بندری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 16 مرداد 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/273361/بندری
پنج شنبه 18 بهمن 1403
چاپ نشده
بندری / bandari/ ، گویش شهر بندرعباس، مرکز استان هرمزگان، از گروه گویشهای جنوب شرقی، شاخۀ بشکردی یا بشاگردی (حسندوست، 1/ هجده؛ رضایی باغبیدی، 180-181). جمعیت این شهر در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 ش حدود 504‘249 تن برآورد شده است (نک : «درگاه ... »، بش ). این شهر در °56 و ´18 طول شرقی و °27 و ´11 عرض شمالی با آبوهوای گرم و شرجی قرار گرفته است (توکلی مقدم، 192).
شهر بندرعباس از روزگاران کهن نامهایی چون گامارااو، گامبارائو، گامارائو، گامبری، گمبرون، گمیرون، گامرون، گمبرو، گمرو و جرون داشته است (افشار سیستانی، 452). بندرعباس امروزی در 1023 ق/ 1614 م به فرمان شاه عباس اول صفوی (سل 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م) ساخته، و نام وی بر آن گذاشته شد (توکلی مقدم، همانجا). «گمرو» یا «گامبرون» را مشتق از جرون یا «جارون»، نام سابق جزیرۀ هرمز، دانستهاند. برخی از پژوهشگران «گمبرون» را مشتق از واژۀ ترکی «گمرک» میدانند؛ «اما لبروین، سیاح معروف هلندی، معتقد است که شاید پرتغالیها این نقطه را بهعلت وجود نوعی خرچنگ دریایی کوچک، به اسم گامبری، کامرانگ نامیده باشند» (نک : همو، 193).زبان مردم بندرعباس آمیزهای از گویش محلی و زبان فارسی است. زبان اقوام و ملل دیگر نیز که به بندرعباس آمدهاند در این گویش تأثیر گذاشته است (سایبانی، 287).
دربارۀ این گویش، دو پایاننامه نوشته شده است: اول، پژوهش آذر فتحی در 1371 ش، با عنوان ساخت فعل در گویش بندرعباسی لهجۀ محلۀ پشت شهر (پایاننامۀ کارشناسی ارشد، گروه زبانشناسی دانشگاه تهران، تهران، 1371 ش)؛ دوم، پژوهش طاهره رضایی با عنوان مقایسۀ دستوری فارسی میانه با گویش بندرعباس (پشت شهر) (پایاننامۀ کارشناسی ارشد، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1381 ش). در بخشی از این تألیفات نیز به گویش بندرعباس و سبب نامگذاری آن پرداخته شده است: وجه تسمیۀ شهرهای ایران، اثر غلامحسین توکلی مقدم (نک : مآخذ)؛ پژوهش در نام شهرهای ایران، نوشتۀ ایرج افشار سیستانی (نک : مآخذ)؛ «راهنمای زبانهای ایرانی» که به کوشش رودیگر اشمیت در 1989 م در ویسبادن به چاپ رسید و در ایران، حسن رضایی باغبیدی و دیگران آن را به فارسی ترجمه، و منتشر کردند (تهران، 1383 ش)؛ فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو اثر محمد حسندوست (نک : مآخذ). همچنین، به کتاب از بندر جرون تا بندرعباس، نوشتۀ احمد سایبانی (نک : مآخذ) میتوان اشاره کرد. مقالاتی نیز دربارۀ گویش بندری نوشته شده است که از آن جملهاند: «ساخت فعل در گویش بندری، لهجۀ محلۀ پشتِشهر» اثر آذر فتحی در 1381 ش (نک : مآخذ)؛ « مطالبی درمورد گویش بندری»، اثر میکائیل پلوین در 2010 م/ 1379 ش (نک : مآخذ). در دیگر مقالات گویشی نیز اشارههایی به گویش بندری شده است که از آن میان میتوان به اینها اشاره کرد: ایران کلباسی، «نشانۀ جمع در لهجهها و گویشهای ایرانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی، مشهد، 1373 ش، س 27، شم 2؛ همو، «نشانۀ استمرار در لهجهها و گویشهای ایرانی»، گویششناسی (ویژهنامۀ نامۀ فرهنگستان)، تهران، 1382 ش، شم 1؛ همو، «گذشتۀ نقلی در لهجهها و گویشهای ایرانی»، همان، 1383 ش، شم 2؛ آذر فتحی، «دربارۀ نشانۀ استمرار در لهجهها و گویشهای ایرانی»، گویششناسی، همان.
در این گویش 22 همخوان وجود دارد: p،؛b،؛t،؛d،؛č،؛j،؛k،؛g،؛f،؛v،؛s،؛z،؛š،؛ž،؛y،؛h،؛l،؛r،؛n،؛m. واکهها شامل دو گروه واکههای پایدار â؛(< â)،؛i؛(ē / î)،؛ ü؛(<ō / ū) و واکههای ناپایدار a؛(< a)،؛e؛(< ē / a / i)،؛u؛ (< ā / a/ ū / u)،؛o؛(< u) است (پلوین، 59).برخی فرایندهای واجی در این گویش بدین قرار است: تبدیل همخوان انسدادی / b/ به همخوان سایشی [v]: ʔâvela ← âʔbele «آبله»؛ tabar؛←taver «تبر»؛ حذف همخوان پایانی در واژههای تکهجایی: zu ← zud «زود»؛ ya ← yec «یک»؛ اضافهکردن همخوان انسدادی به پایان واژه: müd ← moy «مو»؛ حفظ انسدادیهای واکدار / g/ و / d/ در واژههایی مانند müd «مو» و borg «ابرو»؛ تناوب دو همخوان / l/ و / r/ :؛ʔeškâl ← šekâr «شکار»؛ تناوب دو همخوان / q/ و / k/ : mekdâr ← meqdâr «مقدار»؛ kâšek ← qâšoq «قاشق»؛ تناوب دو همخوان / x/ و / q/ : šallâx ← šallâq «شلاق»، kâčâx ← qâčâq «قاچاق» (همانجا).
در این گویش، افعال برمبنای دو ستاک ساخته میشوند: ستاک حال، که در ساخت زمانهای حال ساده (آینده)، مضارع التزامی و امر به کار میرود؛ ستاک ماضی، که زمانهای گوناگون ماضی و مضارع اخباری مستمر از آن ساخته میشود (فتحی، 424). افعال به دو صورت باقاعده و بیقاعدهاند. در افعال باقاعده، ستاک ماضی برخی افعال با افزودن d-،؛id-،؛âd- و t- به ستاک حال ساخته میشود، مثال: snout ← šnou «شنیدن» (همانجا). دربارۀ افعال بیقاعده، ستاک حال برخی افعال با افزودن نشانۀ ماضی، چنان تغییر میکند که برای آن، قاعدۀ خاصی نمیتوان تعریف کرد، مثال: ستاک حال فعل «آمدن»، / â/ و ستاک ماضی آن، / hound/ است (همو، 425). در گویش بندری، شناسههای افعال متعدی در زمانهای گوناگون ماضی پیش از ستاک فعل قرار میگیرند؛ درحالیکه در افعال لازم، بهجز ماضی استمراری، شناسهها بعد از ستاک فعل میآیند (همانجا). انواع شناسه در جدول 1 آمده است.
در پیشوندهای این گویش، نوع واکه به واکۀ اولین هجای ستاک فعل بستگی دارد و به پیروی از آن، تغییراتی را میپذیرد، مثال: -ne- / na ( در مضارع اخباری مستمر)، -ne-/ na-/ ni (منفیکردن فعل)، -me-/ ma-/ mo (نهی)، -a-/ e (حال ساده یا آینده). انواع پسوندها در این گویش عبارتاند از: a- (پسوند اختیاری در ماضی استمراری افعال لازم و متعدی و در ماضی بعید افعال متعدی)، en- (در ماضی نقلی افعال متعدی)، ton- (برای تأکید) (همو،426-427). روش منفیکردن افعال در گویش بندری در افعال باقاعده و بیقاعده متفاوت است:
حال ساده â-dam :(na) «میدهم» ← nâ-dam «نمیدهم»؛ مضارع التزامی (ni، ne، na)be-zant : «بزند» ← ne-zant «نزند»؛ امر (me، ne): bo-dou «بیا» ← ma-dou / ne-dou «نیا»؛ مضارع اخباری مستمر (تغییر واکۀ پیشوند): na-goftam (دارم میگم) ← nâ-goftam (صورت منفی فعل)؛ ماضی مطلق، ماضی نقلی و ماضی بعید فعل لازم (na، ne): vustâd-â «ایستاده بود» ← ne-vustâd-â «نایستاده بود»؛ ماضی مطلق، ماضی نقلی و ماضی بعید فعل متعدی (ne در صیغههای مفرد، na در صیغههای جمع): mo-go «گفتیم» ← mo- na-go «نگفتیم»؛ ماضی استمراری (na):ša-râ «میرفت/ داشت میرفت» ← ša-na-râ (صورت منفی فعل).
حال ساده و ماضی استمراری (nâ): ma-vâ «میخواهم» ← om-nâ-vâ «نمیخواهم»؛ حال ساده، ماضی مطلق، ماضی نقلی، مضارع التزامی و امر (ne): hast-ei «هستی» ← ne-hei / ne-hast-ei «نیستی»/ hastarom «بودم» ← ne-hastarom/ ne-harom «نبودم»؛ زمانهای گوناگون بهجز حال ساده (در زمان حال ساده ستاک فعل تغییر میکند) (ne): om-hasta/ om-ha «داشتم» ← om-ne-hastâ/ om-ne-ha «نداشتم» (فتحی،436- 439).نشانۀ معرفه در این گویش / ü/ است، مثال: berâre-e- gap-ü «برادربزرگه». نشانۀ جمع، / o-/ است، مثال: zano «زنها». بهسبب تأثیر از فارسی معیار، دو نشانۀ ân- و hâ- نیز کاربرد دارند. حرفهای اضافۀ اصلی در این گویش عبارتاند از: a، ey به معنای «از»، مثل a aspo zir hunden «از اسب پیاده شدند.»، makdâr-i ey i vâgirum «مقداری از این را برمیدارم»؛ ba به معنای «به»، مثل ba hayât ra «به حیاط رفت»؛ vâ به معنای «با، بهوسیلۀ»، مثل vâ mâ zendagi bokun «با ما زندگی بکن»؛ bey به معنای «برای، به»، مثل sekkavo-ye talâh bey â zani i-dâ «او به آن زن سکههای طلا داد». در این گویش، حرف اضافۀ bey معمولاً نشانۀ مفعول مستقیم است؛ بهعبارتی، عملکرد این حرف اضافه شبیه به «را» در فارسی است که در گویش بندری دیده نمیشود (پلوین، 61-59).
«گویش بندری از ویژگی ارگتیو برخوردار است. در این گویش، صورت مصدری فعل، صورت مجهول و ماضی التزامی وجود ندارد» (فتحی، 424).در این گویش، فعل جهت معلوم دارد و جهت مجهول در آن وجود ندارد؛ برای نمونه، جملۀ «وقتی نماز میخواندم، اذان گفته شده بود.» در این گویش به این صورت است: vaxti nemâz make mollâ bongidadâ «وقتی نماز میخواندم، ملا اذان را گفته بود» (همو، 436).
bap «پدر»، bapgapü «پدربزرگ»، bapšü «پدرشوهر»، ʔâvela «آبله»، ʔâvüs «آبستن»، bâvâ «بابا»، bâzenjün «بادمجان»، berâr «برادر»، čâšt «ناهار»، dallâk «آرایشگر»، dada «خواهر»، düš «دیروز»، ʔeškâl «شکار»، bâpir «مِه»، bângeri «النگو، دستبند»، bičak «عروسک»، čamak kerden «رقصیدن»، čâčülbz «حقهباز»، čehem «چشم»، čürak «جوجه»، dohol kaser «طبل بزرگ»، dar bača «در کوچک»، dumpâzg «خرمای نارس»، dül «شاخۀ درخت»، dülün kerden «آویزانکردن»، dümâr «داماد»، estak «هسته»، eškeruk «سکسکه»، gazer «هویج»، gârk «آروغ»، gerix «گریه»، güz «زنبور سرخ»، hülü «بزاق»، hü «آب»، hâkok «قارچ»، kam tüli «کمعمقی»، kâkrük «سوسک»، karrâbü «دلفین»، mâš «مگس»، mâše asal «زنبور عسل»، mâše čangi «پشه»، seykal «دوچرخه»، tiyü «ساحل دریا»، uškum «شکم»، xʷah «خواهر» (پلوین، 73-64).
bandar abbâs šahr-um-en müyiforüš-um «بندرعباس شهر من است. ماهیفروشم.»، a bikâri bad-um atât čun zereng-um «از بیکاری بدم میآید، چون زرنگم.»، čak-o čük-um tü fekr-um-en fekr akerdum «خانوادهام در یاد (ذهن) من هستند. همیشه به آنها فکر میکنم.»، deryâ mowj-en kâkâ «دریا موج است برادر»، deryâ xašm-uš sar-e sang-e sâheli xâli akon(e)t «دریا خشم خود را بر سر صخرههای ساحل خالی میکند» (پلوین، 77-76).
افشار سیستانی، ایرج، پژوهش در نام شهرهای ایران، تهران، 1378 ش؛ توکلی مقدم، غلامحسین، وجهتسمیۀ شهرهای ایران، تهران، 1375 ش؛ حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعیِ زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، 1389 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (نک : مل )؛ رضایی باغبیدی، حسن، تاریخ زبانهای ایرانی، تهران، 1388 ش؛ سایبانی، احمد، از بندر جرون تا بندرعباس، بندرعباس، 1377 ش؛ فتحی، آذر، «ساخت فعل در گویش بندری، لهجۀ محلۀ پشتِشهر»، مجموعۀ مقالات نخستین هماندیشی گویششناسی ایران (9-11 اردیبهشت 1380)، به کوشش حسن رضایی باغبیدی، تهران، 1381 ش؛ نیز:
Amar, www.amar.org.ir; Pelevin, M., «Materials on the Bandari Dialect», Iran and the Caucasus, vol. XIV, 2010.عالیه کرد زعفرانلوکامبوزیا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید