۀ i؛ʔ «این» و o؛ʔ «آن»؛ ضمایر موصولی i؛č «چه» و ke «که»؛ ضمایر پرسشی i؛ʃ «چه» و ki «چه‌کسی». ضمایر انعکاسی با افزودن تکواژ تکیه‌دار χo: «خود» به واژه‌بستهای ضمیری ساخته می‌شوند: χo:m،؛χo:t، ... «خودم، خودت، ... »؛ χo:ma ʃuʃtem «خودم را شستم» (همو، 263-264).

ویژگیهای نحوی

نظام فعل در گویش آورزمانی برپایۀ دو نوع ستاک حال و گذشته ساخته می‌شود که بازنمودی از ستاک حال ایرانی باستان و تکواژ -ta- هستند و در برخی موارد دچار تغییرات آوایی شده‌‌اند؛ برای نمونه:
-bɑ- / bi «بودن / شدن»، -ko(n)- / kerd «کردن»، -nɑ- / al (ایرانی باستان -hil) «نهادن»، -ʃnew- / ʔeʃnaft «شنیدن»، -n- / di؛(y) «دیدن»، -w- / go(ft) «گفتن»، -nis- / noʃt «نوشتن»، -r(o)- / ra(ft) «رفتن»، -e(y)- / dɑ «دادن»، -nɑz- / nɑχt «انداختن». در این گویش، شماری از ستاکهای گذشته به تکواژ es- (پسوند -s- در ایرانی باستان: dɑrest «نگه داشت») ختم می‌شوند، مانند -dew- / dewes «دویدن». در این واژه‌ها تکواژ es- جانشین تکواژ id- در افعال لازم شده است: ra'ses «رسید»، na'mes «خم شد»، ro'čes «سفت شد»، bɑres «بارید»، (vɑ)res «پایان یافت». 
رایج‌ترین پیش‌بستهای فعلی در این گویش عبارت‌اند از: -m(i / e / o)،؛-b(i / e / a). همچنین، پیش‌بستهای منفی‌ساز / نهی در این گویش به‌صورت تکواژ -n(i / e / oa) ساخته می‌شوند.
دو نوع پایانۀ شخصی در این گویش رایج است: 1. زمان حال، مفرد: em-،؛i-،؛:a- و جمع: im-،؛it-،؛an- و به‌ندرت، imo(n)-،؛ito(n)-،؛ano(n)-؛ 2. زمان گذشته، مفرد: em-،؛i-، صفر و جمع: im-،؛it-،؛en- و به‌ندرت، imo(n)-،؛ito(n)-،؛eno(n)-.
این صورتها همگی از ستاک حال اشتقاق یافته‌اند: 1. اسم عامل در این گویش با افزودن پسوند تکیه‌دار ena- ساخته می‌شود: sɑze'na «سازنده»؛ 2. برای ساختن فعل امر از پیشوند تکیه‌دار -b(i / a / e) و شناسه‌های صفر برای مفرد و it / -ito(n)- برای جمع استفاده می‌شود: ba-nɑz' «بینداز»، be-wit' «بگویید». 3. مضارع اخباری در این گویش هم برای بیان زمان حال و هم آینده به کار می‌رود. طریقۀ ساخت آن نیز به این صورت است که شناسه‌های زمان حال و پیشوند تکیه‌دار -m(i / e / o) به ستاک افزوده می‌شوند: me-'zanem «می‌زنم». 4. مضارع التزامی نیز با افزودن شناسه‌های شخصی و پیشوند تکیه‌دار -b(i / e / o) ساخته می‌شود: barem «بروم»، be:m «بدهم». 5. ساخت زمان حال شرطی مانند مضارع التزامی است با این تفاوت که در این ساخت، پیشوند -b(-i-e / o) بدون تکیه است: a ba'rem «اگر بروم».
این صورتها همگی از ستاک گذشته مشتق شده‌اند: 1. صفت مفعولی در این گویش با افزودن پسوند تکیه‌دار a- ساخته می‌شود: rase'sa «رسیده <میوه>»، eʃge'sa «شکسته»، χor'da «خورده»؛ 2. ماضی ساده با افزودن شناسه‌های ماضی‌ساز ساخته می‌شود: 'raftem «رفتم»، 'χorden «خوردند». 3. برای ساخت ماضی استمراری نیز شناسه‌های ماضی‌ساز و پیشوند بی‌تکیۀ  -(m(i / e / o به ستاک اضافه می‌شود: me-'raftem «‌می‌رفتم». 4. ساخت ماضی نقلی نیز با افزودن واژه‌بستهای زمان حال فعل اسنادی (بودن) به صفت مفعولی صورت می‌گیرد: ʔɑmɑ'am «آمده‌ام». 5. ماضی التزامی در گویش آورزمانی با افزودن مضارع التزامی فعل bi(y)an «بودن» به صفت مفعولی ساخته می‌شود: raftɑm (rafta-vɑm) «<ممکن است> رفته باشم». ماضی بعید آن‌گونه‌که در فارسی معیار رایج است، در گویش آورزمانی نیست. ماضی استمراری در این گویش از صورت ماضیِ مصدر dɑʃtan و صورت ناقص از فعل اصلی جمله تشکیل شده است: dɑʃtem me’raftem «داشتم می‌رفتم». حال استمراری نیز از صرف زمان حال از مصدر dɑʃtan و زمان حال فعل جمله ساخته می‌شود: dɑra me-ni'ʃa «دارد می‌نشیند». ماضی نقلی استمراری از ماضی نقلی مصدر dɑʃtan همراه با ماضی نقلی فعل اصلی ساخته می‌شود: dɑʃta me-rafta «داشته می‌رفته است». این نوع ساخت در این گویش به‌ندرت کاربرد دارد و هرگز به‌صورت منفی و مجهول به کار نمی‌رود. ستاک ماضی مجهول با اضافه‌کردن پسوند es- به ستاک ماضی یا ستاک حال فعل معلوم ساخته می‌شود: ستاک حال، ʔɑʃ χo'res «آش خورده شد»، asb ko'ʃes «اسب کشته شد»؛ ستاک گذشته، ʔɑʃ poχ'tes «آش پخته شد»، darbase'sa «در بسته شد». ستاک حال مجهول شامل پسوند i(y)- و ستاک حال معلوم است. ساخت سببی با درج

؛(e)- پیش از پایانۀ مصدرساز ساخته می‌شود: neʃenɑ'an «نشاندن» (همان، 264-266).

واژگان

bɑ'qoʃ «شاهین»؛ čoteli «چهاردست‌وپا»؛ čemča «قاشق»؛ dasqɑ'la «داس»؛ fu'ta «حوله»؛ ʔedӠbidӠ «شپش»؛ ʔesbi'yew «پودر»؛ ʔeʃgenɑ'an «شکستن»؛ ʔivɑ'ra «عصر»؛ kon'dӠi «کنجد»؛ ler'pa «تپش»؛ ma'ri «شاید»؛ ma'laq «ملخ»؛ dӠim «جیب»؛ kamče'liz «ملافه»؛ pɑpa'ti «پابرهنه»؛ pet «بینی»؛ ru'la «بچه»؛ sɑ'vi «صابون»؛ ʃɑmi «هندوانه»؛ sa'vat «سبد»؛ ʃibe'rɑr «برادرشوهر»؛ sewzi'na «بشکه»؛ pi'yɑ «پیاده»؛ qil «عمیق»؛ sik «گوشه»؛ zardɑ'li «زردالو»؛ tey'la «طویله»؛ tor'moq «تخم‌مرغ»؛ vana'dik «درد»؛ χɑke'sar «خاکستر»؛ χat'ra «گِل»؛ zɑ'ni «زانو»؛ ӠeӠu «خارپشت»؛ χas «غلیظ»؛ χar'sewl «مدفوع الاغ»؛ so'ma «رقص»؛ pase'lisuwɑ «پس‌فردا»؛ qe'lɑ «خانه»؛ ʔo'so «سپس»؛ peʃ'ma «عطسه»؛ qa:'zo «دیگ»؛ paχ'dӠa «مگس»؛ qop «لُپ»؛ ʃewpa'ra «پروانه»؛ sil «سبیل»؛ mey «شاید»؛ mulu'ma «غذای شتر»؛ ni'za «نوزده»؛ ke'wa «تب»؛ ki:χomo'ni «کدوحلوایی»؛ nɑ'li «تشک»؛ dӠol «فرش»؛ mɑmo «ماما»؛ mey'tar «داماد»؛ halapa'la «هذیان»؛ homsɑ «همسایه»؛ do:za:'ra «خمیازه»؛ ʔew'zo «آویزان»؛ ʔes'ban «اسفند»؛ bi'tewr «سبک‌سر»؛ dasgi'ro «نامزد»؛ tʃose'na «کک»؛ dɑsi'la «داس کوچک»؛ tʃona «چرا»؛ tʃar'tʃi «دست‌فروش»؛ χi'ma «هیزم»؛ zul «حرام‌زاده»؛ pa'nam «ورم»؛ ʔoso'qo «استخوان».

مآخذ

اطلاعات گویشی مؤلف؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل‍ )؛ نیز:

Amar, www.amar.org.ir; Anonby, E. J., «Update on Luri: How many Languages», JRAS, Cambridge, vol. XIII, no. 2; Dehghan, I., «The Persian Dialect of Āvarzamān», Journal of Near Eastern Studies, Chicago, 1970, vol.XXIX.
شیوا پیریایی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: