صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / کلوخ اندازان /

فهرست مطالب

کلوخ اندازان


آخرین بروز رسانی : جمعه 19 مرداد 1403 تاریخچه مقاله

کُلوخْ‌اَنْدازان، عیش و عشرت و خوش‌گذرانی در اواخر ماه شعبان، پیش از آغاز ماه رمضان.
جشن کلوخ‌اندازان واپسین شادمانی و شادخواری در آخرین روز ماه شعبان است که لازمۀ ورود به ماه رمضان به شمار می‌رود. این جشن را سنگ‌انداز و بَرغَندان هم می‌نامند (هدایت، 90؛ آنندراج، برهان، ذیل کلوخ‌انداز؛ نزاری، 695؛ نفیسی؛ لغت‌نامه ... ، ذیل برغندان). سبب نام‌گذاری کلوخ‌اندازان را برگرفتن کلوخ یا سنگ و به دور انداختن آن به نیت ترک گناهان دانسته‌اند ( آنندراج، همانجا).
از بررسی کتابها و منابع تاریخی چنین برمی‌آید که این مراسم دست‌کم از سده‌های 5 و 6 ق/ 11 و 12 م میان ایرانیان مرسوم بوده است. بیهقی، مورخ نامی عصر غزنوی، آن را «کلوخ‌انداز» می‌نامد و می‌نویسد: «امیر به نشاط این جشن و کلوخ‌انداز که ماه رمضان نزدیک بود بدین کوشک و بدین باغها تماشا می‌کرد و نشاط شراب می‌برد، پس ماه روزه را کار بساختند و روز دوشنبه روزه گرفتند» (ص 500). خاقانی، سنایی و انوری، شاعران سدۀ 6 ق، نیز به این رسم و باده‌نوشی بارها اشاره کرده‌اند؛ برای نمونه، پس یک ماه کلوخ‌اندازان سنگ‌دلان/ در بلورین قدحی لعل تر آمیخته‌اند (خاقانی، 117)؛ یا انوری چنین می‌سراید: ای زحمات ز جاهت شب ستم در سنگ/ خرمت باد روز سنگ‌انداز (ص 167)؛ روزه چون پیوسته خواهد بود ما را زیر خاک/ بادۀ ما را زین سپس بر رسم سنگ‌انداز ده (سنایی، 490). نزاری قهستانی از شاعران سدۀ 7 و 8 ق نیز به این جشن با نام برغندان اشاره کرده است: رمضان می‌رسد اینک دهم شعبان است/ می بیارید و بنوشید که برغندان است (همانجا).
برخی برغندان را صورت باری‌‌گندان یا برکندان ارمنی، به معنای زندگی نیکو یا سرور و شادمانی دانسته‌اند (هویان، 55). این رسم دیرینه از ویژگیهای مشترک دو فرهنگ ایرانی و ارمنی است؛ درواقع، برغندان ایرانی در باری‌گندان ارمنی ریشه دارد (همانجا؛ نیز نک‍ : آیوازیان، 272؛ بلوکباشی، 46). این جشن را ارامنه در روز پیش از آغاز روزۀ بزرگ برگزار می‌کنند و رنگین‌ترین سفره‌های نوش‌کامی و عشرت در این روز گسترده می‌شود (هویان، 56). تاورنیه در عصر صفوی، از کلوخ‌اندازان ارامنه در یکشنبۀ آخر ایام کارناوال، که بعد از آن روزۀ بزرگ آغاز می‌شود، به تفصیل یاد می‌کند (ص 45-44). صائب تبریزی (1000-1081 ق) از شاعران این عصر نیز در اشعار خود، بر لزوم کلوخ‌اندازان و دوری از زهد خشک در آستانۀ ماه رمضان تأکید کرده است (3/ 1164). 
 در دورۀ قاجار نیز کلوخ‌اندازان از رسمهای رایج در دربار شاهان قاجار، به‌ویژه نزد زنان حرم‌سرا بود. مونس‌الدوله، از زنان حرم‌سرای ناصرالدین شاه، در خاطرات خود، ضمن اشاره به برگزاری این جشن، وجود مطرب زن، آش رشته، وسمه و حنابندان را در آن از ضروریات دانسته است. او همچنین، از باشکوه‌ترین و معروف‌ترین جشن کلوخ‌اندازان در دورۀ قاجار نام می‌برد که مربوط به عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین شاه، بوده، و در امامزاده داوود برگزار شده است (ص 145-146). گفته می‌شود که در این جشن، بیش از 150 تن از خانمهای درباری و شاهزاده‌خانمها حضور داشتند و با قافلۀ باشکوهی به همراه آشپزها و کنیزها به امامزاده داوود رفتند. در بین راه، فراشها گاو و گوسفند جلو کالسکۀ عزت‌الدوله سر ‌بریدند و گوشتش را میان دهاتیها تقسیم ‌کردند؛ نیز از تهران تا امامزاده داوود، مطربهای زن سوار بر اسب و قاطر به آوازخوانی و ساززنی مشغول بودند؛ به‌طوری‌که در همۀ صحرا، صدای ساز و آواز به گوش می‌رسید. جشن کلوخ‌اندازان عزت‌الدوله 3 شبانه‌روز طول کشید. روزها خانم عزت‌الدوله و بعضی همراهان سوار بر اسب می‌شدند و به همراه شاطرهای شاهی به زیارت می‌رفتند. شبها نیز به جشن و شادمانی می‌گذشت و چمن و صحرا از نور شمعدانها، فانوسها و نسترنها روشن بود. عزت‌الدوله و همراهان پس از پایان جشن، با همان تشریفات به تهران باز‌گشتند. این میهمانی باشکوه تا مدتها نقل مجالس خانمهای تهرانی بود (همو، 145-150).
به گفتۀ شهری، این مراسم بین طبقات مختلف مردم، از روحانیان گرفته تا لوطیها، رواج داشت؛ بدین‌صورت که مردم از زن و مرد، یک یا دو روز قبل از ماه رمضان اصلاح می‌کردند و به حمام می‌رفتند، بهترین لباسهایشان را می‌پوشیدند و با فراهم‌کردن غذاهای لذیذ و شیرینی و آجیل، جشنی باشکوه و مفصل برگزار می‌کردند و گروهی نیز آن شب را بـه خواندن تصنیف‌ و شعر می‌گذراندند (3/ 305-306). گروههای لوطی و به‌اصطلاح، داش‌مشتیها نیز این روز را به عیش‌ونوش و می‌گساری سپری می‌کردند یا به فاحشه‌خانه‌ها می‌رفتند و در آنجا، با زنان روسپی بساط سازوضرب و باده‌نوشی برپا می‌کردند. مجلل‌ترین سفره‌های عرق‌خوری، در فاحشه‌خانه‌ها، در این روز گسترده می‌شد؛ زیرا پس از آن، فاحشه‌ها هم توبه می‌کردند و در ماه رمضان، روزه می‌گرفتند (همو، 3/ 307).
در دیگر نقاط ایران نیز این رسم به همین نام یا نامهای دیگر ازجمله کلوخ‌خیسون (در خمین و روستاهای فرنق و پشتکوه)، گِل‌خندانی (در قزوین)، کلوک‌اندازان (در شیراز) و سنگ‌اندازان (در کرمان) معروف است (وکیلیان، 1/ 32-33؛ نیز نک‍ : بلوکبـاشی، 46).
در این روز، بیشتر مردم به گردشگاهها و مناطق خوش‌آب‌و‌هوا می‌روند و غذاهایی مناسب آن روز می‌پزند و می‌خورند. از غذاهای متداول این روز می‌توان برای نمونه، در یزد، به شولی (نوعی آش)، آش رشته، حلوای برنج و پالودۀ یزدی اشاره کرد؛ اگر ماه رمضان در فصل زمستان باشد، لبوی شلغم و سیب‌زمینی پخته خورده می‌شود و اگر این ماه در فصل بهار باشد، لبوی باقلا نیز جزو تنقلات است (وکیلیان، 1/ 27).
در بعضی مناطق ازجمله مشهد، زنان دسته‌جمعی به حمام می‌روند و هریک غذایی مطابق سلیقه و طبعشان با خود می‌برند و پس از شست‌وشو، غذا را در سربینۀ حمام صرف می‌کنند و بدین‌ترتیب، جشن کلوخ‏اندازان در حمام برگزار می‏شود (همو، 1/ 32).
در فرهنگ عامۀ مردم ایران، آداب و باورهای گوناگونی دربارۀ کلوخ‏اندازان رایج بوده است؛ برای نمونه، مردم صغاد از توابع آباده دربارۀ سبب نام‌گذاری این روز معتقدند در قدیم، غروب روز آخر ماه شعبان، مردم از خانه بیرون می‌رفتند و هرکسی کلوخی برمی‌داشت و روبه‌قبله، در‌حالی‌که کلوخ را به زمین می‌زد، می‌گفت: «خدایا گناهان گذشته را شکستیم و خود را برای عبادت و روزۀ ماه رمضان آماده کردیم» (همانجا).
مردم قم نیز بعدازظهر این روز را به محلۀ دروازه‌قلعه می‌رفتند و پس از نقاره‌زدن و چوب‌بازی‌کردن، هرکسی به نیت ترک گناهان و توفیق روزه‌داری کلوخی را در آب خندق دروازه‌قلعه می‌انداخت (همانجا).
مردم شیراز این روز را کلوک‌اندازان می‌نامیدند که کنایه از آن است که در این روز، شکم مثل کلوک (کوزۀ شکم‌دار) است و انواع خوراکیها در آن ریخته می‌شود؛ همچنین دربارۀ پرخوری در این روز مَثَل یک روز تنگ کم، یک روز مرگ کم را به کار می‌بردند؛ یعنی یک روز شکم جای خوردن ندارد و یک روز هم از نخوردن می‌میرد (بلوکباشی، وکیلیان، همانجاها).
امروزه، رسم کلوخ‌اندازان چندان رواج ندارد؛ اما هنوز هم به‌صورت محدود، در برخی مناطق ایران ازجمله اصفهان، کاشان، همدان، یزد و شیراز با همان شکل سنتی به شکرانۀ نعمتهای الٰهی و آمادگی برای حضور در ماه رمضان برپا می‌شود (زارع).
در برخی مناطق ازجمله سیرجان، افزون‌بر روزهای پایانی شعبان، به چند روز مانده به آغاز محرم نیز کلوخ‌اندازان می‌گویند (مؤیدمحسنی، 291).

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ آیوازیان، ماریا و گارنیک آساطوریان، «وام‌واژه‌های ارمنی در زبان فارسی»، ترجمۀ ماریـا آیوازیـان، فرهنگ، تهـران، 1375 ش، س 9، شم‍ 1؛ انـوری، محمـد، دیـوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1337 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی، «تأثیر روابط ایرانیـان و ارمنیـان در رفتارهـای فرهنگی ـ آیینی یکدیگـر»، نشر دانش، تهـران، 1384 ش، س 21، شم‍ 3؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علی‌اکبر فیاض، تهران، 1324 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، کتابخانۀ سنایی؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش حسین نخعی، تهران، 1336 ش؛ زارع بنادکوکی، طاهره، تحقیقات میدانی؛ سنایی غزنوی، دیوان، به کوشش پرویز بابایی، تهران، 1375 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صائب تبریزی، دیوان، به کوشش محمد قهرمان، تهران، 1383 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ نزاری قهستانی، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1371 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1370 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ هویان، آندرانیک، روابط فرهنگی ایرانیان و ارمنیان، تهران، 1383 ش.

طاهره زارع بنادکوکی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: